نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

نمایشگاه ِ کتاب ِ تهران - ۱۳۹۲

 * امروز صبح نمایشگاه سالانه‌ی کتاب تهران رو با حضور خودم، مزین کردم :دی از اونجایی که اهداف خریدم روشن بود خیلی اینور و اونور نچرخیدم و رفتم اونچه که میخواستم رو خریدم و برگشتم! اینه که خیلی نکته‌ای برای بیان کردن باقی نمی‌مونه. البته خوش گذشت و باز البته‌تر همراهی دوستم سعید میتونه دلیل ِ تامه باشه براش.

 * امیدوارم بتونم این کتابا رو بخونم! خریدش که لذت‌بخش بود، خوندنش فکر کنم لذت‌بخش‌تر باشه!

نظرات 17 + ارسال نظر
بهزاد چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:54 ب.ظ

من میخواستم برم قسمت نشد
همون کتابا خودم میخونم برا کنکور

کتاب کنکور که همه جا گیر میاد، نمایشگاه نمیخواد که!

نون الف چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:31 ب.ظ http://lore.blogsky.com

اومدی تهران به من خبر ندادی :((

حساس نشو، حساس نشو!
خب دوباره میام، دوشواری نداره که :دی

نون الف چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:32 ب.ظ http://lore.blogsky.com

من محل کارم 10 دقه با نمایشگاه فاصله داشت :(((

محل کارت دقیقا کجاس؟ :دی
بعد ما که اتماد به نفس نداریم با ملکه زیبایی روبرو شیم :دی

ندا پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:49 ق.ظ http://lore.blogsky.com

من میدون آرژانتینم خیابون الوند
هعی

بعدم شوما بیخود میکنی بری ملکه زیبایی رو ببینی ، من گفتم بیا من و ببین :((((((((((

تو صدا و سیما کار میکنی؟ :))

بابا خودت رو گفتم! اه! چقد که بی‌ذوقین شما ملت، جمبه تعریف ندارین :)))

ندا پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:54 ق.ظ http://lore.blogsky.com

من میدون آرژانتینم :((

سر میدون بشین دارم با موتورگازی میام :)))

خودم پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:24 ق.ظ

نمی دونم چی طوری میشه شما به دختر مردم نیگا نیگا میکنی (انگاری خدا تو دلم میندازه) فورا خبردار میشم
مگه خودت زن و بچه نداری که میخای ملکه زیبایی رو ببینی

من سنگین‌ترین خلافم چایی‌شیرین با نبات بوده :)) کلا کبریت بی‌خطرم! نگران نباش! بعد آدمی که خودش ناموس داره نمیره ناموس مردم رو نیگا نیگا کنه :| من شاید راحت باشم، ولی بی‌غیرت نیستم :-{

خودم پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:30 ق.ظ

از خودم به بهزاد جان:
بهزاد جان همین طوری که در جریان هستید منو خودم هنوزم خیلی راه مونده که بحث عروسی و روبوسی اینا بشه
ینی همون پله اول هستیم
شایدم به احتمالا 99%عروس خودم نشدم. نه اینکه لایق نباشه، بحث یه چیز دیگست
ولی می تونیم که 100% دوس هم باشیم
من تو عمرم به کسی وعده سر خرمن ندادم و از کسی هم نخاستم که به زور بیاد خواستگاریم
دختر بهتره بترشه تا اینکه به زور آویزون کسی بشه که بیاد خواستگاریش
اگه شمام دختری رو دیدین که مث اون یکی عقایدش اونجوری تغییر کرد. نباس ناراحت بشی
چون به احتمال زیاد اوشون نیمه گمشده شما نبودن
اتفاقا باید اونقد بگردی که بلاخره نیمه گمشده خودتونو پیدا کنید
خسته هم نباید بشید
مرسی

اون لایق نبودن خیلی خوب بود :)))))

آقا فکر کنم خدا این نیمه‌ی گمشده‌ی منو زده خرد و خاکشیر کرده، هر دختری رو که می‌بینم یه تیکه از نیمه‌ی گمشده‌ی من توش هست :)))

ندا پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ب.ظ http://lore.blogsky.com

نچ
نزدیک صدا و سیما کار میکنم

خو بهم خبر میدادی کاش :(
موند رو دلم :(

من آدرس خیابان الوند رو برنامه کودک شبکه دو یادم مونده بود :))

ان‌شاالله یه دفه دیگه :)
چیزی که زیاده نمایشگاه تو تهران :دی

بهزاد جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ب.ظ

تا حالا شده حس انتقام داشته باشی؟
و قدرتشم داشته باشی؟
و حقشم داشته باشی؟
اما خودتو نگه داری و بجاش دعا کنی؟
خیلی سخته
اما یکی میشناسم از دوستام این کارو کرد
من که خودم جای اون میذارم میبینم نمیتونم:|
--------------
دکی ساعت دو میانترم آمار دارم
دعا کن بتونم تقلب کنم

از من گذشته دیگه این حرفا :دی


=))))
بیعدب :)))

فری جمعه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:26 ب.ظ

* ای ول دکتر، خوب اومده یه تیکه تو همه رو :))))
* من تا حالا نرفتم نمایشگاه :| + (آیکون یه عالمه حسرت...)
* ببین اعتماد به نفسو عااااااااااالی اومدی. یعنی اصلا یه وعضی! (به قول بلی!)
* خیلی ذوق زدم که اسم بلی رو لو دادی :دی

* به جان خودم! اینقد سخته که ببینی یه تیکه‌ی گمشده‌ت از اینور بره و یه تیکه از اونور و نفهمی بری دمبال کدومشون :))))

* می‌فرمودین بلیط هواپیما می‌گرفتیم تشریف می‌آوردید! حداقل این نمایشگاه بردن‌های دانشگاه هست که :دی

* به جان خودم! :)))‌ یکی از دوستام (واضح‌ه که دوستای من آقا هستن دیگه؟ :دی) گفت بیا نمایشگاه فلان غرفه ببینمت و فلان، بعد من نمیدونستم وقتی رفتم چطور باید آشنایی بدم و در مورد چی حرف بزنیم و اینا، نرفتم :))))

* کو؟ کجا؟ :دی

نون الف شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:55 ب.ظ http://lore.blogsky.com

نمایشگاه زیاده
ولی مهم یه جو معرفته که باعث شه شومااومدنت و خبر بدی

حالا نمیدونم داری یا نع ، باس ببینم زمان چی رو ثابت میکنه

=))

ندا ولی تو اولین کسی نیستی که اینو بهم میگی، کلا همه به من میگن تو یه قرون معرفت نداری، نمیدونم چرا :))

ندا یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ق.ظ http://lore.blogsky.com

خو یه قرون معرفت داشته باش ، به من ثابت کن :دی

من که خدای معرفتم! دوستان درک نمی‌کنن :))

ندا یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:49 ب.ظ http://lore.blogsky.com

خو شوما سعی کن تا من درک کنم :))

فکر کنم پروسه برعکس باشه، بهتر نتیجه بده، شما سعی کن تا من رو درک کنی :))

نون الف یکشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:31 ب.ظ http://lore.blogsky.com

من باس ببینم شوما در جهت نیشان دادن خودت سعی میکنی که منم در جهت درک کردنت سعی کنم :دی

خب مساله اینه که کی اول سعی کنه :دی

ندا سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:17 ق.ظ http://lore.blogsky.com

خو این جا دیگه تو باس اول سعی کنی

کی گفته؟ اصنشم اینطور نیست :دی

نون الف سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:12 ب.ظ http://lore.blogsky.com

حالا این یه بار و شما شروع کن ؛ دقعه بعدش من قول میدم من شروع کنم :))

قاعده‌ی بازی رو به هم نزن! :))

هانیه پنج‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:22 ق.ظ http://roozi.blogsky.com/

همش که فلسفه شد!
همیشه دوست داشتم فلسفه بخونم اما خیلیییییییی سخت و گیج کننده ست.
موفق باشی دادا

خب اون داده‌کاوی هم هست که! با اون جامعه‌شناسی :دی
من بحث‌های سختش رو Skip میکنم! :دی

من متناسب با نیاز ذهنی کتاب میخونم (اینه که خیلی کم کتاب میخونم، مغزی نیست که بخواد نیاز براش ایجاد شه :دی)، بعضا شاید علاقه‌ای هم نداشته باشم به بحث و البته به جواب هم برسم خوندنش رو رها میکنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد