نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

وقتی عنوان عوض می‌شود...

 * تو دانشگاه جدید با یکی از دانشجوهای سال‌بالایی آشنا شدم که داره اپلای میکنه برا دکترا. ازش خواستم که بیاد تو شبکه linkedIn و امروز که ایمیلم رو چک کردم دیدم که دعوتم رو قبول کرده و ازم خواسته که با هم باشیم. اومدم برم لینکدین تا دعوتش رو اکسپت کنم، دیدم که لینکدین فیلتر شده :|

 * دوستم سعید یه جمله داره که نمیدونم به نقل از کی میگه، ولی میگه که: «خدا رو شکر که خدا دشمنان ما رو از حمقا(۱) قرار داد».

 * اول عنوان این پست رو گذاشتم: «اونا خرتر» و در توضیح آوردم که: «قبلا گفته بودم که من خرم، ولی الان اعلام میکنم که که اونا از من خرترن»، بعدا درخواست رفع فیلتر رو از اینجا ارسال کردم و اونا هم به من کد hhEVZKmZEUIh رو برای رهگیری دادن، گفتم فعلا عنوان رو عوض کنم، خدا رو چه دیدی، شاید به درخواست من رفع فیلتر شد :دی


۱. حــُمــَــقا جمع احمق می‌باشد که احتمالا سعید از خودش در آورده :دی

صادقی که زیباکلام بود ...

 * این چند وقت که دیگه نه حوصله هیچ بحث سیاسی رو دارم و نه حوصله هیچ ایدئولوژی خاصی رو، وقتی که از جلوی کیوسک‌های روزنامه‌فروشی رد میشم، فقط تیترهای اصلی رو میخونم، بعد از چند دقیقه بدون هیچ عکس‌العمل خاصی به راهم ادامه میدم و بعد از چند قدم، کلا فضای ذهنیم عوض میشه و میرم تو عالم خودم. این از مهر به این طرف به صورت ۱۰۰ درصد برام صادق بوده، مگر در یک حالت: «دیدن مصاحبه، مقاله یا اظهار نظر صادق زیباکلام».

 * از صراحت و پختگی تحلیل زیباکلام خوشم میاد، بدون هندونه یا جرگه‌داری سیاسی. نظراتم در مورد ایشون محفوظ میمونه برای خودم ؛) هدف از این پست، معرفی ایشون بود به شما -اگه نمی‌شناختید- لینک به سایت ایشون بود در اینجا -اگه آدرسش رو نداشتید- و اعلام موضع بود، اگه نمیدونستید :دی

 * این پست رو شاید بشه تمرینی دونست برای من، در راستای دیدن و اندیشه در مورد اندیشه‌ی مخالف و شاید نشانی از بازگشت دوران دگراندیشی من -و این دفه مطمئنا نه لیبرالیسم :دی-، به حال از هر جهت به خودم تبریک میگم ؛)

یادم باشه ...

 * میدونی بعضی چیزا رو اگه آدم یادش بره، باعث میشه مسیر زندگیش منطبق بر اون چیزی که میخواسته نباشه. مثال میزنم برات، فرض کن یه آدمی همه‌ش بهش بگن تو نمیتونی و این همیشه یادش باشه، واضح ِ که این آدم تا وقتی این نکته یادش باشه، واقعا هم نمیتونه، چرا که اصلا تلاش نخواهد کرد، ولی اگه این نکته یادش بره، مطمئنا از اونی که هست بهتر خواهد شد، حداقلش اینه که بدتر نمیشه، چرا که حداقل تلاشی میکنه! مطمئنا مثال‌هایی هست که هر کسی میتونه برا خودش بزنه و از این یادم باشه‌ها تو زندگی همه هست. (حداقل یه دونه‌ش برا کسی که ادعا میکنه نیست هست: «یادم باشه که یادم نباشه».)

 * اگه وقت شد باید این یادم باشه‌ها رو بنویسم اینجا. حداقل اگه روزی خواستم یادم نباشه، از روی عمد باشه.

 * ۱ : یادم باشه یه مشروط بودم با معدل ۱۰. «خواستم، شد».

 * ۲ : یادم باشه اخلاق دکتر مصباح رو.

 * ۳ : یادم باشه که از خودم تصویر یه آدم غیرقابل‌دسترس برای بقیه نسازم.

قرنطینه

 * احساس موجودی رو دارم که در قرنتینه -و ترکیبات اون که دیگه خودتون عادت کردین و در نظر میگیرین، مثلا قرنطینه، قرنتینح، قرنطینح و ...- هستم. مثل خر فقط میخونم! هر چند اگه مثل خر هم نمیخوندم باز همین بازده‌ای رو داشتم که الان دارم.

 * میگم این دلار فقط یه هفته دیگه بشه 1500 تومن، بعدش دیگه هر چی میخواد بشه. از مسئولین امر و اونایی که بازار رو در دست گرفتن تا نام پرآوازه جمهوری اسلامی رو خدشه دار کنن، خواستارم یه هفته دست نگه دارن، این حقیر به لپ‌تاپ نیاز داره و با این قیمت دلار نمیتونه چیز بدردبخوری بگیره.

 * فردا میدترم دارم، دعا کنید نمره کامل بگیرم، همین الان بگم این ترم من شاگرد اول نشم، یا حداقل معدلم بالای هیوده نشه، دیگه درس نمیخونم. میرم رو همون سیستم لیسانس. حالا دیگه خود دانید :دی