نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

کنکور دکتری ۹۳

 * ماحصل شرکت کردن من در آزمون امسال ۲تا نکته‌ی متفاوت بود، اول اینکه تاپ‌ها فقط در زبان مشخص میشن، و شاید در استعداد تحصیلی.

 * و نکته‌ی دوم اینکه گربه‌های دانشگاه تربیت دبیر ِ شهید رجایی، علف میخورن :)).

 * امیدوارم همه‌ی اونایی که برای کنکور امسال زحمت کشیده بودن، نتیجه‌ی زحمت‌شون رو بگیرن، فرآیند شروع خوندن تـــــــــا روز کنکور واقعا فرآیند جان‌فرسایی‌ه.


پ.ن: دوست دارم پایان‌نامه‌م تا آبان تموم شه و بعدش بشینم برا کنکور بخونم.

نظرات 22 + ارسال نظر
مجید جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:52 ب.ظ http://majidnazari.ir/

ما به این نکته پی برده بودیم که گربه های خوابگاه لاغرتر از گربه های سلف هستن، ولی دیگه گیاه خوارش رو ندیده بودیم. حتما گربه های دانشکده بووووووق بودن...

آقا مام امیدواریم یه روزی تو پی نوشت بنویسی:
دوست دارم پایان نامه دکترام زودتر تموم شه بعدش برم ازدواج کنم...

گربه‌های خوابگاه پسرا البته :))
تو لیسانس، گربه‌های سلف دخترا هم لوس بودن و هم تپل، ولی خب به خوبی شرطی شده بودن و جنسیت رو تشخیص میدادن، پسر میدیدن فرار میکردن، جلو دخترا کش و قوس میومدن :)))
البته دانشگاهی هم که امروز رفتم فکر کنم فقط مردونه بود :دی

آخ آخ! اصن پانوشت خرابم کرد :دی

حسین جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:05 ب.ظ

گربه فقط گربه های دانشگاه خودمون.
هر کدوم اندازه سگ
سگ هاش اندازه (بلانسبت) خر
خر هاش اندازه قاطر
قاطر هاش اندازه اسب
اسب هاش اندازه فیل
ادامه بده. من خسته شدم

فیل‌هاش اندازه‌ی وال،
والش اندازه‌ی پیج* :))

*. پیج، همون که چنتا لایک داره :دی

بهزاد جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:11 ب.ظ

آن شاالله یه روزی تو استنفورد ببینمت!

=)))

دکتر همساده جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:15 ب.ظ

سلام دکتر.
میخواستم راجع به کنکور امروز صحبت کنیم. تا ساعت 12 شب بیکارم و توی وبلاگت هستم.
-----------------------------------------
تا جایی که یادمه 22 یا 23 تا تخصصی زدم. سعی کردم به اونایی که شک دارم جواب ندم. ولی انصافا آنالیز عددی 1 آسون داده بودن، 3 تاش که دقیقا تستای سالهای قبل بود. حقیقی رو خیلی سخت داده بودن فقط 2 تاشو جواب دادم. از آنالیز ریاضی 1 پنج تا سوالشو جواب دادم. بقیشم از عددی پیشرفته و تحقیق زدم.
زبان یکی دوتا زدم (نرسیدم) ولی استعداد بر خلافچیزی که فکر میکردم آسون بود و 15 تا شو زدم. تو چی؟

سلام،
من تا حدودای هفت و نیم هستم، بعدش به خاطر میانترم ۲۵ حقیقی‌م میخوام برم سالن مطالعه و نمیتونم در خدمت‌ت باشم.

من فکر کنم ۱۱ یا ۱۳ تا تخصصی زدم، چهار یا پنج‌تا هم زبان و استعداد.
در مورد عددی یک راستش من هیچی یادم نبود، فقط میتونستم به صورت کلی حدس بزنم که از چه راهی میشه احتمالا به جواب رسید، یادم نیست چندتا زدم، ولی خب یک یا دو بود فکر کنم، در مورد حقیقی سخت بود، حداقل تا اینجایی که من خونده بودم، من فکر کنم ۳تاش رو بیشتر نزدم و البته مطمئن هم نیستم که درست باشن! :)) یه سوال بود میگفت f_n اندازه‌پذیر باشن کدوما درست نیست،‌اون رو ۳تا گزینه‌ش رو برا خودم شبه‌اثبات آوردم و گفتم یحتمل اون گزینه که اثبات نشد غلطه دیگه :))
آنالیز ریاضی یک رو یا اصلا نزدم و یا یکی زدم، عددی پیشرفته هم فکر کنم ۲تا یا ۳تا زدم، تحقیق پیشرفته هم ۳ یا چهارتا. جبر خطی هم فکر کنم ۳ تا یا چهار تا، در کل یه جور بشمر که بشه همون ۱۱تا مثلا :))

در مورد زبان و استعداد هم من کلا داغون بودم :)) عامو این سوالای استعداد چرا اینطور بود؟ :)) اون بود که ۳ دسته عدد داده بود گفته بود اون یکی چی میتونه باشه؟ من زدم ۴۵، با این استدلال که اگه دوتا رو با هم جمع کنیم رقم یکان‌شون میشه ۳، پس این یکی هم باید بشه ۳، از اون طرف عددی که انتخاب می‌کنیم فکر کنم گفتم باید از حاصلضرب اولی و سومی کوچکتر باشه که فقط ۴۵ اینطور میشد :)) راه‌حل‌م جواب یونیک داد، ولی خب از کجا معلوم که طراح هم مثل من فکر کرده باشه؟ :))

در کل راستش رو بخوای ۲تا نتیجه گرفتم، اول اینکه اگه تلاش خوبی پشت سرش باشه، میشه زد، سوالا مفهومی‌ن و نکته‌ی خاصی هم عموما نداشتن، فقط مفهوم رو باید خوب فهمیده باشه طرف. نکته‌ی دوم اینکه زبان خیلی خیلی خیلی مهم‌ه، اصلا نمیشه زبان رو ندیده گرفت! به هیچ وجه!

در کل من تلاشی نکرده بودم برای کنکور و خب طبیعتا انتظار نتیجه هم ندارم خب.

تو به نظرت از رفرنس‌هایی که خونده بودی، کدوما اینجا اثر خودشون رو خوب نشون میدادن؟
برا استعداد هم چیزی خونده بودی؟ زبان چی؟

دکتر همساده جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:58 ب.ظ

راستی یادم رفت بگم یه چندتایی هم جبر خطی زدم.
---------------
همون 45 درسته. من اینطوری استدلال کردم:
عددا اینا بودن دیگه:
15 6 2
30 15 8
؟ 24 14
اولین عددهای هر مستطیل: 2 به اضافه 6 شده 8 و 8 به اضافه 6 شده 14
دومین عددهای هر مستطیل: 6 به اضافه 9 شده 15 و 15 به اضافه 9 شده 24
سومین عددهای هر مستطیل:15 به اضافه 15 شده 30 پس 30 هم به اضافه 15 میشه 45
--------------------
آنالیز پردازش و عددی پوران
استعداد که ذاتی دارم :)) زبان هم 504
-------------------
ان شاء الله که موفق باشی و امتحانتو خوب بدی.

اوه! پس من چه پترنی برا مسئله انتخاب کرده بودم :))

اونکه بله! کسی منکر استعداد شما نشد، من برا خودم که خنگ ذاتی‌م سوال کردم :دی

آقا برات آرزوی موفقیت میکنم! امیدوارم سال بعد تو یه دانشگاه خیلی خوب ببینمت ؛)

مهدی مرادی جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:16 ب.ظ

منم فهمیدم اول صبح ها شیراز خیلی خلوته و ملت حداقل تا 10 خوابن.

=))
بیعدب! اینجا خیلی شیرازی رد میشه :))

sgh جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:21 ب.ظ

اوووه چقد تو کامنت بالایی نوشتی :)
--
ایشالله شیرینی دفاع و قبولیت بخوریم :)

:دی

ممنون! ان‌شاءالله با شیرینی ازدواجم با هم :))

مهربون جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 ب.ظ

من که امسال حال کنکور دادن نداشتم.
بله انشاالله همه کسانی که تلاش کردن و زحمت کشیدن، نتیجه خوبی بگیرن (همچنین دوست من). امتحانشو که خوب داده بود.
ولی میدونید چیه؟ فکر کنم کلا آنالیز حقیقی نخونیم از همون اول، بهتر باشه. برا رشته کاربردی منظورمه.
و احتمالا استعداد و زبان با هم و بعد از تخصصی فکر میکنم خسته کننده‌ست

ای بابا! :)) حال نداشتم یعنی چه؟ بگو وقت نداشتم یا کارام تو هم گره خورده بود :)) راحت پاش رو انداخته رو میز میگه حال نداشتم :)))

کدوماشون؟ :دی

اکثریت قریب به اتفاق دوستان نظرشون همین‌ه، بهتر بگم به جز من همه نظرشون با شما یکی‌ه در مورد آنالیز :)))

خسته‌کننده که هست، ولی به نظر من واقعا سرمایه‌گذاری معقول روشون میتونه مفید باشه.

مهربون شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:11 ق.ظ

همون حرف شماست دوست من :)
امسال کارام بدجوری تو هم گره خورده بود. تمام وقتم پر بود. اونجوری که فکر میکردم پیش نرفت.دوست داشتم مهر یا آبان تموم شم که نشد. واقعا کسی نبود کمکم کنه.
دیگه دفترچه هم نگرفتم. دکتری الکی نیستش که یکی مثه من نخونده قبول شه. واقعا باید زبان رو هم خوب بخونم. انشاالله سال آینده.
هر چند که دوستای منو شما نمیشناسی ولی اینی که میگم به احتمال 90درصد میشناسیش ولی نمیگم کیه که!

:دی
ولی خب خوب پیش رفت برات، قبول کن این رو، سخت بود، ولی نتیجه‌ش خوب بود، با من موافقی؟

ای بابا! عجب آدمی هستیا :)) اول اسمش رو بگو :))

بهزاد شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:59 ق.ظ

15 6 2
30 15 8
؟ 24 14
ببخشید این سوال که دارید حل میکنید تو گزینه ها عدد "10"نبوده؟

نمیدونم! :))
چطور؟ :دی

مهربون شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:58 ق.ظ

نسبتا خوب بود. خداروشکر
ایشون یه دوست مثل شما هستن. البته یه کمی صمیمی تر :)
بذارید نتیجه ها بیاد،اسمشو بهتون میگم.البته اینجا نیستاااا. شهر خودشونه.یه شهر دور از اینجا.خیلی دور

خیلی بی‌انصافی، برا خدا هم طاقچه بالا میذاری؟ :))

ای بابا شرمنده فرمودین

اوه! این دوری که شما گفتی نزدیک‌های پاریس میشد

بهزاد شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:45 ق.ظ

:دی
خو ببین این سول مال کلاس پنجمه یا فک کنم اول راهنمایی معادله بود حل میکردیم جواب میدادیم.
تناسبه دیگه
دو سطر اول حل میکنیم x,yمیذاریم تو سطر سوم جواب میشه10
از طرفی ستون سوم همه مضرب 5 هستن
از طرفی جمعشون کنیم میانگین نزدیک10
از همه مهمتر اعدادش یاد آور اینه:10،20،3،15،1000،60،16

عدد 45اینجا صدق نمیکنه و فقط عدد10تو اینا صدق موچونه:دی
من با این وضی میخوام برم استنفورد و بعدش تو رو اونجا ببینم

خدا نکشتت بهزاد =)))
مرتیکه فکر کردم اشتباه کردم :)))

مهربون شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:45 ب.ظ

نه. منظورم اینه که دوست داشتم بهتر از این میشد. نمیدونم چطوری بگم
گذشت و همه چی واسم تجربه شد.

:)
بعد از کی شروع میکنی برا دکترا خوندن؟ :دی

بهزاد شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:20 ب.ظ

شایدماشتباهکردی
اکثرا تو بیمنطقی منطق محض هست(پروفسور بهزاد عضو هیات! علمی استنفورد )

:)))

مهربون شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:48 ب.ظ

دقیقا شنبه بعد ازتعطیلات نوروز. البته یه موضوع مقاله دارم که همزمان باید روی اونم کار کنم.
چطور؟

بح بح! شریک هم بخواید هستم در خدمت‌تون :دی
هیچی، خواستم ببینم رتبه یک سال بعد کیه ؛)

مهربون شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 05:59 ب.ظ

شما الان با پایان نامه چیکار می‌کنید؟
مقاله هم می‌نویسید؟

من هنوز برنداشتم، موضوع مشخصی ندارم :دی افتادم تو پردازش تصویر، هر روز یه چیز جدید می‌بینم :)) نمیدونم چیکار کنم!

فری یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:36 ق.ظ

با این حرفی که مجید زده یعنی می خوای پیر شی و داماد شی؟!!! قول بده دکترا قبول شدی سریع به فکر ازدواج بیفتی، چی چی وایسی تا پایان تز!!!! بی خیال!

اوه! استاد فری، عجب تعجب! نه توئیتر هستی، نه وبلاگ نه کلا، قضیه چیه؟ شیرینی چیزی افتادیم؟

فعلا ترجیح میدم به درسم فکر کنم حالا تا بعدش ببینم موقعیت چطور میشه

مهربون یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:06 ب.ظ

شریک واسه مقاله؟

آره دیگه! یه کاراییش رو بده من بکنم، اسمم رو بذار کنار اسمت :دی

مهربون یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 06:36 ب.ظ

باشه قبول :)

ایمیلم رو که داری، خبر از تو :دی

مهربون دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:51 ق.ظ

باشه. انشاالله بعد از عید

پس خبر از شما ؛)

فری سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:58 ب.ظ

هستم. همه جا: وبلاگ، فیض بوق حتی! توئیتر که تقریبا هر روز! فقط کم می نویسم
اگه توئیتهامو می خوندی، نوشته بودم که بعله! شیرینی واجب شدی!
من نگفتم درس نخون! میگم دکتری قبول شدی سریع به فکرش بیفت. دکتری سخته، طول میکشه، تزش هم طول میکشه، پیر میشه آدم. نیاز به انگیزه داری، یکی که بهت روحیه بده و ... از ما گفتن بود

چرا من رو فیس‌بوک ادد نکردی پس؟ :/ حالا من دی‌اکتیو کردم، دلیل میشه تو ادد نکنی؟ :))

ئهههههههههه! لی‌لی‌لی‌لی‌لی :)) عجب! پس تو هم مهره‌ی سوخته شدی رفت :)) آخ آخ! چقدر استادی دانشگاه برکت داره و من نمیدونستم :))) خیلی تبریک میگم فری مهربون جونم، ان‌شاءالله به پای هم سال‌های سال با خوشی و سلامتی زندگی کنین!

حرفات درست‌ه، ولی برای کسی که روحیه‌ی بکر داشته باشه، می‌فهمی که چی میگم؟ ؛)

فری سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:23 ب.ظ

اینم بگم، تو وبلاگ قبلیم می نویسم. البته خیلی خیلی کم. احتمالا آدرسش رو نداری، پس بی خیال

تو تعداد rهاش شک دارم :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد