* امروز از ۱۰ تا ۱۳:۴۵ میانترم اول آنالیز ِ حقیقی رو امتحان دادم. قالب کلی امتحان مثل بقیه امتحانا بود: «نیم ساعت اول فقط فکر کردم که موضوع چیه، بعد کمکم شروع کردم به نوشتن و آخر ِ کار هم آخرین نفر بلند شدم، به درخواست ِ استاد.».
* کیفیت کلی امتحان هم مثل بقیه امتحانا بود: «چیزی رو که اکثرا نمینویسن -نمیخوان یا نمیتونن- رو نوشتم و چیزی رو که اکثرا مینویسن رو ننوشتم.».
* نتیجهی کلی هم مثل بقیه امتحانها بود: «گند زدم.».
پ.ن ۱: امروز کادوی روز معلم رو تقدیم کردیم به دوتا استادامون. خدا انشاالله حفظشون کنه و سلامتشون بداره. کادوی استاد تحقیق یه دیوان خیام بود به ارزش مادی ِ ۱۸۰ تومن و کادوی استاد حقیقی یک تابلو بود به ارزش مادی ِ ۴۵ تومن.
پ.ن ۲: بعضا احساس میکنم خدا مغز من رو دیزلی ساخته، یه تایم میخواد برای گرم شدن، مثلا ۱ ساعت و وقتی هم گرم شد، یه تایم میخواد برای سرد شدن، مثلا ۲ ساعت و نیم!
پ.ن ۳: به شدت روزهای پوچی رو میگذرونم، احساس نیاز میکنم بودنش را، خدا سلامتش بدارد.
پ.ن ۴: از یه سنی به بعد، خوابگاه به شدت جای مضخرف و نچسبی میشه، اوضاع بدتر میشه اگه یه مشت پیرمرد ِ مدعی ِ نچسب دور و برت باشن. این روزها رو به با یک روزنهی امید سپری میکنم، خدایا خداوکیلی این یکی رو چفت نکن!
پ.ن ۵: خدایا گـــُه خوردم! هر چی تو بگی اصن!
خدا زیاد کنه روزنه های امید رو :))
ترشباله خوبه؟ :))
پ.ن: ترشباله در زبان کرمانی معادل همان آبکش در زبان ترانی است :دی
مزخرف!
خوابگاه که تموم شه حسرت می خوری ها! بگرد 4 تا پایه پیدا کن حالشو ببر از دوران مجرد پر از استقلالی ...
من شرمندم که این روزها نقش شیطان رو بازی می کنم، اما واقعا به نظرم دختربازی هم بد نیست! وقتت رو مفید بگذرون! (اگه دیگه نظر ندادم یعنی مُردم! گرچه واقعا بمیری بهتره تا دچار قهرش بشی. ولی من نظر واقعی این روزهامو گفتم)
* کادوی 180 هزار تومنی؟!!!! یا منظورت 18 بوده! گرچه اونم زیاده! بچه مایه دار
موافقم باهات! البته با فرض پیدا نکردن چارتا پایه برای حالبری. مگه متاهلی میخوان بندازنم تو زندون؟ :دی
دختربازی رو بستگی داره چی معنا کنی. من از سال اول لیسانسم که دختربازها رو دیدم، چیزی جز بیاخلاقی ازشون ندیدم، حالا نه که من رو یه هیتلر تصور کنی که وقتی راه میره حتی به چپ و راست نگاه نمیکنه، نه! منظورم اینه که من حداقل چیزی که میخوام اینه که آدم نرینه رو طرف (با عرض معذرت البته!) همین امشب دوست ِ این هماتاقی ما زنگ میزد بهش، آخر کار تا جایی که جا داشت شخصیت دختر ِ رو خورد، البته جرات نمیکنن جلوی من اینطور باشن، من سگ میشم اینطور چیزی رو ببینم، ولی منظور اینکه حالا گیرم که من برم یکی رو هم پیدا کنم، اینطور رفتاری ارزش داره؟ اونقدر هم مثالها زیاد بودن که میترسم بنا بر استقرا این یه رفتار طبیعی باشه در این رابطهها.
حالا بماند که به علت همان ماخوذ به حیا بودن که خودت میدانی، مسائل دیگهای رو فاش نکردم!
* بچهها با هم پول گذاشتیم! فقط که من ندادم، هفتتائی گرفتیم براشون. ۱۸۰ تومن صحیح بود :دی البته با گل و شیرینی و اینا، دوتاش حدود ۳۰۰ تومن شد :دی
یعنی من روزی هزار بار خدا رو شکر میکنم که درسم تموم شد و از شر امتحانات راحت شدم!


بچه مایه دار به امثال شماها میگن دیگه!
خودشیرین هم هستین البته!!!
خب طبق وعده ای که دادم، اینم تصویر مدنظر که به خاطر روز زن تقدیم به شما میشه
حق کپی رایتش رو رعایت کن فقط
http://s4.picofile.com/file/7746105050/background.jpg
ای ای ای :)) یعنی دکترا پس چی میشه؟ اسمایلی وسوسه برای بازفراخوانی امتحانات :دی
:)))
بابا نمیشد خب! باس شخصیت طرف مقابل رو خب در نظر گرفت :دی
ممنونم!
گذاشتمش بکگراندم، خیلی خیلی ممنونم.
سلامت باشی دکتر جان. امتحان چه ارزشی داره؟
انشاا... نمره نهاییتون خوب شه. منم بعد از عید امتحانی که دادم خوب بود ولی با میانترم جمع شد + 1.5 نمره شدم 16 .
حالا هر چی به استاد گفتم ما دوتا که بیشتر نیستیم، نمره بیشتری بدین بازم نداد.
دلیلشو ازشون پرسیدم. در آخر گفت که اینقدر به فکر نمره نباشید.سعی کنید چیزایی رو که میخونید خوب یاد بگیرید و ازشون استفاده کنید و همیشه یادتون بمونه.نمره مهم نیست.همین که پاس شی کافیه. (این همون استاد خودمونه که میشناسیش :) )
حالا واقعا خوبه که شما سوالاتی رو که بقیه نمینویسن رو بلدید.این ارزش داره .(ولی منم دلم میسوزه سوالی رو که اکثرا جواب میدن ننویسم)
خدا شما و نخودی رو حفظ کنه :)
این خط آخر پست رو میخواین بذارید همینجوری باشه؟؟
فردا تو آزمون دکترا از معدل سوال میفرمایند هق هق هق :دی
۱۶ اونم از دست دکتر عالیههه!!
ای جانم! اگه دکتر گفته راست گفته! :دی
ببینید یه سوال، به من گفته بود که میخواد بره تهران، ببینید میتونید زیر زبونش رو بکشید که آیا واقعا میخواد بره یا نه؟ اگه نمیخواد بره دکترام رو با یه رتبهی خوب بیام پیش خودش.
مرسی! ممنونم!
بلی بلی :دی حقیقتیست :دی
خدایی آرزو به دل موندم نمره بالا 15 بگیرم
مخصوصا این درس
http://dl.pnunews.com/90-91-2/Mathematics/1111041_1111088_1.pdf
آنالیز ۲ که بالذات سخت هست درکش، حالا بعدا اگه آنالیز حقیقی خوندی یه چیز شدیدترش رو میبینی :دی
یه بار یکی از بچه ها به منم گفت که میخواد بره. منم ازش پرسیدم.گفت دوست دارم برم ولی نمیذارن برم.برا سال امسال درخواست دانشجوی دکترا داده. فک نکنم به این زودیا بره.
شما برا سال 93 میخواین بیاین یا 94؟؟
من امسال کنکور دکترا میدم، یعنی کنکور ۹۳، میتونید ازشون سوال کنید ببینید برا سال بعد دانشجو میگیرن یا نه؟
اونم بیتره :))
میخوای یه ترشباله مسی برات از کرمان بیارم؟ :دی
سلام به دکترجان با شخصیت خودم ... قدر خودت روبدون ...

یعنی خداوکیلی این آنالیز حقیقی --ما کتاب رودین روخوندیم -- مصیبتیه من میدونم چه کوفتیه
به زور شدم 5/16
قضیه ریس ، قضیه لوسین ، تابع بورل ، هاسدورف و ..
یادش که می یفتم حالم بدمیشه
هی وای من :ا
داداش انشااله خدا توان مضاعفی بهت بده واسه امتجان پایان ترم واست آرزوی موفقیت دارم :)
سلام بر جبریست دوستداشتنی :) دقیقا قدر چی رو بدونم؟ :دی
ما علیپرانتز میخونیم :دی سخت نیستا! ولی خب حجمش خیلی زیاده، من خودم دوست داشتم این رو تو یه وقت بازتر میخوندم، تو یه جای بهتر (محیط دور و برم منظورمه!)
انشاالله! انشاالله که هر چی خیره پیش بیاد.
متاسفانه این رفتارها کاملا طبیعیه تو این رابطه ها. متاسفانه؟ یعنی باید تاسف خورد؟ من نمی دونم. حقیقتا هیچ وقت تو این رابطه ها نبودم. اما ... نمی دونم
فکر می کنم فقط واسه هیات علمی شدن مهم باشه نه مصاحبه دکترا.
حتما یه چیزی هست که ملت میرن دنبال این کارها! ولی خب اصل کار اینه که باید بی خیال اخلاق بشی وگرنه احتمالش هست که طرف روت ...، اما شنیدم که موارد خوبی هم هست! هه! گرچه نظر من موارد نادر نبود، دختربازی محض منظورم بود.
* برای مصاحبه دکترای من اصلا معدل رو نپرسیدن! یعنی هیچ وقت تا جایی که من اطلاع دارم نمی پرسن. فقط مقالات مهمه و رزومه. البته برای بورس شدن می پرسن و همه از معدل اینجانب متعجب می شدن و با تاکید می پرسیدن که دکترا دانشگاه بین الملل هستم یا دولتی فردوسی که با شنیدن دولتی خیالشون راحت می شد که خیلی هم خنگ نیستم
بستگی داره اخلاق رو نسبی ببینی یا مطلق و جواب به این سوال که «من چقدر در برابر بقیه مسئولم؟». واقعیتش اینکه من با همین ماخوذ به حیا بودنم (!!! :دی) موقعیت برای دوستی با اون معنا رو داشتم، ولی همیشه دوتا دلیل نذاشته برم جلو: اولیش ترس بوده، ترسیدم که پدر و مادرم متوجه شن و احتمالا ناراحت شن از رفتار من، من ترجیح میدم چند سالی عذب قلی باقی بمونم، ولی اونا از من رنجیده نشن و آرامش ذهنیشون به هم نخوره، دوم همین سواله بوده، ترس از اینکه طرف وابسته شه، به عقیدهی من (و نه لزوما در عملم!) آدمیزاد در برابر هر چیزی که دور و برش هست مسئوله! حتی در برابر درخت توتی که داره ازش توت میکنه و میخوره و نباس خیلی مثلا به شاخههاش فشار وارد کرد و فلان. البته علت اولی تامه بوده حتی! من خیلی پابند نبودم تا جایی که زندگی شخصیم رو که کسی درش نیست رو میبینم.
فری خوشم نمیاد از این بحث که اینجا کار میشه، اینجا ریاضی رو به شدت کاربردی و مدیریتی بررسی میکنن، من دوست ندارم این رو، چیکار کنم؟ میتونه به خاطر تلقین باشه این؟ اینه که فکر نکنم بتونم مقاله و فلان داشته باشم، ولی میتونم رزومه بنویسم در حد یه کارشناس ارشد هوش مصنوعی مثلن :دی
سلام دکتر.
آنالیز حقیقی رو حذفش کردم مثل خان. آقو من تا این درسو رو توی تابستون نجووَم (از مصدر جویدن) و تک تک تمرینانشو حل نکنم بهم نمی چسبه.
اصلا دوست ندارم دوست داشتنی ترین درسم رو توی اینطور ترمی با اونجور استادی که قبلاً بهت گفتم بگذرونم.
------------------------------------
خدا نگم چیکارت کنه دکتر مُردم از خنده برای اون تیکه آخرت: خدایا گه خوردم! هرچی تو بگی :-)))))))
سلام!
آقا دمت گرم! دم جراتت گرم! من جرات نمیکنم حذف کنم! اینقد دوست داشتم مثل آدم درس بخونم که نگو، اینو حذف میکردم ترم ۵ برش میداشتم، اما چه کنم که نمیشه!
--------------
سخن حق به دل میشینه :دی
ترسی نداشتم. چون همه چی حساب شده بود. این تابستون هم برای کنکور میخونمش هم برای ترم بعد. ترم بعد هم آماده تر با یک استاد بهتر برش میدارم. تازه الان یک زمینه دارم. ترم بعد هم که درس استاد تکرار مکررات هست.
من که فکر کنم این ترم اگه پاسش هم کنم با یه نمره داغون پاس میکنم :( ۵ ترمه نمیشی اینطور؟
گرون نیس ؟
اگه نیس بی زحمت بیار :دی
خب اگه قرار شد بیارم که هدیه میشه دیگه :دی
منظورم از نادیده گرفتن اخلاقیات، نادیده گرفتن همه چی بوده، حس وابستگی طرف، اصلا خود طرف! ، ناراحتی والدین و ... فکر که می کنم میشه یه دنیای خاکستری که شاید خاکستری نباشه ، چون همه توش هستن و الان ما ها غیرعادی هستیم.
* البته تو رشته ریاضی مقاله نوشتن کار سختیه. قبلا هم گفتم که من رشتم علوم انسانیه. باید از بچه های دکتراتون دقیق بپرسی که چیا تو مصاحبه مهمه واسه اساتید. خلاصه به قول یکی از اساتیدم، اونها هم آدمن و مهم اینه که موقع مصاحبه از تو خوششون بیاد(خودتو تو دلشون جا کنی!)
ببین اینجا ایرانه. هر چی پروندت پرتر باشه، بهتره. مهم نیست که چیه! باور کن! اگه یه هفته هم رفتی یه جا سر کار بزار تو رزومت. خودش موثره . اما حتما از بقیه بپرس که چیا مهمه که رزومت کامل شه :) موفق باشی
*یکی نقش منو اینجا معلوم کنه! بالاخره من شیطانم یا راهنمای دکترا؟! :))))
خب اگه اینطور باشه مبرهنه که چه نتیجهای باید گرفت! همین نتیجهای که تا حالا گرفتم! (ایزنت ایت؟)
بچههای دکترای ما که میگن شانسیه :| و همین بر اساس شانس بودن من رو به هم میریزه، اگه بر اساس لیاقت نتونم مشکلی ندارم، از نیمهی دبیرستان با خودم کنار اومدم که چیزی رو که لیاقتش رو ندارم نباس داشته باشم، ولی اگه بحث بر این اساس باشه که طرف خوشش بیاد، سفارش فلان باشه، فلان چلان باشه، خیلی گند میشه.
به نظرت اگه بخوام از ایران برم، دوریم پدر و مادرم رو خیلی اذیت میکنه؟
شما چش مایی قربان! :))
نه. چون ترم بعد 12 واحد دارم (که 4 واحدش همین آنالیز حقیقی هست) ترم 4 هم پایان نامه و سمینار.
خیلی خوبه!
من حتی میترسم ترم بعد بردارم! اینجا همه اساتید حقیقی قصابن!
محکم بخون. پاسش کنی بهتره.
منو که می بینی قصد معدل بالا دارم. به همین خاطر میخوام تابستون اساسی بخونمش.
خب هیچ کسی از معدل بالا بدش نمیاد مسلمون! :/
شانسی شانسی هم که نیست. ولی خب خدا هم باید باهت یار باشه
اگه بخوای از ایران بری که من هوووجور بدتر از اون آهنگه برات جیغ و دست و هورا میکشم! البت این خودش پروسه ای داره!اگه بخوای برای همیشه بری عالیه. اما اگه فقط واسه درس وبخوای برگردی کار سخته. و ...
دوری هم که همیشه سخته. اما مسلما اونها وقتی موفقیت تو رو ببینن خداشونم شکر می کنن که اینجا نیستی! باور کن
مسلما منظور منم یه متغیر تصادفی نبود که :دی
هعی هعی هعی! :(
اون دختره چرا اونجوری نیگات میکنه؟
پ.ن 1: خدا شما دانشجویان مهربان را محفوظ بدارد واس اوشون معلم ها. حرکت بسیار بزرگی بود
پ.ن2: ینی عصبانی میشی یا منظور اینه که استارت واس سوال و جواب؟
پ.ن 3: لاوی من غصه نخور من دیگه برگشتم از حالت Hidden خارج شدم
پ.ن 4: خابگاه که خیلی خوبه. (ایکن رفتن به اون دوران)
پ.ن 5: چی شده بیا در گوشم بگو
به تو حسودیش میشه خب!
۱) چقدر بزرگ دقیقا؟ :دی
۲) نه! یعنی پروسهای که طول میکشه که تا بتونم فکر کنم و نظم فکریم رو پیدا کنم.
۳) کنکور که هنوز ۸ روز دیگهس :|
۴) گفتم از یه سن به بعد دخترم :دی
۵) خدا خودش میدونه :دی
راست میگی دکتر. (آیکن سر تکون دادن). خدا کمکت کنه.
خدا اگه قرار بود کمک کنه تو کنکور لیسانس کمک میکرد :دی
خدایا لطفا به پ.ن ۵ رجوع کن :*
1.یعنی انقدر دیگه.(خیــــــــــــــــــــــــلی)
2.بله فهمیدم
3.هم چنان میخونم ولی هستم
4.الان یعنی پدر شدی؟
5.خب یه بار بگو به ما دیگه ربطی نداره
نخودی تو شرایط خوبی نیستم، اذیتم نکن!
منم داغانم
مثل تموم عالم، حال منم داغانه داغانه
دیرارارا ریرا رارا رام
مثل تموم عشقا عشق منم تو خوابه تو خوابه توخوابه
دیرارارا ریرا رارا رام
سنگ صبورم اینجا کیلویی چند هزاااااااااره
دیرارارا ریرا رارا رام
انگاری که نبوده، فلان چلان امااااانه امانه امانه
دیرارارا ریرا رارا رام
نچ راضی به زمت نیستم ، برام بیار که خودم پولشو بدم :) :-*
حالا من اگه آوردم بعدا در مورد پولش حرف میزنیم :دی
خیلی ممنونم که در مورد احوالات من چن بیتی سرودین
باشد که اجرتون با خدا
ما همیشه در احوالات شما داریم میسراییم،
کسی نیست که این ریخت و پاچها را جمع نماید…
خندمان گرفت
بخند، خندیدن تو خوب است…
^_^
خودم میام میگیرم اصن :))
باز باید از فیلتر بچههای وزارت رد شی :دی
الان یعنی من رقیب شما میشم؟
2تا با هم نمیگیره؟(ازش دقیق میپرسم)
اینطوری که من درس میخونم خودتون تنهایید،
بنده رو اخراج میکنن :|
حسرتی که به دلم مونده:
کاش تو اون مقاطع(مخصوصا خوابگاه...) وحشی تربودم!
مث یه سرخپوست بیابونگرد!هم نسبت به بعضی همخابگایا هم نسبت به بعضی استادا...
ترجیح میدم همون شاگرد تخصی باشم که اکثر استادا کابوسشو میبینن! نه از اون لحاظ! از این لحاظ که اکثر اساتیدرو باید.....
دست خودم نیس، هر چی میخوام کوتاهتر بنویسم نمیشه...
هعععععی رئیس، من الانم تو این حسرتم، همین الان که دارم زندگی میکنم تو خوابگاه، بعضا فکر میکنم که چرا اینطور دارم خودم رو محدود میکنم؟ هر چند همهی تجربههای اینچنین بر خلاف این که هستم رو حکم میکنن.
رئیس نمیدونم گفته بودم برات یا نه، سر کلاس یه الگوریتم تخیلی برا برنامهریزی اعداد صحیح ارائه دادم، استاد گفت این هزینهش بالاست و بدرد نمیخوره، گفتم خب همهی حلهایی که برای TSP هم هست هزینهش بالاست، اینکه دلیل نمیشه، جواب نداشت تا جایی که جا داشت رید روم. کلا اینجا دارم افسرده میشم. هیچ میلی به درس خوندن ندارم. الان هم دارم آمار میخونم به خاطر دل خودم، در حالیکه فردا باید برم سر کلاس و هیچی بلد نیستم.
رئیس محروم نکن منو از نظراتت.
پ.ن:
میدونم که این یه دوره رو باید تحمل کرد و خوند تا بعدا به یه جای بهتر رفت! ولی نمیتونم!
ترجیح میدم چیزی رو بنویسم که به عقل جن نرسیده باشه ولو صفر بگیرم!(اوج شجاعت!)
دارم اخراج میشم رئیس! :|
* این نوشته های شما و خودم، خنده میاره رو لبامون اساسی، متشکریم :)
(آیکون فرار هنگام دیدن ما!)
، و اینکه در نیفتین با اینا. ارتباطات علمی این طوریه دیگه! باید هوای همه رو داشت. ایشالا وقتی خواستین بشین پروفسور و ارتباطهای علمی شما هم محدود میشه اجبارا، باید با همینا کج دار مریض بسازید. پس لطفا در نیفتید! متشکرم دکترهای عزیز
* خدا رو صدهزار مرتبه شکر که من و دوستام دوران لیسانس وحشی ِ وحشی بودیم :) واقعا راضیم و خوشحال. حداقل اون دوره رو حال کردیم. قه قه ها، دویدن ها، همه بهمون عادت کرده بودن، حتی نگهبانی! اصلا دلشون برامون تنگ میشد
* الههی بگردم واسه شما که کسی قدر خلاقیتتون رو نمی دونه. پسرای گلم، باید با زبون چرب و نرم وارد شد. هر چی نباشه اونا واسه خودشون کلّی اَن! نباید خیتشون کنی، در عین حال حرفتون رو هم بزنین. مثلا استاد جسارت نباشه، به نظر شما، انگار که خودش کشف کرده!
* عشقم فری با شما بود ^_^
* هعععععععععی. / ما تو ورودیمون یه تا دختر با همین توصیف شما بودن، یه گروه بودن، ما بهشون میگفتیم شنگول منگول حبهی انگور :)) خدا ما رو ببخشه البته :دی
* من که فکر کنم دارم میرم سربازی، بعدش هم سبزیفروشی باز میکنم =))) قراره عشقم هم بشه حسابدارم :))
فری حوصله میخواد، من چیزی رو که دوست نداشته باشم دنبالش نمیرم! نمیتونم خودم رو مجبور کنم[۱]! البته لاجرم باید دمش رو ببینم، ولی خب نمیدونم بتونم یا نه!
۱) غلط کرد هر کی گفت اینو :|
خواهش می کنم حرف سربازی رو نزن
هر جور شده در برو. بابا عمرتون رو هدر ندید، اَه
حالا به اون شدت هم که گفتم نه! :دی
انشالله نمره تون خوب میشه. می دونم که براوردتون به سمت خراب کردن امتحان حتما مبالعه امیز بوده!
پ.ن 5 واقعا باحال بود!
والا واقعیت رو گفتم :دی ولی ممنون بابت نوع دیدتون ؛)
:))