نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

شریعتی

 * امروز سالگرد شهادت بزرگ معلم من، دکتر شریعتیه. امیدوارم بتونم پا جای پای ایشون بذارم.

زنده

 * عرض (همین که میگن مثلن عرز زیادی نیست فقط فلان، همون) زیادی نیست جز اینکه هنوز زنده‌م (:

 * چیزی نمونده تا ۳ تیر، دعا کنید، من دو تا امتحان باقی‌مونده رو ۲۰ نگیرم مشروط میشم.

زبان در خواب

 * یعنی پوکیدم!، خدا کنه نمره‌م باعث آبرو ریزی نشه برام ):

 * فردا ساعت ده، زبان تخصصی امتحان دارم :/ خدا کنه اون یکی دیگه مثل این یکی نشه و بتونم یه نمره کامل بگیرم، حداقل مشروط نشم ):

 * جدا از همه‌ی این حرف‌ا، خدایا خیلی دوست دارم، مهربونیت رو به عینه دیدم (: اصن عشقمی ممنون که به حال خودم نمیذاریم :*

 * کاشکی یکی از اینایی هست که میگن آموزش زبان در خواب، یکی از اینا داشتم تا باهاش زبان میخوندم، دارم میمیرم از خواب، وقت خوابیدن هم ندارم، دیگه چاره‌ای نیست، چند روزی بیشتر نمونده.

خواب زمستونی

 * من با همین تمرکزی که الان دارم برم سر امتحان، ۳ هم نمیشم.

 * ۱۴ دقیقه دیگه امتحان شروع میشه.

کتابخانه آماده گرافیکی ریاضی در جاوا

 * اینجا بود که میخواستم انیمیشن درست کنم در مورد هفت‌تا شکل سه‌بعدی ریاضی عمومی تا ملت بتونن قشنگ‌تر درک کنن ریاضی رو، هیچی نرفتم دنبالش تا یه کتابخونه آماده پیدا کردم.

 * اینجا میشه دیدش و دانلودش کرد.

 * اینو اینجا نوشتم، چون الان که نمیتونم شروع کنم براش، چون تازه باید مقدمات جاوا رو یاد بگیرم، بعد تازه این کتابخونه رو یاد بگیرم. حالا این تابستون هم که احتمالا وقت نیست، ترم بعد و بعدش هم که وقت نیست، تابستون بعدش شاید وقت باشه، تازه اگه ترم هفت کنکور قبول نشم که باز اون تابستون هم وقت نیست، دیگه میره برا تابستون بعدش (تابستون نود و دو)؛ نوشتم که یه موقع خدایی نکرده یادم نره :دی

 * یه دفه موقع انتشار این پست برق رفت، میخوام ببینم این دفه چطور میشه (:

شب آرزوها

 * امشب شب آرزوهاست، شبی که قراره برا همدیگه آرزوهای خوب خوب داشته باشیم، برای همه‌تون آرزوی بهترین‌ها رو دارم و مطمئنم که خدا آرزوها رو می‌شنوه (:

 * دلاتون شاد.

لاتک یا ورد؟

 * یعنی من دیگه غلط بکنم، شکر بخورم، هر چی شما بگی بشم اگه بخوام بشینم با ماکروسافت ورد یه متن بنویسم که توش فرمول و اینا باشه، یعنی دهنم از صبح تا حالا آباد شده، تازه که حالا تبدیل میکنم به پی‌دی‌اف متن رو، ماتریس‌ها رو نشون نمیده ):

 * به جان خودم با اینکه من هیچی از لاتک نمیدونم، ولی اگه با لاتک نوشته بودم نصف این رو هم وقت نمیگرفت :/

 * اصلن کی به من ِ دانشمند اجازه داده که با ورد بنویسم؟ (: آخه افت نداره؟

 * قضیه از سر این متنی که باید برا زبان تخصصی ترجمه کنم شروع شد {ژانر این فیلم هایی که پیرزنه داره برا پسرش بعد از سال‌ها یه راز رو بازگو میکنه و دقیقا وقتی اینو میگه صحنه تاریک میشه و یه صحنه‌ی بارونی تو جنگل‌های شمال میاد :دی}