* دیروز رفتم شهر لیسانسم برای گرفتن معافیت تحصیلی، هر چند که نشد و مدرک فلان نبود و امان بیسار بود و فلان بمان، بماند... چندتا از همدورهایهام رو دیدم، غریبه که نیستی، دلم گرفت، خیلی...، خیلی.
* از فردا ترم جدیدم شروع میشه، میشم ترم ۲ فوقلیسانس، با معدلی در حدود ۱۴ و خوردی. غریبه که نیستی، حس خودمم ندارم، چه برسه به حس درس.
* چند دقیقه است دارم دنبال عکس میگردم برای پست، تا حالا که هر سایتی رفتم فیلتر بوده، ترجیح میدم فحش ندم و آروم باشم. دانشگاه هم به جز پورت ۸۰ هر چی پورت بوده بسته، دقیقا حس زندانی بودن رو دارم. آخرش هم عکس رو از آرشیو عکسهای قبلیم پیدا کردم.
* میدونی حس خودسانسوری شدیدی دارم، نمیتونم بنویسم، نمیدونم چرا، اینقدر که حتی به صورت ناشناس محض هم نمیتونم بگم؛ خیلی اوضاع این چند وقت خودم، بقیه، در و دیوار حتی اذیتم میکنه.چرا باید اینطور باشه؟
* بگذریم، بلند شم برم سلف، ناهار. شاید هم بعدش رفتم انقلاب کتابهای این ترمم رو بگیرم.
سلام




درک میکنم دوست من! این روزا همه انگار حوصله ی خودشونم ندارن! عین خودم.....
مرده شور اون کاغذ باشی شون رو ببره! منم کم نچزّیدم!
فیلترها دیگه شورشو درآورده! وقتی لغت نامه ی دهخدا فیلتر میشه دیگه تکلیف بقیه معلومه!
خودسانسوری..... خیلی خوب میفهمم!
عاغا تعارف که نداریم! عجب معدل مشعشعی!!
غریبه که نیستین من کارشناسیم رو با معدل ١٨.٦٠ و رتبه دومی تموم کردم و معدل ارشدم که همین چند ماه پیش گرفتم ١٨.٥٩ شدم (آیکن بدجنسی و پز دادن و سوز دادن!!!!) خخخخخ
بگو ماشاالله
سلام.
به نظرت امیدی هست؟
شما خجالت نمیکشی با این معدل؟ نه جدی روتون میشه تو آینه نگاه کنید به خودتون؟
واقعن که :|
مثل من
سلااام فرزانه! خوبی؟
همه مثل همیم. همه!
من الان متنبه شدم و دیگه روم نمیشه تو آینه و دیوار و شیشه و پنجره و آب جوب و حوض . .. خالی می کنیم!!!
:))
منم حس تو رو داشتم
یه حس خودسانسوری وحشتناک
اصلا تو وبم خودم نیستم
ولی یه حرکت زدم
یه وب جدید
هیشکی منو نمی شناسه
و من تا می تونم مانور می دم
خیلی باحاله
بهت پیشنهاد می دم حتما یه وب دیگه بزن که دکتر خودت نباش
خودخودت باش
باران جان من اهل پاک کردن صورت مساله نیستم،
همین جا خودم رو نشون میدم،
اگه کسی نپسندید میتونه رابطهش رو کات کنه و یا هر چی که خودش میخواد.
البته چون اخلاقمم بعضا اگه بخوام میتونه سگی باشه، مشکلی پیش نمیاد :دی