نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

وقایع اتفاقیه - 30 مهر

 * دیروز پنجشنبه، 29 مهر کلاس جبر خطی ساعت 3 بعد از ظهر تشکیل شد، چیز خیلی خاصی در پی نداشت به جز دو تعریف که من خیلی خیلی باهاش حال کردم، دو تعریف در مورد پایه یک فضای برداری :

  • پایه یک مجموعه ماکسیمال مستقل خطی است.
  • پایه یک مجموعه مینیمال مولد فضاست.

 * دیشب هم دیگه رفتم تو خوابگاه کنار بچه ها، آقا گفتن تو مسجد شام میدن، دیگه دعا کمیل هم نصیبمون شد دیگه (: خیلی جاتون خالی.

 * امروز جمعه 30 مهر کلاس جبر خطی ساعت 9 صبح تشکیل شد و خیلی هم خوب بود، کلن فکر کنم جمعه رفتن سر کلاس هم خیلی خوبه، حس کردم دانشجوی دکترام :دی (حالا دانشجوهای دکترا هم جمعه سر کلاس نمیرن، والا!).

 * بعد از کلاس فقط سرویسی که ملت رو میبرد نماز جمعه میومد تو شهر، این شد که توفیق اجباری نصیب شد و منم رفتم نماز جمعه ((: جاتون خالی بود خلاصه :دی

 * من هر چی این چند روز ثواب کردم به خاطر دکتر افشینه که روال عادی زندگی منو ریزونده به هم. خلاصه خیلی خوب بود.

ساعت به وقت تنهایی

 * چون فردا عصر ساعت 3 دکتر افشین کلاس اضافه گذاشت، این شد که الان نرفتم خونه بابام و اومدم سایت فنی، بعد شروع کردم به چرخیدن تو اینترنت و اینا، حالا یه مشکلی ایجاد شد که عزمم رو جزم کردم یه لپ تاپ بگیرم.

 * امسال که پول ندارم، سال دیگه هم برا پولام برنامه ریختم، میشه سال بعدش، حتما یه لپ تاپ میخرم ((:

 * بدبختی اینه که هنوز هم حس میکنم به دردم نمیخوره، ولی به قول شیخ (یکی از دوستام) لپ تاپ نتیجه تنها شدن در عصر ماست، اون میگه که همه چی در عصر حاضر به سمت تنهایی پیش میره، مثل موبایل، لپ تاپ، ماشین و ... . خلاصه اینکه با این منطق من به یه لپ تاپ نیاز دارم، ولی با منطق خودم چون تنهایی رو دوست ندارم نه!! :دی

تجاوز به حریم شخصی

 * دوستم یه چیزی رو بهم الان گفت که واقعا دیگه شاخ نزدیکه که از کله‌م بزنه بیرون!. دوستم (به اسم A مثلن) میگه یه دوست (مونث) داره (به اسم D مثلن)  که باهاش دوسته و اینا، بعد حالا یکی میخواد رابطه این دوتا رو بهم بزنه (به اسم F مثلن) ، برا این کار وقتی این دوست من (A) میاد مثلا اس‌ام‌اس میده به یکی از دوستاش که مثلا بیا فلان جا، اون طرف (همون F) به D دقیقن میگه که A چی گفته و چی شنیده و اینا! یعنی تحت کنترل بودن کامل!

 * ببینید من اصلن نمیتونم درک کنم که چطور این دختره (F) اینا رو می‌فهمه، چون یه دانشجو در حد دستگاه قضا هم مثلن نیست که بخواد حالا به صورت غیراخلاقی به مکالمه‌ها گوش کنه و اینا!؛ یعنی واقعا برا من این غیرقابل درکه!

 * من چون A داشت باهام درد و دل میکرد، فقط بهش توصیه کردم که رعایت تقوا و حدود الهی کنه :دی و بعد خیلی فکرش رو به این مشغول نکنه (میگه حدود یک ساله که اینطوره)، ولی الان خودم فکرم مشغول شده که این F چطور این کار رو میکنه!

 * چیزی به ذهن شما میرسه؟

دوران بازگشت

 * تو تاریخ ادبیات اروپا وقتی آثار شکسپیر بررسی میشه به چیزی اشاره میشه به نام نظریه فروید که مستقیما هم روی آثار و حتی زندگی شخصی شکسپیر تاثیر گذاشته.

 * فروید وقتی که میخواد هویت جنسی رو تشریح کنه میاد و زندگی رو به ۳ بخش تقسیم میکنه و چیزایی میگه و نتیجه میگیره که میل جنسی باید در حد مطلق آزاد باشد. حالا همین باعث میشه که ملت دیگه تو خیابون و کوچه و بازار و ... نشناسن و به فروید لبیک بگن تا جایی که میگن زن شکسپیر هم بنده‌خدا جزء مدعوین مراسم بوده ((: حالا این تاثیرش رو شکسپیر اینه که میاد و زن رو موجودی شیطانی فرض میکنه و الی اخ.

 * حالا بعد از همه‌ی این قضایا وقتی که ملت فهمیدن چه چیزی خوردن، اومدن و گفتن آقا ما غلط کردیم، این میشه یه دوره جدید که من بهش میگم دوره بازگشت، دیگه ملت عاشق کلیسا شدن و دنبال خدا بودن و اینا که باز هم میشه اینارو تو آثارشون دید.

 * غرض اینکه همه چی یه دوران بازگشت داره، یه روز خیلی تند میرن، یه روز اصلن نمیرن، یه روز هم میشه دوران بازگشت و با سرعت خودشون میرن (: مثلن مثل آرایش و مانتو و این چیزا! یه روزی بود که با اشتیاق چادر سر کردن، یه روز اومدن با اشتیاق مانتو تنگ پوشیدن، یه روز هم میشه که لباسی میپوشن که توش راحت باشن یا مثلن یه روزی بود که آرایش کلن حرام بود، الان بعضیا به وضعی آرایش میکنن که آدم وحشت میکنه (به خدا!، جدی من بعضیا رو می‌بینم لرزه به اندامم میفته) یه روز هم میاد که آرایش میشه یه چیز درست و درمون (: حالا ببینید من کی گفتم!

 * سه‌تا بند اولی رو همخونه‌ایم احمدرضا گفته، دیگه راست و دروغش گردن خودش، من همه‌چی شناس هستم، دیگه تاریخ شناس نیستم.

سکوت

 * نمیدونم آهنگ سکوت از‌ آلبوم سکوت محسن یگانه رو شنیدین یا نه! اگه نشنیدین از اینجا دانلود کنید و گوش کنید!

 * آهنگ با یه سبکه کاملا زنده اجرا شده، یه سبک دنس خیلی باحال. مثلا شاید مثه این. مهم‌ترین ویژگی که تو این آهنگ (و کلن همه‌ی آهنگ‌های محسن یگانه) هست فریاد زدنشه، ادعا میکنم که هنوز نتونستم کسی رو پیدا کنم که ناله‌هاش اینقدر بدون نویز و تر و تمیز باشه (حتی حمیرا هم تو این حد نیست :دی). اولین بار اینو تو آهنگ خودکشی که با محسن چاووشی خونده بود فهمیدم (کشف بزرگ!!).

 * نمیدونم بهش چی میگن، ولی این هوایی که تو آهنگ میچرخه خیلی خیلی انرژی داره، بعد گوپس گوپسش هم اصلن روی اعصاب نیست (بر عکس خیلی از آهنگ‌ها).

 * خلاصه اینکه اگه پول دارین برا حمایت از محسن یگانه این آلبوم رو از فروشگاه‌های عرضه محصولات فرهنگی بخرین، اگه هم ندارین خب گوش ندین دیگه ((:

ساعتیسم

 * من به شخصه به بستن ساعت هیچ علاقه‌ای ندارم، چون دست آدم رو سنگین میکنه، یه جورایی حس بدی داره ساعت، مثه دست‌بند‌زده‌شدن به دسته.

 * ولی میگن که ملت رو آدم تاثیر میذارن راست میگن (نظر شما چیه؟) اینه که میگم یکی از این ساعت‌هایی که عکسش این بالا هست بخرم، حداکثر اگه خوشم نیومد میندازم سطل آشغال و صداش رو هم در نمیارم ((: قیمتش هم حدود ۱۱ تومنه (هر چند از چین وقتی وارد میشه دونه‌ای ۲ تومنه).

 * اینم لینک خرید اینترنتیش.

 * البته من هنوز درک نمیکنم که چرا به این نوع ساعت میگن شیک و مدرن!!!

کشتی با آمار

 * این آمار اصلن خره، اصلن خیلی خره، دو ساعته دارم میخونم دریغ از فهمیدن یه کلمه، اصلن حالا که اینطور شد خیلی خیلی خیلی خره.

 * یه دفه میاد یه جامعه میگیره بعد از این روش حل میکنه، دوباره همون جامعه رو با همون سوال رو با روش عکسش حل میکنه، یعنی یه درس تخیلیه‌ها برا من. دقیقن باهاش کشتی میگیرم، مگه میذاره با هم دوست باشیم!؟

 * یکی از همین دانشمندای آمار میگه که ۳ نوع دروغ وجود داره: ۱) دروغ ۲) دروغ خباثت‌آمیز ۳) آمار.