نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

عجله دارم! فکرم برا عنوان به جایی قد نداد

 * میخوام بندازم برم دانشگاه. امیدوارم ایندفه رفتنم مردونه باشه. دیگه سر کلاس آمار هر چی میخواد باشه باشه، هر چی مریضی میخواد باشه باشه، هر چی تنبلی، بی خیالی، نفهمی، خــَریــَت و هر چیز دیگه‌ای که میتونه منو از هدفم دور کنه، خواست باشه، باشه، ولی من به پای هدفم بمونم. نمیدونم ترکیب جمله‌م درسته یا نه، ولی خب امیدوارم این چند وقت رو بتونم مــَرد خودم باشم.

 * دعا کنید.

همه‌ش یه ذره!

 * نوشتن کد تموم شد الان؛ فقط همه‌ش یه ذره اسکریپت‌م خطا داره، مثلا باید عدد رو بده ۰/۳۱۶۵، میده ۱/۰۱۶۶۶۷. تو آنالیز عددی دیگه وجود خطا عادیه، مگه نیست؟

 * خدایا نوشتنش یه طرف. خطایابیش کدوم طرف؟! :(

 * حالا خودمونیم، از دیروز تا حالا داشتم راه رو برعکس میرفتم اینی که نوشتم تو دو ساعت کلش جمع شد. البته خودمم کیف کردم از این کاری که کردم، شاید حرفه‌ای نباشه، ولی همچین زیرکانه بید :دی

 * امیدوارم تا امروز عصر جمع و جور شه کار.

چندجمله‌ای درونیاب لاگرانژ به زبان PHP

 * از دیروز صبح تا حالا دارم خر میکــُشم که چندجمله‌ای درونیاب لاگرانژ رو به زبان PHP پیاده‌سازی کنم. هیچی هنوز که هنوز ِ تموم نشده :/

 * خودم میدونم! همه اونایی که تو دلتون گفتید هستم، ولی خب این الگوریتم و چندتا دیگه ۲ نمره آنالیز عددی رو داشت، البته استاد گفت که با متلب بنویسید که راحت باشید، ولی من ِ ٫¤٪¤٪¤×،،¤٫٫٬!!!)* دیگه گفتم به PHP بنویسم که به دردی شاید بخوره بعدا.

 * پروسه هم اینطور بوده که از اول دارم چرخ رو اختراع میکنم!! میخوام چندجمله‌ای رو اونطوری که دلم میخواد پیاده‌سازی کنم، این نامرد هم که لج کرده و پیاده نمیشه.

  * نتیجه اخلاقی: همیشه و در همه حال حرف استادتون رو ارجح بر نظر خودتون بدونید :/

جنگجو

من جنگجو نبودم،
         هیچ وقت با کسی نجنگیدم،
                                    اما عاقبت شکست خوردم ...

 * چیزی نیست، توهمات این یارو کناریمه، این خودم نه، اون یکی خودم.

وقایع اتفاقیه - ۲۸ مهر

 * مهم‌ترین اتفاقی که میتونست در این اوضاع برا من بیفته این بود که سرما بخورم :) خیلی ساده و شیرین. این یک هفته آخری رو کلن یا سیستم نیم ساعت درس، سه ساعت خواب گذروندم.

 * اون هفته سر کلاس آنالیز، بحث مجموعه کانتور شد که مجموعه کانتور تو بسط اعشاری‌ش باید چی باشه و نباشه، استاد گفت درست یادش نیست، جلسه بعدش چندتا مقاله برام پرینت گرفت آورد، حسابی شرمنده‌ش شدم.

 * یه چیزی که هست اینه که حافظه قویی‌ی هم ندارم! هر چی فکر میکنم که چیکار کردم و نکردم، چیزی یادم نمیاد :/

 * این از اولین بروزرسانی امروز :دی

این کلاس آمار

 با عرض سلام،
موضوع ذکر شده در پیوست باز در دستور اجرا قرار گرفت.
پیوست : لینک


با تشکر،
کمیته اجرایی خودم.

موسسات کنکور

 * من هیچ وقت از این موسسات کنکور خوشم نیومده، همه‌ش به من یه حسی رو منتقل می‌کنن که توئی که با ما نیستی الان خیلی موقعیت خوبی رو از دست دادی و اونایی که تو موسسه ما هستن فلان میشن و امان و از اینا.

 * من نفی نمی‌کنم این نکته رو که این موسسات زحمت میکشن و برنامه‌ریزی میکنن و پیگیری میکنن و جزوه چاپ میکنن و هزار تا کار دیگه؛ من فقط با همین بــَرده پندار کردن طرف، هر چند کامل هم بی‌غرض، مشکل دارم.