*(
۱) سرد است تبی که در تنم افتاده
نام چه کسی از دهنم افتاده؟
یک روز یقینن خفهام خواهد کرد
دستی که به دور گردنم افتاده
۲) مانند علفهای لب مردابیم
خوابیم و همیشه تا کمر در آبیم
مرگ آمده است زندگی را بخورد
ما هم که همه کرم ِ سر قلابیم
۳) میخواست ز کنج خلوتش برخیزد
از خواب پر از جراحتش برخیزد
سردرگمی همیشهی ساعتساز
با زنگ کدام ساعتش برخیزد؟
۴) حالا که ورقها همگی رو شدهاند
سرخورده از این همه تکاپو شدهاند
گیریم کسی کلید را پیدا کرد
درهای جهان قفل از آن سو شدهاند
۵) من این همه از فروغ اگر میگویم
از کاهش بند و یوغ اگر میگویم
حرف دل من خدا وکیلی عشق است
من کور شوم، دروغ اگر میگویم
)؛
جلیل ؟؟
خوشگل بود
جلیل صفربیگی.
ر.ک به http://porpot.blogsky.com/1389/12/12/post-303
به به ... میبینم که شعر و شاعری رو هم که زدید تو گوشش !!! خیلی قشنگ بود ... همین این شعر ... هم اونی که بالا آدرسش و نوشتی ...
خوشحالم که خوشتون اومد (:
خیلی خوشکل بود
(:
و عشق چیزی ست که دل از آن به التهاب می افتد
بدون آنکه بخواهیم اتفاق می افتد...
خوبیش همینه که اختیارش دست آدما نیست (: قبول داری؟
خوب بود.
عالی بود.
بد نبود.
خوب نبود.
دهه!! فروغ کیه اونوقت؟(شمام بعله؟!)
نظرتون رو میدم جلیل :دی
چیه اینقدر رو فروغ حساسین شما؟ :دی بعد من نه، اینو جلیل میگه، منظورش هم فروغ فرخزاده (:
جلیل؟!
آهان؛ خب اگه منظورش فروغ فرخ زاده که اشکالی نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به ابجی من سلام برسونید؛ بگید دلمون پوکید براش
جلیل: http://porpot.blogsky.com/1389/12/12/post-303
دفه بعد یادم باشه بگمش که ذکر کنه که منظورش کی بوده :دی
چشم.
فور چی؟
من ۴ رو بیشتر از همه دوست دارم.
من کلن همهی شعرهای سیاسی جلیل رو دوست دارم، دور از بیاخلاقی آزادی توشه.