* دیشب مثل این خوشحالها رفتم و چندتا دومین دوحرفی و یهحرفی خریدم؛ بعد امروز استف بهم ئیام داده که امکان ثبت دامین یک حرفی وجود نداره (: دیدم ثبت نشده بود؛نگو که دلیل داشته.
* هیچی شاید بعضی وقتا خواب نبینی موضوعی رو، ولی تو بیداری هم امکان وجودش نیست (: دیشب هی من به این مرتضی میگفتم یعنی چطور میشه که این دامینها ثبت نشدند، میگفت نشدن دیگه، ولی حالا دیدم که نشدنش دلیلی داشته (:
* ای ریدم تو کله استاد تحقیق در عملیات که رید به جبر خطی و درس تحقیق.
* خیلی عصبیم از دست استاد.
* از سر شب که اومدم پشت لپتاپ مهدی، میخواستم در مورد عشق و عاشقی و دلگرفتگی و ماه و من و تاریکی و اینا بنویسم که نشد (:
* راستش سر شب خیلی دلم گرفته بود (اوووووووووووق) گفتم بیام یه کم اینجا چس ناله کنم شاید درست شه که قبلش رفتم فروم (این عکس رو گذاشتم و اونجا آنلاین شدم)، هیچی چندتا آدم با شعوری در حد بز وقت منو گرفتن تا حالا (: البته خب دلم وا شد.
* اینه که تو تاریکی بشینی و بخوای عاشقونه بنویسی، باز کسایی هستند که هر چند در ظاهر دشمن، ولی خب بعدن معلوم میشه که چی هست.
* خدایی خودمم معنی این جمله بالا رو نفهمیدم (:
* من الان باید سر کلاس تحقیق در عملیات باشم، ولی چون به دلایلی که ذکر شد (: این جلسه رو پیچوندم و اومدم سایت.گ
* من موندم چیکار بکنم با این درس :(( نه کتاب درستی داره، نه استاد درست :(
* اااااااااااااااااق.
* دنبال دل تو راه افتاد دلم
در وسوسهی گناه افتاد دلم
میخواست ستارهای بچیند از تو
توی گل و لای ماه افتاد دلم
* شاید بتوان راه بیانش را بست
یا اینکه رگ خون روانش را بست
زخمی که روایتگر دردی باشد
با چسب نمیتوان دهانش را بست
* در اوج یقین اگرچه تردیدی هست
در هر قفسی کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب یعنی
تو چمدان ماه، خورشیدی هست
* گیسوی تو قصهای پر از تعلیق است
جمعی است که حاصلش فقط تفریق است
موهات چلیپایی و ابرو کوفی
خط لب تو چقدر نستعلیق است
* از بس که خدا به ما دوتا بدبین است
از فرط خجالت سرمان پایین است
ما متهم ردیف اول هستیم
عاشق شدهایم، جرممان سنگین است
* من آب گذشته از سرم میگویم
من عاشقم، احمقم، خرم میگویم
انگار که چارهای ندارم دیگر
من اسم تو را به مادرم میگویم
* رباعیات جلیل صفربیگی، آدرس وبلاگ : http://varan.blogfa.com
* هیچ منظوری پشت این پست نیست، فقط خوشم اومد، همین!
* الان سر کلاس تحقیق در عملیات بودم، یعنی من هر چی از جبرخطی لذت بردم داره از این کلاس بدم میاد ): البته خود درس خیلی قشنگه ولی استادش درست نمیتونه درس بده، کتابش هم کتاب نیست ):
* الان نمیتونم بنویسم، چون دوستان میان و نمیشه با خیال راحت فحش داد؛ جالبی قضیه به اینجاست که الان یکی از دخترای کلاسمون هم اومد تو سایت، یعنی اینقدر جذابه این کلاس :دی