نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

محیط جدید کاری

 * به صورت پاره‌وقت، کار کردن تو محیطی رو شروع کردم که دوسش دارم. از این جهت دوسش دارم که همه تو فکر و فاز یادگرفتنن و کسی اونقدر فنجونش پر نیست که بخواد پدرخوانده‌طور به کسی نگاه کنه. احساس میکنم جای خوبی‌ه برای رشد کردن.

 * دیروز سعید ازم پرسید فکر می‌کنم آخر سال به کجا رسیده باشم؟ و من گفتم نمیدونم! واقعا نمیدونم! هیچ هدف بلندمدت، میان‌مدت، کوتاه‌مدت و حتی برای یک ساعت دیگه‌ای هم ندارم. کلا نمیدونم! در گوز‌پیچ‌ترین حالت ممکنم!

 * رسما از فروردین خواهش میکنم که تموم شه. دیگه مونده شلوارم رو بخواد در بیاره و بفروشه. بابا مُردیم از بی‌پولی. آدم باش یه کم، این چه وضع کش‌اومدنه آخه؟ :/

به امید صبح

 * به نظرم آینده خیلی روشن‌ه، همه‌ی این روزهایی که گذشت، همه‌ی سختی‌هایی که هست، به من بشارت یک صبح رو میدن، مطمئنا آینده روشن‌ه. ایمان دارم که آینده روشن‌ه…

در راه

 * فارغ از روزهایی که گذشت، همه‌ی این روزهام رو میذارم به پای روزی که قرار ِ بیاد. همون آینده‌ی پر امید.


پ.ن: یه دفه یکی بهم گفت «برو با این منطق‌هاتون ببینم به کجا میخواید برسید.» و این روزها دارم به حرفش میرسم.