اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
درباره من
خودم، پسرم، تقریبا هیچ هنر قابل ذکری ندارم، از بیکاری بدم میاد ولی کلا الافم.
به شدت آدم مضخرفی هستم، خیلی هم بداخلاقم، تازه بعضی وقتا تو پستهام فوحش هم میدم! یه دفه پا رو نون هم گذاشتم، خلاصه حواستون باشه!
این وبلاگ روزی چند صد بار ممکنه بروز بشه، شاید چند هفتهای بگذره و بروز نشه. توش از هر چی به فکر برسه مینویسم، از خوابی که دیشب دیدم تا اگه احتمالا تو خوابگاه صبحونهای گیرم اومد و خوردم.
خوشحال میشم اگه فحش، انتقاد، پیشنهاد، نظر و خلاصه هر چیزی مربوط به من میشه رو کامنت کنین.
آیدی یاهو: doctor.khodam
ادامه...
ینی به هیچ جا نرسیدین؟
امون از گذشته هایی که در پی آینده بودن
اینده ای که به گذشته تبدیل میشه
نمیدونم! بعضی وقتا فکر که میکنم میبینم دقیقا همون جایی هستم که قبلا میخواستم، نمیدونم الان برا چی پس نقنق میکنم! بعضا بیاختیار هم هست! مثل بچهی سیری که برا مادرش خودش رو لوس میکنه شاید :| شکر خدا، خدا از مادر مهربونتره، و گرنه تا حالا شصت بار زده بود تو دهنم!
به یکی از برو بچ بسیار منفی باف دانشگاه میگفتیم : تو که انقدر پالس منفی هستی و ...برو خودکشی کن همه رو راحت کن!
جوابش این بود: چون میدونم فردا از امروز بدتره امروز رو که از فردا بهتره رو از دست نمیدم!!!
حیف اون اکسیژنی که این آدما دی اکسید میکنن...
شیطونه میگه فحشای رکیک به پاراگراف اضاف کنم...
دکتر از این افکار بیابیرون...حیف تو نیس!؟ حرف بعضی از این دور و بریها(همکلاسی، استاد، همسایه و...) بریز دور...خودت باش.
دکی چون دوستت دارم دارم این حرفا رو میگما. خودت که میدونی ما جای دیگه به خودمون اجازه حرف زدن نمیدیم...
ایول ایول تایید کردی
در زمن(!) "خودم" خاله م نشده ها ایهام بود به خاله بازی و...
نهایت نهایت مثل دختر دایی پسر عموی پدربزرگ عمه خاله م میشه که دوران کودکی یه بار تو مهمونی دیدمشو آدامس چسبوندنم لباسش(ازین جورابا که کلا خودش شلوارو مانتو حساب میشه )
اونم گریه کرده و مامنشو صدا کرده و مامانش گفته چرا بچه م اذیت کردی؟آمادسو بکنم حلقت دیگه ازین کارا نگنی؟...
اووووف یه فیلمنامه خنده دار زد ذهنم حیف وقت ندارم باید جواب اون سوالو که گفتی ابتکاری حل میکنی حل کنی
دکی راستی دقت کردی وبم نمیای؟بیا یه سلامی بده فکر نکنن بی صاحبم رفیق ندارم
بیا وارد اجتماع شو(مامانم همیشه بهم میگه:دی) شاید یه دختری از وبم رو دیدی خوشت اومد پسندیدی رفتی خاسسگاری و جواب رد بهت داد بعد افسرده شدیو یه روز موقع راه رفتن پیچ کوچه سرت خورد به یه دختری که وسایلش ریخت و تا میاین جمع کنین چشتون بهم میخوره و عاشوووق میشین وو بادا بادا مبارک بادا پلنگه چش قشنگه
حالا بماند که پدر دختره پولداره و دخترش و به کسی که ریاضی خونده نمیده و پسر حاج قاسم معروف بازار و برا دخترش انتخاب کرده.
شِت این چه سرنوشتیه تو داری؟خجالت بکش. بهزادددد بدبخت روانی
منو ببرین تیمارستااان دلم برا پدر ژپتو تنگ شده
ای خدا من کی درسم تموم میشه
من شاهزاده خر سوار کدوم دختر خل و چلی مثل خودمم؟
چقد سخته درس و چه زیباست نوازش برگهای سبز تابستانی و در آغوش گرفتن .... بهزاد تو میتوانی آغازی دوباره به ندای قلبت گوش فرا ده زندگی زیباست ...
خودتو بزن ..خولی بیخیار دنیا سالاد نمیشه.
توو چی میگی؟(اشاره به یکی از افراد مظلوم نت)
ب.ف همدان
ms-street .23
:)))
پ.ن: بهزاد جان خیلی وقته که کمتر میرم جایی. انشاالله در نزدیکیها بیشتر خواهم اومد ؛)
از خودم به بهزاد:
خوب بالاخره ما هم یه روزی روزگاری 23سالمون بوده
نمیشه که از 22 جهش داشته باشه به 24
البته فرقی نداره که 40باشی یا 23
اسمون خدا یه رنگه
روزای سال هم همش یکیه، هوا همچنان الوده اس
حالا از خودم به خودم:
متاسفانه تموم وب هایی که تو لینکدونیم بودن دچار خستگی و بی حوصلگی شدن. نمی دونم واگیری بوده یا چی؟ منم کم کم دچارش شدم
:)
انشاالله
بلند بگو :دی
ینی به هیچ جا نرسیدین؟
امون از گذشته هایی که در پی آینده بودن
اینده ای که به گذشته تبدیل میشه
نمیدونم!
بعضی وقتا فکر که میکنم میبینم دقیقا همون جایی هستم که قبلا میخواستم، نمیدونم الان برا چی پس نقنق میکنم! بعضا بیاختیار هم هست! مثل بچهی سیری که برا مادرش خودش رو لوس میکنه شاید :|
شکر خدا، خدا از مادر مهربونتره، و گرنه تا حالا شصت بار زده بود تو دهنم!
به یکی از برو بچ بسیار منفی باف دانشگاه میگفتیم : تو که انقدر پالس منفی هستی و ...برو خودکشی کن همه رو راحت کن!
جوابش این بود: چون میدونم فردا از امروز بدتره امروز رو که از فردا بهتره رو از دست نمیدم!!!
حیف اون اکسیژنی که این آدما دی اکسید میکنن...
شیطونه میگه فحشای رکیک به پاراگراف اضاف کنم...
دکتر از این افکار بیابیرون...حیف تو نیس!؟ حرف بعضی از این دور و بریها(همکلاسی، استاد، همسایه و...) بریز دور...خودت باش.
دکی چون دوستت دارم دارم این حرفا رو میگما. خودت که میدونی ما جای دیگه به خودمون اجازه حرف زدن نمیدیم...
واقعیتش من به خاطر پدر و مادر خودکشی نمیکنم :دی
:)))
آقا خوب میشم! یه دورهی گذاره! انشاالله سریع تموم میشه ؛)
مرسی! نوکرتم! همین که هستی قوت قلبه، دیگه نظر گذاشتن که زندگی میبخشه رسما رئیس :)
سلام ؛
دکتر عجب فونتی داری.اسمش چیه؟
راستی میشه کدی نوشت و جایی قرار داد که تعدادی بیان مشخصاتشون را به ثبت برسونن و یک صفحه کتاب را انتخاب کنند؟
اسم فونت متن؟ Iranian Sans هست. اگه پیداش نکردی بگو لینک دانلود دم دستم هست.
شدن میشه، اگه جاش رو پیدا کردی (مثلا هاست رایگان، یا بخری) من کدش رو مینویسم.
ما قبلاً یه بازی وبلاگی داشتیم.
اینجا:
http://joyayekar90.blogsky.com/1390/12/09/post-14/
شمام قسمت نبود شرکت کنی.گفتیم این طرح ببینیم شدنیه.
آقا شرمنده!
انشاالله تو یه فرصت بهتر!
سلام دکتر
چه عجب حرفی از امیــــــــــــــــــــد هم زدی. درست میشه، همه چی درست میشه.
کجایی ناپیدا؟ دلمون واست تنگ شده.
سلام! اسم جدید رو :)
من همیشه با امیدم! اصلا من امید و آرزو رو با هم دارم :دی
ارادت داریم! زیر سایه پروردگار دعاگوی شما :)
شونصد دفهخ اومدم تایید نمیشه نظرا
کم بخون بابا
نمیخونم. حوصله ندارم :دی
ایول ایول تایید کردی
در زمن(!) "خودم" خاله م نشده ها ایهام بود به خاله بازی و...
نهایت نهایت مثل دختر دایی پسر عموی پدربزرگ عمه خاله م میشه که دوران کودکی یه بار تو مهمونی دیدمشو آدامس چسبوندنم لباسش(ازین جورابا که کلا خودش شلوارو مانتو حساب میشه )
اونم گریه کرده و مامنشو صدا کرده و مامانش گفته چرا بچه م اذیت کردی؟آمادسو بکنم حلقت دیگه ازین کارا نگنی؟...
اووووف یه فیلمنامه خنده دار زد ذهنم حیف وقت ندارم باید جواب اون سوالو که گفتی ابتکاری حل میکنی حل کنی
دکی راستی دقت کردی وبم نمیای؟بیا یه سلامی بده فکر نکنن بی صاحبم رفیق ندارم
بیا وارد اجتماع شو(مامانم همیشه بهم میگه:دی) شاید یه دختری از وبم رو دیدی خوشت اومد پسندیدی رفتی خاسسگاری و جواب رد بهت داد بعد افسرده شدیو یه روز موقع راه رفتن پیچ کوچه سرت خورد به یه دختری که وسایلش ریخت و تا میاین جمع کنین چشتون بهم میخوره و عاشوووق میشین وو بادا بادا مبارک بادا پلنگه چش قشنگه
حالا بماند که پدر دختره پولداره و دخترش و به کسی که ریاضی خونده نمیده و پسر حاج قاسم معروف بازار و برا دخترش انتخاب کرده.
شِت این چه سرنوشتیه تو داری؟خجالت بکش. بهزادددد بدبخت روانی
منو ببرین تیمارستااان دلم برا پدر ژپتو تنگ شده
ای خدا من کی درسم تموم میشه
من شاهزاده خر سوار کدوم دختر خل و چلی مثل خودمم؟
چقد سخته درس و چه زیباست نوازش برگهای سبز تابستانی و در آغوش گرفتن .... بهزاد تو میتوانی آغازی دوباره به ندای قلبت گوش فرا ده زندگی زیباست ...
خودتو بزن ..خولی بیخیار دنیا سالاد نمیشه.
توو چی میگی؟(اشاره به یکی از افراد مظلوم نت)
ب.ف همدان
ms-street .23
:)))
پ.ن: بهزاد جان خیلی وقته که کمتر میرم جایی. انشاالله در نزدیکیها بیشتر خواهم اومد ؛)
انشاالله
:)
از خودم به بهزاد:
خوب بالاخره ما هم یه روزی روزگاری 23سالمون بوده
نمیشه که از 22 جهش داشته باشه به 24
البته فرقی نداره که 40باشی یا 23
اسمون خدا یه رنگه
روزای سال هم همش یکیه، هوا همچنان الوده اس
حالا از خودم به خودم:
متاسفانه تموم وب هایی که تو لینکدونیم بودن دچار خستگی و بی حوصلگی شدن. نمی دونم واگیری بوده یا چی؟ منم کم کم دچارش شدم
رونوشت به بهزاد.
ای بابا! خجالت بکش :دی
چرا خجالت؟؟؟؟ خودم جان با من بودی؟؟؟ مگه چیکار کردم
اینکه گفتی دارم افسرده میشم و اینا! نمیدونم چرا خجالت بکش ولی معمول هست که میگن، دلیلش رو نمیدونم!
از بهزاد به خودم:
درست میگه موافقم
رونوشت به خودم.