* «در این شهر صدای پای مردمیست،
که همچنان که تو را می بوسند،
طناب ِ دار تو را می بافند…
مردمی که صادقانه دروغ می گویند و خالصانه به تو خیانت می کنند،
در این شهر هرچه تنهاتر باشی پیروزتری؛».
* دقت نکرده بودم نزول ِ دیدم رو، ممنونم از کسی که بهم تذکر داد.
چه متن زیبایی
اما قبول ندارم اینجا رو "...در این شهر هرچه تنهاتر باشی پیروزتری"
یه مسلمون شیعه باید زرنگ باشه دوستای خوب پیدا کنه
تا کسی که میخوای باهش دوست بشی آزمایش نکنی باید منتظر خیانت هم باشی.(این جمله زیبا از خودم بود:دی)
اما یادمون باشه هیچ کس کامل نیست و هرکی نقص هایی داره.
باید برای خدا زندگی کرد اینجوری اگه بدی دیدی نمیشکنی چه بسا خوشحالم بشی
کاااااماااننن بیبی بیخیاالل:))))
برو درس بخوان که امتحان نزدیک است:|
دلا خو کن به تنهایی / که از تنها بلا خیزد…
پ.ن: إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیک
این متنه رو کپی کردم جای دیگه اجازه هم نمیخوام چون مال خودت نیس که :دی
:)
دعا کن!
نه دیگه اینطوریام نیس
بر میگرده به تصورات و خیالبافی که طرف داره
ما یه دوست داشتیم که روابط عمومیش در سطح یه گنجشک بود یهو از هول حلیم افتاد تو چاه
این بود که فکر میکرد هر کسی بهش سلام میکنه و شیرینی و میوه بیاره ینی خواستگاره، چه مکافاتی کشیدیم تا این طرز فکرش درست شد
بابا جان هر کی لاستیک پنچری رو تعمیر کرد که شوور نیس
هر کی تو رو دم خونه رسوند که شوور نیس
هر کی بهت لبخند زد و سلام کرد که شوور نیس
هر کی برات بلیط نمایشگاه خرید که شوور نیس
هر کی بهت شب خوش گفت که شوور نیس
نمی دونم چرا مردم معنی محبت رو نمی دونن
اگه موافقید لطفا لایک بزنید
این مال همین پست بود؟
آره واقعا!!!!!
من نمیدونم که چه لزومی داره آدما اینجوری باشن؟
چه اصراریه بعضیا دروغ بگن؟ به کجا میرسن اینا؟
واقعا دقت کردی دکتر جان که بعضیا اگه راستشو هم بگن فرقی نمیکنه ولی دوست دارن دروغ بگن؟ کلا از این کار لذت میبرن.
حالا از دروغ که بگذریم من نمیدونم این خیانت دیگه چه کاریه؟
واقعا چجوری دلشون میاد این کارو بکنن؟ فک کنم هیچ احساسی ندارن
نه! به نظر من فکر شما اشتباهه،
اونا هم مثلا مان، بهتر بگم ما هم (منظورم خودمه! جسارت نباشه!) اینطوری هستیم!
ما همیشه اگه فردی اختلاس کنه یا پارتیبازی کنه بهش فحش میدیم که چرا حق خورده و فلان کرده، ولی خودمون سر امتحان تقلب میکنیم! همیشه فحش میدیم که چرا حکومت آزادیهای فلان رو گرفته، ولی خودمون وقتی هی مخالف عقیدهمون حرف بزنه میخوایم بزنیم خفهش کنیم و ….
همهی آدما مثه همهن! همونطور که ما حس بدی از تقلب نداریم بعضا، اونا هم واقعا ممکنه اصلا فکر نکنن که کار بدی میکنن،
کلاسی رو فرض بفرمائید، شما تو اون کلاسید، بعد درسی رو امتحان دارید و هیچی هم بلد نیستید، استاد هم گذاشته رفته و مطمئنید که کسی سراغ شما نمیاد! جزوه هست، کتاب هست و …، آیا این حس توجیهگر که من لازم دارم الان برای اینکه پاس شم یه تقلب کوچولو کنم و این تقلب که برا کسی مشکلی پیش نمیاره و … براتون به وجود نمیآید؟
حتی بعضی وقتا برای مزاح یه تیکه مثلا میندازیم که فلانی چقد اون ته صدات خش داره! و با هم میخندیم! هیچ اتفاقی هم نمیافته، ولی ما خبر نداریم که اون بندهخدا از ما رنجیده یا نه!
منظورم کلیم اینه که همه مثل همیم.
بیشمارند آنهایی که نامشان آدم است…!
ادعایشان آدمیت، کلامشان انسانیت، رفتارشان صمیمیت… !
حال ، من دنبال یکی میگردم که نه آدم باشد، نه انسان، نه دوست و رفیق صمیمی!
تنها صاف باشد و صادق… پشت سایه اش خنجری نباشد برای دریدن.. !
هیچ نگوید… فقط همان باشد که سایه اش میگوید ….!
مرسی دکتر! عالی بود!
پ.ن: چه خبر دکتر؟ خوش میگذره؟
سلامتی. الحمدلله.
گفته بودی سی ام امتحان حقیقی داری. یادم بود دعات کردم.
راستی یه لغت «مازوخم» بود توی پست کران لطف میخواستم به گنجینه لغات جدیدم (جفت چش، اسکول، قاقوم ... یادته که!) اضافه ش کنم.
-------- خدا کنه معنی بدی نداشته باشه :-)))) --------
ممنونم دکتر! دکتر جای دشمنت خالی، قضیه همگرایی مغلوب لبگ رو دیشب یک ساعت خوندم تا ریز فهمیدمش، سه بار هم نوشتم تا قشنگ حفظم شد، بعد امروز سر امتحان هر چی فکر کردم یادم نیومد اثباتش چی بود :)))
مازوخ در معنی به کسی میگن که از آزار جنسی لذت میبره! در عام به کسی میگن که از آزار دیگران لذت میبره :))
راستش منظورتو از نزول دید...نگرفتم...
اما در مورد حرفی که به "حالا" زده بودی:
اینکه:
همهی آدما مثه همهن! همونطور که ما حس بدی از تقلب نداریم بعضا، اونا هم واقعا ممکنه اصلا فکر نکنن که کار بدی می...
هیچ چیزی تو این دنیا لنگه نداره(از جمله آدما)
هر چند کم اما هنوز هستن کسایی که خودشونو نمیفروشن...
چند وقتی بود که آدما رو موثر تو زندگی میدونستم، یه دوست بهم تذکر داد که تا وقتی قدرتی مثل خدا هست که بنده در برابرش هیچه، نباید به بنده توجه کرد! همون عزت دست اللهست خودمون.
حق با توئه! من سور عمومی استفاده کردم و این درست نیست،
ولی منظور من اجتمالا ذات ِ مایل به نفع انسان بوده، اینکه برای رسیدن به چیزی که به نفع خودش هست، تمایل پیدا میکنه که شاید بعضی چیزا رو زیر پا بذاره.
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
دکتر نباید بگید نباید به بنده توجه کرد. درسته که جای خدا تو زندگی ماها از جای آدما جداست و ما باید تمام کارامونو با توکل به خدا انجام بدیم ولی نباید که دیگه بنده هارو فراموش کنیم و فکر کنیم که بدون اونا میشه زندگی خوب و شادی داشته باشیم
به نظر من اون شعر و یا کلا زندگی اجتماعی، ربطی به توجه نکردن به فرد نداره! آدم باید در یک تعامل دوطرفه در راستای زندگی بهتر با بقیه تعامل داشته باشه، ولی این دلیل نمیشه که برای کسی وقعی بنهه و یا بخواد برای کسی ارزش قائل شه.
ما که نفمیدیم چی شد!!!! (نچ . نیفتاد
)
هر کی میدونه برام توضیح بده تا بیفته
چند بار بخون :))
پس دکی ما فک کنم از اون اساتیدی شه که اگه یکی ازش سوالی پرسید بگه برو دوباره بخون و نخواد دوباره توضیح بده
احتمالا! :)))