* فیلم Good Will Hunting رو دیدم، داستان خاصی نداشت، ولی دیالوگهای قشنگی داشت. فکر کنم ارزشش رو داشته باشه، یه روز دیگه، یه دفه دیگه هم ببینم.
* از ۱۰ بهش ۶ میدم.
* دیشب و امروز صبح فرصت شد که «جدایی نادر از سیمین» رو ببینیم. فیلم رو بدون پیشذهن دیدم، به نظرم این فیلم، جز بهترین فیلمهایی بود که من از سینمای ایران دیده بودم. حداقل احساس نمیکنم این ۱ ساعت و ۵۷ دقیقه رو هدر دادم!
* به نظر من، نادر، سیمین، حجت، راضیه و ترمه، همه بعدهای مختلف یک انسانند، انسانهایی که در شرایط خاص، عکسالعملهای خاص نشان میدهند. از نظر من، هر کسی، از هر نظر، برای هر فعلی، بالقوه است، فقط شرایط است که آن شخص را در آن شرایط خاص، بالفعل ِ آن فعل میکند. جدایی نادر از سیمین، برای من بیان این واقعیت بود.
* از نظر من، جدایی نادر از سیمین، فیلم ِ مایل به بیان ِ یک هدف نیست، تنها بیان یک برش از زندگی است، برش از زندگی آدمهایی که اعتقادات ِ مختص ِ خودشان را دارند، آدمهایی که به هر ارزشی، میخواهند اعتقاداتشان را حفظ نمایند، آدمهایی در کشاکشهای اعتقادیشان، راه ِ «استثنائا» را پیش میگیرند. آدمهایی که «موقعیت»، قالب ِ اعتقادشان میشود.
* تنها نکتهی قابل ذکر دیگر، نقدهایی بود که به خاطر «سیاه جلوه دادن جو ِ رایج در ایران» بر این فیلم میشد. به نظر من، این فیلم، از هیچ مشخصهی خاص ِ زندگی ایرانی استفاده نکرده بود، به بیان دیگر، همین فیلمنامه را میشد در ایتالیا یا سوئد بازی کرد، اگرچه در آنصورت، شاید محیطش برای من قابل لمس نبود -که آنجا به جای قسم به قرآن، به جان پدرشان قسم میخوردند، نفس ِ کار، اعتقادی است که قالب میگیرد، نمود ِ آن به چه شکل باشد، از نظر من مهم نیست!- و مانند این فضا نمیتوانستم با فیلم رابطه برقرار کنم، اما فیلم میتوانست همین بیان و روند را حفظ کند، بدون اینکه آبی از آب تکان بخورد.