* توپولوژی عمومی، فرآیندهای تصادفی، آنالیز عددی دو، تحقیق در عملیات دو، مباحثی در علوم کامپیوتر (پردازش تصویر) و تنظیم خانواده واحدهای این ترم من رو تشکیل میدن.
* این ترم در مجموع بیست واحد دارم که امتحان دوتاشون (توپولوژِی و فرآیند) تو یه روز ِ. به احتمال خیلی زیاد آخر ترم شاهد وا دکترای خودم خواهم بود :دی
* امیدوارم این ترم، ترم خیلی خوبی باشه برام ؛)
* پ.ن: کنکور یا خیلی خوب نتیجه میگیرم، یا خیلی بد! هنوز که هنوز ِ تو شوکم! نمیدونم چطور شد اینطور شد :دی کماکان نیازمند دعای سبز شما هستم.
* به هر حال کنکور یه مسابقهس برای توزیع قدرت :دی امسال رو که تموم شد، برای سال بعد سعی میکنم خودم باشم، میدونم که شاید نشه، ولی سعیم رو میکنم ؛)
* بهانهی این نوشته رو کنکور تخصصی سال ۸۸ بهم داد، با ۲۵ درصد آنالیز ۱، ۱۶ درصد آنالیز ۲، ۱۶ درصد عددی :) جبرخطی هم نزدم، ولی احتمالن چیزی حدود ۴۰ درصد میشد. ازش (ش برمیگرده به کنکور تخصصی سال ۱۳۸۸ ریاضی) تشکر میکنم :دی.
* برای دریافت کارت داوطلبی، اینجا کلیک کنید. برای خرید کارت اعتباری علاقهمندیها (پیام نور،شبانه و ...) اینجا کلیک کنید.
* من اطلاعاتم رو تو جیمیلم ذخیره کردم، فعلن منتظرم که اون باز شه تا بتونم کارت رو پرینت بگیرم. عزیزان بالا میگم شما که دیگه همه چی ملت زیر دستتونه، یه لطف کنین تو پوشه Drafts جیمیل من ۲تا چیز (واقعا به چیزی که تو پوشه Draftه چی میگن؟!) هست، یکی مال خودمه، یکی مال ابوالفضل دوستم، اونا رو بفرستین به ایمیل ملیم، مرسی.
* تو این فکرم که اصلن نــَر َم کنکور بدم. لااقل اعصابم بعد از کنکور تا چند وقت به هم نمیریزه
* برای اینکه بشر رو به طمع بندازیم برای بدست آوردن یک چیز، باید بدست آوردن اونو تا جای ممکن سخت کنیم. (از این پادکست).
* پیشنهاد میکنم پادکستهای رادیو کالج پارک رو حتما ببینید، به نظرم، نظرتون رو جلب خواهد کرد ؛)
* برای دانلود پادکستها روی در هر پادکست کلیک کنید.
* مهم نیست کجایی و چطوری هستی و چی تو دلت هست و چی نیست! مهم نیست که چه شکلی هستی و چه رنگی و چه تیپی! خبر درز کرده که اونجایی که دعاها رو مستجاب میکنن، براشون دعا کننده ناشناسه، اونا فقط کارشون دستهبندی دعا و رسوندن اون به دست خالقه، حالا که اینطوریه، دعا کنید برام، اینطور تعداد درخواستها میره بالاتر، سریعتر رسیدگی میشه، بعدن هم من میام کمکتون و براتون دعا میکنم، خلاصه ضرر نمیکنید ؛)
* نمیدونم شما هم تجربه کردین که هر وقت از جلوی یخچال رد میشین، انگار یه چیزی هست که داره داد میزنه بیا منو نجات بده! بیا منو بخور! و یا هر وقت چشمتون به گوشی بیفته لاکش رو باز کنید و الکی یه دور تو برنامههاش بزنید، یا حتی وقتی دارین از جلوی در دستشویی رد میشین، یه کی هست که میگه بیا! شاید یه ذره باشه.
* تازگیا یه سندر ُم -البته اگه بقیه هم اینطور باشند و بشه اسمش رو گذاشت سندرم- دیگه هم پیدا کردم و اونم اینه که هر دفه از جلوی کامپیوتر رد میشم، یکی هست که ندا میزنه بیا! بیا! شاید یه ایمیل مهم از رئیسجمهور داشته باشی، بیا شاید یه آموزش خیلی خیلی جدید منتشر شده باشه که تا فردا پاک میشه، بیا بیا ... بیا بیا ... .
* این ندا زدن از نوع فصلیه، وقتی که کنکور تموم بشه، اینم تموم میشه. ترم ِ ۵ که جبر خطی داشتم، یه چیزی بود که ندا میداد که بیا! بیا! شاید یه تمرین باشه که اگه حلش نکنی، یکی دیگه حل میکنه.
* واقعن حیفه اگه سازمان سنجش، منو با این همه استعداد متفاوت، که تو هیچ جونوری نمیشه مثلش رو پیدا کرد، تو یکی از بهترین دانشگاههای ایران پذیرش نکنه. من غصه خودم رو نمیخورم، غصه آیندگان رو میخورم که از نعمت دیدن اینطور جونوری تو کتابهاشون محروم میشن.
* الان هم هی میخوام این پست رو تموم کنم و برم بشینم معادلات بخونم، ولی یکی هست که داره ندا میده بابا بنویس که اگه تو نباشی فردا روز مامان باباها اگه بچههاشون خطا کردن، کسی رو ندارن که بگن ببین! فلانی هم حرف گوش مامان باباش نکرد اینطور شد، بنویس که اگه تو نباشی فردا روز یه پیرمرد نمیتونه نسل بعد خودش رو نصیحت کنه که نون رو از وسط کوچه بردار ِ و بذاره بغل دیوار و برای مثال هم بگه فلانی پاش رو گذاشت روی نون اینطور شد، بنویس که اگه تو نباشی فردا روز برادر خواهرات نمیتونن بچههاشون رو نصیحت کنن که درس بخونین که اگه نخونین میشین فلانی؛ خدا رو شکر که من گوش به حرفش نمیکنم و نمینویسم! کلن از چــُسناله خوشم نمیاد! حالا گیرم که من اینا رو نوشتم، که چی مثلن؟ به جز اینه که چند دقیقه وقتی که میتونستم حل معادله درجه دوم با ضرایب غیرثابت رو یاد بگیرم، صرف این کردم که اینا رو بنویسم؟ آدم همیشه باید عاقل باشه، ببینه چی به نفعشه، چی نیست! الان من باید تمام تلاشم رو بکنم برای هفته بعد، بروز کردن وبلاگ و اینا که نشد کاسبی.
* خدا رو شکر که من آدم عاقلیم.