نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

ادعا - دو

 * ادعا، رابطه‌ی عکس داره با دارایی.


پ.ن: ادعا - یک.
نظرات 11 + ارسال نظر
sajad دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:13 ق.ظ

من هیچوقت نتوستم اینایی که میرن اینهمه وقت و هزینه و انرزی میذارن تا این مدلی بشن رو درک کنم.
اینهمه به هیکلشون میرسن کافیه یک ماه تغذیه شون ناقص باشه یهو عین بادکنک بادشون خالی میشه.
البته خودت میدونی که من آدم حسودی نیستم اینو هم کلی گفتم.
اصن به من چه!!!

درمورد ادعا باید بگم گاهی باید ادعا داشته باشی البته نه مثل اون همکلاسیات که این ترم استاد معزز همشون رو قتل و عام میکنه.

من به یه قانون کلی از نظر خودم اشاره کردم و ارزش‌گذاری نکردم روی ادعا، تجربه‌ی من اینو میگه که آدما چیزی رو تو بوق و کرنا میکنن که ندارن. به بیان دیگه چیزهایی که دارن رو نمی‌بینن، این خاصیت مشخصه‌ی آدم‌هاست.

حسین دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:21 ق.ظ

به قول علیزاده: مرد حسابی!
آخرین باری دیدمش گفتم تو برا من جمشید بسم الله هستی چون هر وقت میبنمت میگم بسم الله!
یادش بخیر
حالا با خودت میگی این نظر به این پست چه ربطی داشت! وقتی پست هاتو میخونم دقیقا همچین حسی دارم!!!!

آخ آخ =))

خیلی خری :))))

بهزاد دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:55 ق.ظ

ععععععععع
میثم دمت گرم یادش بخیر خاطره هایی داشتم ازون زمان
به اسم بچه شیر میومدم حیف اون سایت ارائه دهنده وبلاگ تعطیل کرد نوشته هام پر پر شدن
تو فرد بلاگ هم وب داشتم اون همه نوشتم ولی به سرنوشت قبلی دچار شد
ولی اینی که تو بلاگ اسکای هست خدا رو شکر چیزی نشده
--------------------------------
lمیدونی چرا این پست گذاشتی؟
ببین مشکل از خودته
"انتظار" علت اصلی(ریشه)همه ناراحتی ها و... ست.
اگه آدم از کسی انتطار نداشته باشه دیگه براش ادعا دیگران مهم نیست.
آدم میشه یکی شبیه رجبعلی خیاط یا حاج آقا دولابی
حتی از خدا هم نباید انتظار داشت چه برسه به مردم
چون خدا همیشه کار درست و میکنه و انتظار داشتن از اینکه فلان کارو برامون بکنه بیهوده ست(باید ایمان داشت که بهترین ها رو برامون رقم میزنه و دعا کرد,دعا بدون انتظار!)
مردم هم خب کامل نیستن همیشه اشتباه دارن پس از اونها هم نباید انتظار داشت.
----------------------------------
من یه روزی تو رو تو استنفورد میبینم

:))

پست از خودم نشات گرفته، عموما من خیلی وقته که همه‌ی انتظاراتم رو از بقیه بریدم، تازه بعضا من خودم هم از خودم انتظار ندارم :دی باز میگم که من روی ادعا ارزش‌گذاری خوب و یا بد نکردم، فقط گفتم تجربه‌ی من این رو میگه که مردم ادعای چیزی رو میکنن که ندارن.

باشه، بیا یه دور با هم بریم اردو :))

مهربون دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:35 ب.ظ

دکتر جون شما کی امتحانتون تموم میشه؟ میخواستم موضوع رو برات ایمیل کنم،ببینم اصن تمایلی به همکاری روی این موضوع داری؟البته میتونستم الان بفرستم.گفتم یه زمانی باشه که آزادتر باشی :)

والا اینطور که من دارم پیش میرم تا انقلاب مهدی امتحان دارم
الان هم میترسم بگم بفرستید، نتونم اونطور که باید وقت بذارم، من رو از گروهت بندازی بیرون فلذا نمیدونم چی بگم

مهربون دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:21 ب.ظ

ببینید این یه کار خیلی خوب ولی در عین حال مهمه. یعنی انشاالله که بتونم خوب کار کنم، یکی از بهترین مقاله‌ها میشه.

خب من الان کاملا شمارو درک میکنم. واقعا تا زمان دفاع، شما باید روی درسای خودتون متمرکز شید.

میخواین من میرم جلو. اگه یه جایی کاری داشتم و شما وقت داشتید بهم کمک کنید. موافقی؟

حق با شماست!

من میتونم تو کدنویسی پایه باشم براتون، هر چی هم سخت باشه بیشتر از دو یا سه روز یه کد وقتم رو نمیگیره :دی چطوره؟

بهزاد دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:28 ب.ظ

میثم میدونی این مرد کچله کیه؟همه جا میبینمش
http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1392/7/23/209078_224.jpg
اسمش تو لیست تیم مذاکره کننده نیست ولی عکسش هست و با اونا رفته!!!
کاترین هم اومد کنارش بود

مگه مهمه؟ :))

بهزاد دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:34 ب.ظ

اینجا هم هست:
http://media.jamnews.ir/medium1/1392/12/17/IMG20120703.jpg

ندا دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:07 ب.ظ http://lore.blogsky.com

بخند بخند :))

خودم سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:35 ق.ظ http://porpot.blogsky.com

@حسین:
آغه مــرد حزابی مسلما منظور اونطور نیست که گفتی، مثلا منظورم این میشه که بعد از هر انقلاب یه انقلاب فرهنگی صورت میگیره و دانشگاه‌ها تعطیل میشه و در نتیجه من دیگه درس ندارم اون موقع =))

بهزاد سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:49 ب.ظ

مهمه که پرسیدم دیگه
چرا این بشر همه جا هست ولی اسمی ازش نیست؟!!!

حالا که اینقد مهمه صب کن زنگ بزنم کاترین بپرسم :))

مهربون سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:14 ب.ظ

باشه. دعا کن تا آخرش برم

میری ؛)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد