نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

توت‌خوری ِ فرهنگی

 * تصور کنید دارید از پیاده‌رو به طرف مقصدتون حرکت می‌کنید، می‌بینید که یه پسری روی جدولای خیابون وایساده و داره از درخت توت میکنه و میخوره، چه فکری در موردش می‌کنید؟

 * چه تصوری از فرهنگ و شخصیت اون شخص برای شما شکل میگیره؟


پ.ن ۱: امروز همینطور داشتم توت میخوردم، انسان‌ها از کنارم رد میشدن، بعضیا با حالتی آمیخته با تاسف نگاه میکردن :دی بعضیا وایمیسادن و شروع میکردن به توت خوردن و بعضیا هم توجه خاصی نداشتن اصن :دی
پ.ن ۲: از «دست، جیغ، هورا»یی که در این آهنگ هست خوشم میاد!

نظرات 21 + ارسال نظر
بهزاد چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:41 ب.ظ

نووشش جونت
من اگه تینجوری میدیدمت میومدم بهت ملحق میشدم

یه سر همین چن وقتا بیا بریم توت بخوریم :دی

نون الف چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:36 ب.ظ http://lore.blogsky.com

آهنگت عالی بود

توتم که حیاط ما داره :دی تشریف بیارید با خیال راحت نوش جان کنید :دی

مخصوصا اون دست جیغ هورااا ها، نه؟ ؛)

نه خب! بحث کلی‌م این بود که ملتی هستن که توت دوست دارن ولی به خاطر کلاس نمیخورن :دی بعد گفتی آدرس خونه‌تون چی بود؟ :دی

فری چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:28 ب.ظ

کار من همیشه این بوده. توت خوری. لیسانس که با بچه ها کلا آویزون درختا بودیم بعد هم هر وقت رفتم دانشگاه به این عمل قبیح دست می زدم و یه پست هم گذاشتم اگه یادت باشه! کلا چیز خوبیه.

من چارتا رفیق پایه مثه تو داشتم دیگه مگه چی میتونستم بخوام از زندگی؟ به بچه‌ها میگم بیاین بریم توت بخوریم، میگن بابا این کارا چیه؟ زشته و فلان :/
البته امروز حس کردم که دختره تو دانشگاه با چشماش میگه درخت رو بتکون مام توت میخوایم، ولی خب هم روم نشد که این کار رو بکنم، هم از حراست ترسیدم :دی

پ.ن: حراست یعنی نگهداری از یه شی، ولی حراست ِ امروز شده سگ ِ وزیر :دی

دکتر همساده چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ب.ظ

سلام.
این توت ها اگر خورده نشن یا میریزن زمین و له میشن یا میشن غذای گنجشکها. من که اگه باشم نهایت استفاده رو می برم.

سلام دکتر!
موافقم! جدا از اون چیزی هست که آدم دلش میخواد، دوست داره، مال کسی هم نیست که نشه خورد، با این همه درک نمیکنم ملتی رو که افه‌شون نمیذاره توت بخورن :دی انسان‌هایی عجیبی‌ن، نه؟ :دی

نون الف پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:24 ق.ظ http://lore.blogsky.com

مهرشهرشو بیا بقیه اشو میام دنبالت :))

نع! من کامل باس بدونم کجا دارم میرم که سرویس‌های اطلاعاتی اگه خواستن پیدام کنن بتونن :دی

فری پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:32 ق.ظ

ولی برام سوال پیش اومد که مگه به این زودی توت در اومده؟ مشهد که خبری نیست. هست؟ من بی خبرم؟ ای وای عالم!
سگ وزیر رو خوب اومدی!

فری نگو که امسال هنوز توت نخوری، نگو، نگو که میرم خودکشی میکنم :دی

زیر این آسمون آبی (فاطیما) پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:40 ق.ظ http://zireasemoon.blogsky.com/

به نظر من که کار بسیار خوبی میکنی توت میخوری دکتر جان
شاید از دید خیلی ها ضایع باشه، اما از دید من اصلا!

خب وقتی تو و امثال تو نخورن که این توتها میریزه و خراب میشه

ماشالله چه توتایی هم داره
با آدم صوبت میکنه میگه بیا منو بخور!
شما جای ما هم بخور
اینجا (قم) کیلویی 6 تومنه توت سفید!

ایول!

شما خودتون هم حاضرید مثلا با علی‌آقا وایسید گوشه‌ی خیابون توت بخورید؟ :دی

آقا حاضرم کیلویی ۴ تومن بفروشم :دی تازه هم توت سفید هست هم توت قهوه‌ای :دی (شاتوت)

حالا پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:22 ق.ظ

منم همیشه آرزوم این بوده که اگه جایی توت هست بتونم بخورم و متاسفانه نه به خاطر کلاسش، بلکه واقعا تو دید مردم جالب نیست که من تو خیابون از درخت توت بخورم

اینکه غصه نداره، ساختمون مرکزی قدیم، چقدر درخت توت هست که میشه ازش استفاده کرد، من اونجا هم که بودم هر سال بهار حداقل یک بار خدمت‌شون میرسیدم :دی

حالا پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:15 ق.ظ

ممنون از یادآوریتون :)

به یاد ما باشید در آن مکان مقدس :دی

خودم پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:55 ب.ظ

منم امسال توت ندیدم و نخوردم
نوش جان
میدونی هیجانش چه جوریه
اینه که یکی پارچه تمیز بیاره و زیر درخت توت بگیره و شما درخت رو برقصونی که توت بریزه
همه عاشقانه هستش و هم خیلی خوشمزه

آقا بیا بریم توت مهمون من! اصن فری رو هم برمیداریم میبریم که ناظرمون باشه :دی
نه دیگه! درخت رو نباس اذیت کرد، من با این کار مخالفم! :|

خودم پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:43 ب.ظ

من که نفگتم درخت رو بشکنیم
فقط گفتم یکم برقصونیمش

حکم شرعیش چیه؟ :دی

خودم پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:11 ب.ظ

حکم باید دل بیاد
پس لطفا دل باشه

اووووووو! تو پاسوربازی بلدی؟ اووووووووو

نون الف پنج‌شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ب.ظ http://lore.blogsky.com

خصوصی بگم یا پابلیک ؟:))

پابلیک بگو،
بچه‌های وزارت رصد میکنن :دی

خودم جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:18 ق.ظ

اصلا زندگی ینی همین چن ورق
همه دیگه یه مدل بازیشو بلدن

من بلد نیستم هق هق هق

:دی

خودم جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:06 ب.ظ

خودم جان نگوووووووووووووووو
آخه چرا؟
راستی جواب میانترم رو اعلام کردن آیا؟

باور کن! نمیدونم!‌ من هیچ وقت تو هیچ بازی‌ای به جز نید فور اسپید استعداد نداشتم :دی

میانترم بودا! نه کوئیز :دی شاید هفته‌ی دوم خرداد اعلام شه.

زیر این آسمون آبی (فاطیما) شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:36 ق.ظ http://zireasemoon.blogsky.com/

"شما خودتون هم حاضرید مثلا با علی‌آقا وایسید گوشه‌ی خیابون توت بخورید؟"

بعله
من حاضرم اما مسئله اینه که یحتمل علی آقا حاضر نیست تن به این خفّت بده
خداییش چرا از دید مردم این کار زشته؟
زشت اینه که توی کار دیگران {منظور توت خوردنه!} سرک بکشن
به قرعان!

منم از فضولی ملت در کار دیگران رنج می‌برم، متاسفانه ادعای اخلاق و دین داری هست، در حالیکه نه آموزه‌های اخلاقی و نه احکام دینی اجازه جستار در زندگی باقی رو به افراد نمیدن.
آقای فاطمی‌نیا خوب میگفت، برای یه سردرد میریم پیش متخصص، ولی برای دین همه متخصص شدیم و تعبیر و فلان داریم، اینو گفتم چون می‌بینم خیلی از این فضولی‌ها خواسته یا ناخواسته (و حتی از روی دلسوزی) از سر تفسیر به رای دین و اخلاق هست.

ما را در غم خود شریک بدانید :دی

خودم شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:09 ب.ظ

لاوی جونم تو چشام نیگا کن
بدون من رفتی توت خوردی؟؟؟؟
حالا توت خوردی نوش جونت ولی واس منم توت آوردی؟؟؟؟
حالا ناراحت نشو ایشالا دفه بعد که رفتی بیا دنبالم که با هم بریم
بعد قلاب بگیر که برم توت بیارم. انقده دوز دارم برم بالای درخت توت جم کنم
لاوی جونم دستتو بده که شمام بیای این بالا که رمانتیک شه

عزیزم گذاشتم تو یخچال خنک شه ^_--

وای، درخت رو اذیت میکنی؟ :/

متر سنج شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:20 ب.ظ http://dar300metri.blogsky.com/

کاری به فرهنگ و ...نداریم..
اون توتای کنار جاده(هرجای غیر بکر)اونقدر دود و خاکروشونه ک قدرت تطمیع رو کم میکنه....

اون که بله،
ولی این تو دانشگاه بود،
حیف‌ه که مصرف نمیشه :دی

پ.ن: توجیه حرکت خودم :دی

الهه سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ق.ظ

می خواستم بگم اون فرد منم که داره توت میخوره شک نکن

دقیقا کدام فرد؟
همان من؟ :دی

دونده سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:41 ب.ظ

پس دانشکده ی ما، راسته کارِ خودتونه! انواع توت های سفید و شاه توت و غیره....
داداش منم با دوستاش همیشه آویزونه درختای توته! بیخود بهش نگفتم بلبل درخت نارگیل!!! دی:

ولی من خودم شخصا خیلی کم پیش اومده که مستقیما از درخت چیزی بچینم و بخورم. البته نه به خاطر بی کلاسی و زشت بودن و این چیزا (نه تنها زشت نیست، بلکه خیلی هم با حاله!.... در واقع ما از درخت بالا میریم صرفا به خاطر تفریح! توت هاش باشه واسه دوستان!! دی:)
بیشتر به خاطر آلوده بودن و پرهیز از دل درد و غیره نمیخورم


شما احیانا خودتون رو اینطوری مریض نکردید؟

آدرس را یادداشت میکنم، بفرمائید :دی

اون خیلی خوب بود =)))) من اگه ایمیل داداش ِ شما رو داشتم، بهش میگفتم، آخخ آخ آخ (اسمایلی ارسطو؟) چه آشی میشد :))

نه! معده‌ی من مثه معده‌ی مکانیک‌هاست، بنده‌خدا عادت کرده دیگه :))

پ.ن: هیچ چیز طبیعی نمیتونه آدم رو مسموم کنه به نظر من!

دونده سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:40 ب.ظ

ئع!!!! یعنی شما ویروس و باکتری و آمیب و ... رو "غیر طبیعی" حساب کردین؟!!!

آدم کثافت‌ترین چیزها رو بخوره، ولی اون چیزها طبیعی باشن، نمی‌میره، حالا شما متخصص! صبر کن ببین چندین سال دیگه علم دنیا به این نکته میرسه :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد