نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

بهشت من

 * خواهرم ازم سوال کرد که بهشتت کجاست؟

 * بهشت من جائیه که وقتی پا تو خیابونش میذاری هیچ پیرزنی دیده نمیشه که به خاطر نداشتن نون گدایی کنه، بهشت من جائیه که هیچ پدری نیست که به خاطر نداشتن پول شرمنده بچه‌هاش باشه، بهشت من جائیه که هیچ بیوه زنی گیر نمیاد که به خاطر خرج مدرسه بچه‌هاش پاکیش رو حراج کنه، بهشت من جائیه که هیچ فردی رو به خاطر داشتن یه عقیده خاص بازخواست نمیکنن، بهشت من جا‌ئیه که گیر نمیاد دختری که به خاطر بی‌پولی پدرش و نداشتن لباس جلوی دوستاش خجالت بکشه، بهشت من جائیه که کسی خودش رو برتر از کسی نمیدونه و به خاطر احساس برتری رو دیگری حکومت نمیکنه، بهشت من جائیه که هیچ مسئولی نیست که به زیر دست مظلومش ظلم کنه، بهشت من جائیه که همه به کارگرهای تو خیابون احترام میذارن، بهشت من جا‌ئیه که غرور هیچ پسر جوونی به خاطر برخورد بد پلیس شکسته نمیشه، بهشت من جائیه که همه احساس آرامش میکنن و لذت میبرن از اینکه آدمن، بهشت من جائیه که همه خودشونن، خودِ خودشون.

 * دوست دارم تو اینطور بهشتی دست ماهم رو بگیرم و تو خیابونش با عسلم راه برم.

 * هیچ اعتراضی به بهشت من وارد نیست، شما هم میتونین بهشت خودتون رو داشته باشین، به پاراگراف بالا که اصلا!، حتی شما خواهر عزیز!.

کرمونی

 * همینطور که تو وبلاگ فائزه داشتم نظر میدادم در مورد این مقاله ISI که در پست قبل در موردش بحث شد، یه وبلاگ پیدا کردم تو لینکدونیش به اسم کرمونیا که صاحب این وبلاگ به لهجه شیرین کرمونی تو وبلاگش مطلب میذاره. خیلی خوشحال شدم از اینکه با لهجه خودش می نویسه.

 * من یه ذره خیلی ناسیونالیستم. از هر چیزی که مربوط به پیشرفت وطنم بشه تا مرز جانم حمایت میکنم.

 * افتخار میکنم که کرمانی‌ام.

در آرزوی تو چو شمع!

 * الان دقیقا تو گوگل داشتم دنبال مقاله‌های مریم میرزاخانی میگشتم که دوباره دلم هوای پرینستون رو کرد. خدایا میگن موقع اذون دعا مستجاب میشه، میشه ازت خواهش کنم راه منو طوری پیش بیاری که هم عاقبت به خیر شم هم بخوره تو این پرینستون؟

 * عکسی که می بینید، عکس خانم Katherine Heller ه، ایشون دکترا ریاضی داره و در نظریه عملگر‌ها تحقیق و پژوهش میکنه، یه جمله جالب هم داره : "من به شما فقط ریاضی یاد نمیدهم، من به شما فکر کردن یاد میدهم" = "I’m not just teaching you math, I’m teaching you how to think".

 * از پست قبلیم دیگه درس نخوندم، همه‌ش تو رشته خرحمالی داشتم تحقیق میکردم، حداقل اینجا پشیمون نیستم، یه کار مفید داره انجام میشه.

 * میدونستین آلیا صبور فقط ۱ سال از من بزرگتره و الان هم دکترا ریاضی داره؟

 * چی میشد من تو همین دوره لیسانس میتونستم یه مقاله ISI بدم، حتما یه چیزی میشد دیگه!

بزن به آب

 * دیدین میگن بزن به تخته که یارو چشم نخوره، حالا شما بزن به آب که من چشم بخورم شاید بشینم درس بخونم. اگه امروز نشسته بودم و خونده بودم، فصل ۳ تموم شده بود و رفته بودم فصل ۵ (فصل ۴ش در مورد منطق بولیه که من نمیخونم، چون به دردم نمیخوره)، ولی نخوندم، الان اسمایلی علی عبدالمالکی که میخونه پشیمونم، پشیمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــونم!.

 * از سر شب این بار دومه که دارم کتاب جبر فرالی رو دانلود میکنم، بار اول ۱۱ مگش تموم شده بود و فقط مونده بود ۳۰۰ کیلوبایت که برقا رفت، دوباره گذاشتم دانلود.

 * الان فقط از خدامه که دوباره شروع کنم، حالا که نه بگید یارو جوگیر شده، به خدا از درس‌هایی که نخوندم پشیمونم.

 * یادتون نره اینجا نظرتون رو بگید، تا وقتی که به اون موردی که منظور من هست اشاره نشه در موردش هیچی نمیگم.

 * من الان حالتم معمولی با روحیه نسبتا خوبه، افسرده نشدما ولی پشیمونم، پشیمـــــــــــــونم!

نظرتون چیه؟

 * خواهش میکنم اولین چیزی که بعد از دیدن عکس بالا به ذهنتون میاد رو تو قسمت نظرات بگید. یادتون نره اولین چیز!

مطالعه موفق

 * اومدم سریع این کتاب رو بذارم اینجا تا اگه شما هم خواستین مطالعه کنین. کتاب مطالعه موفق با تمرکز. چیزای جالبی توش نوشته، به نظرم خوب اومد. دانلود کتاب الکترونیکی مطالعه موفق با تمرکز.

 * برا خودم این کتاب رو پرینت گرفتم تا بشینم بخونم تو اوقات بیکاری :)).

 * الان میخوام برم ادامه مبانی ریاضیات رو بخونم. الان فصل سومم، رابطه و تابع. امیدوارم حداکثر تا دوشنبه برم فصل چهار.

تقویت زبان

 * این تقویت زبان هم خودش ماجرایی داره‌ها!، من از زبان تنها چیزیم که خوبه روخونیه، بعد وقتی خوندم هرچی دلم خواست معنی میکنم، شده بعضی وقت‌ها معنی که من کردم با اونی که باید معنی میشده در تضاد بودن :)) ولی به هر حال معنی که من میکنم ارجحیت داره.

 * هدفهمم از یادگرفتن انگلیسی شاید فقط یه چیز باشه، اینکه دایره لغاتم گسترده شه و وقتی میخوام یکی رو بپیچونم اذیت نشم. فکر نکنم اونطور آدمی باشم که مثلا به خاطر خوندن چندتا ژورنال به این سمت دارم میرم.

 * البته از خدا که پنهون نیست، پری‌روز یه مقاله در مورد بی‌نهایت پیدا کردم که جالب بود (topic about infinity) ولی هرچی زور زدم نتونستم اونجور که دلم میخواد روون (روان خودمونی میشه روون) بخونم. اینه که یخورده از اون طرف هم تحریک شدیم.

 * الان دارم کتاب Expanding Reading Skills :: Intermediate رو میخونم. البته خواهر جان خودشون دیشب توضیحاتی من باب که چطور بخون یا نخون دادن ولی ما همانطور که دلمان میخواهد میخوانیم. الان درس اول رو خوندم ولی سعی کردم فقط مطلب برداشت کنم، دیگه معنی نکنم که خیلی شاید ضایع شه. ولی جالبه متنش.

 * اینکه چرا کلاس زبان هم نمیرم بذارین رو حساب اینکه هنوز تو روستای ما کلاس زبان نیومده، تا اولین شهر هم ما ۹۰ کیلومتر فاصله داریم، اصلن ما تو غار زندگی میکنیم و البته که متوجه شدید این برمیگرده به این.

 * ربطی به این پست من نداره، ولی اونایی که خواهر ندارن یه چیز کم دارن، اصن فک کنم زندگی طبیعی نداشته باشن، اونایی که دارن می فهمن من چی میگم، حالا خودت (مرجع ضمیر ت :: خواهرم) هم اینجارو میخونی ولی بدون نبودی زندگیم ناقص بود. حالا که تو اینقدر برام مفیدی امیدوارم به حق حضرت عباس که امروز تولدشه خدا بهت عقل بده :)).

 * میخوام چندتا آهنگ انگلیسی دانلود کنم تا گوش کنم، شما هم اگه پیشنهادی در این مورد دارید لطف کنید و ما را از آنها محروم نفرمایید (نفسم گرفت هه هه هه).

 * اصن میخوام از این به بعد انگلیسی فکر کنم، مثلا الان فکر نمی کنم که این پست رو انتشار میدم، فکر میکنم i share this post.

 * تازه یه چیز دیگه، میگن تافل تو ایران تحریم شده، اینو بچه‌ها تو توییتر گفتن دیگه راست و دروغش با خودشون.

 * این هم عکس جالبی بید :