این نه، پس اون!

 * در این کشور یه دسته از افراد هستند که نه به خاطر اسلام و یا هر آرمان خاص ِ دیگه‌ای در فرآیند انقلاب ۵۷ شرکت کردند که به خاطر این شرکت کردند که خواستند شاه نباشه و یا اینطور چیزی. منظور اینکه نبودن در ساختار نظام شاهنشاهی رو، بودن در نظام جمهوری اسلامی دیدند و مثلا به این فکر نکردند که شاید انتخاب سومی هم باشه. موضوع این دسته از افراد نیستند، بلکه دیدگاه‌شون هست که اگه این نباشه، پس حتما باید اون باشه.

 * من همیشه‌ی خدا اینطور دیدگاهی نسبت به درس خوندن داشتم، فرض کنید هر ترم ۱۰ واحد درس داشتم، بنا به طبیعت آدمی من نباید از هیچکدوم خوشم بیاد :دی ولی خب هستند درس‌هایی که از بقیه کمتر ازشون بدم میاد. کل قضیه هم اینطور برام خلاصه میشه: «برای اینکه اون درس‌هایی که ازشون خیلی بدم میاد رو نخونم، اونایی رو میخونم که کمتر ازشون بدم میاد» :))

 * تاکید میکنم که آدمیزاد در حالت نرمال تمایل داره که بخوابه و اینکه کسی از درس خوندن خوشش بیاد از نظر من اصلا نرمال نیست و باید خودش رو به روانپزشک معرفی کنه :دی

 * خلاصه! این ترم آنالیز حقیقی دارم با تحقیق پیشرفته ۲. از آنالیز حقیقی متنفرم، چون به مقدار متنابهی قدرت حفظی نیاز داره که بشه تعاریف و قضایاش رو حفظ کرد و من ندارم،‌ اینه که فکر کردن بهش هم آزارم میده. خب طرف مقابلش تحقیق پیشرفته هست که حداقل اینطور حس تنفری رو بهش ندارم و طبق همون قائده بند دوم برای اینکه آنالیز حقیقی نخونم، حاضرم کل وقتم رو تحقیق بخونم :)) آخر ترم هم طبیعتا آنالیز حقیقی میشم ۲، تحقیق هم که به همه ۶ میده، پس معدلم میشه ۴ :))