اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
درباره من
خودم، پسرم، تقریبا هیچ هنر قابل ذکری ندارم، از بیکاری بدم میاد ولی کلا الافم.
به شدت آدم مضخرفی هستم، خیلی هم بداخلاقم، تازه بعضی وقتا تو پستهام فوحش هم میدم! یه دفه پا رو نون هم گذاشتم، خلاصه حواستون باشه!
این وبلاگ روزی چند صد بار ممکنه بروز بشه، شاید چند هفتهای بگذره و بروز نشه. توش از هر چی به فکر برسه مینویسم، از خوابی که دیشب دیدم تا اگه احتمالا تو خوابگاه صبحونهای گیرم اومد و خوردم.
خوشحال میشم اگه فحش، انتقاد، پیشنهاد، نظر و خلاصه هر چیزی مربوط به من میشه رو کامنت کنین.
آیدی یاهو: doctor.khodam
ادامه...
* دقیقا درس خوندن من مثه غذا دادن به یه بچه ۱ سال و ۲ ماهه میمونه. پدرم در میاد تا بیفتم رو ریل و شروع کنم از درس خوندن لذت بردن، دقیقا باید اینقدر بزی بزی بکنم تا علف شیرین در بیاد :)).
* اونوخ مهم اینه که گاماس گاماس!، آره داداش، گاماس گاماس ;).
خودم
چهارشنبه 27 مردادماه سال 1389 ساعت 10:35 ب.ظ
آخ آخ نگو که داغ دلمو تازه کردی!
چیو؟
غذا دادن به بچه ۱ سال و ۲ ماهه یا شیرین شدن علف یا درس خوندن؟ :))
همیشه همینطوریه. کارهای خوب احتیاج به آمادهسازی اولیه دارن شاید بیشتر از وقتی که اصل کار میبره.
خیلی هم مهمه واقعن این آماده سازی،
یه جور راه انداختن و گرم کردن موتور گازوئیلیه به نظر من.
با این پستت موافقم ... این استارت بخوره همه چی حل آقا..
دقیقا استارت خوردنش مثه موتور گازوئیلی میمونه،
پدر آدم در میاد تا راه بیفته!
گاماس گاماس درس خوندنو!
آهان :))