* استاندارد قبلی کرمان پروفسور حبیبالله دهمرده بود. من ایشون رو واقعا دوست دارم، یه مرد کاری و بی شیله پیله، سرش تو کار خودش و به معنای کلمه برا مردم کار میکرد، توجه کنید برا مردم نه کس دیگهای. یک نفر اندازه ده نفر کار میکرد. حالا ایشون رفته و شده استاندار لرستان و جناب نجار (برادر وزیر کشور) استاندار جدید استان هشت خواهد بود.
* ایشون لیسانس ریاضی رو از دانشگاه اصفهان، فوق لیسانس ریاضی کاربردی از دانشگاه آکسفورد و دکتراشون رو هم از همونجا گرفتهن. در سال ۷۴ به عنوان استاد نمونه کشور انتخاب شدهن،تخصصشون هم آنالیز عددیه.
* یعنی رسما این همراه اول تعطیلهها!، نمیدونم دیگه چه رویی هم دارن واقعن!، کاشکی دیگه تو تبلیغاشون آدم بودن و اسم دین و خدا رو نمیکشیدن وسط، هر چی گند کاری میخوان میکنن و بعد هم!، لا اله الا الله!، هی میخوام خون کثیف خودم رو الوده نکنم، مگه میذارن؟
* من از دیروز (شاید از پریروز، درست یادم نیست) به خاطر اینکه اعتیادم به کامپیوتر رو کمتر کنم و انشاالله به صفر برسونم از گوشی موبایل میام اینترنت (به این میگن کلک شرعی :)) )، حداکثر کاری هم که میکنم چت و بروز کردن statusمه، خوبیش اینه که دیگه وبگردی نمیکنم و حداقل دیشب اثرش رو دیدم!، یه درس Expanding your reading skill رو خوب رفتم جلو.
* سیمکارتی که باهاش میام تو اینترنت مال ایرانسله، بی کیفیت هست ولی خوبه.
* اونوخ این همراه اول که بالا بحثش شد، حدود یه چند سالی دیگه هست داره خدمات ارزش افزودهش رو میزنه تو سر این ملت، وقتی رفتم شمارهم رو برا GPRS فعال کنم میگه نمیشه!، خب عزیز من، شما که نمیتونی بگو نمیتونم، دیگه چرا بیشتر از توانت دروغ میگی؟؟
* الان همراه اول رو گذاشتم رو گوشی و اساماسهای وارده رو خوندم دوباره مثه یا آقا خاموش کردمش انداختمش اونجا، دوستانی که با من کار دارن باید شماره ایرانسل منو داشته باشن، به من چه که به کسی شمارهمو ندادم!
* نمیدونم کی میگه که : "من هرگز به کسی کتابهایم را قرض نمیدهم، چون کتابخانهام از کتابهایی تشکیل میشود که از دیگران قرض گرفتهام".
* کتاب سیلورمن جلد ۱م رو دادم یکی از بچهها که بخونه، بعد اونم برد و برد و برد، بعد که گفتم اگه نیاری تحریمت میکنم، یه کتاب سیلورمن آورده که مال یه انتشارات دیگهس (کتاب من مال انتشارات ققنوس بود و کتابی که ایشون آورده انتشارات علمی و فنی). این کتابی که ایشون آورده سرشاره از پیچوندن اثباتها و مثالها!، فکر کنم برا فنی مهندسی ها آماده شده بوده. خلاصه، میخوام برم چفتش رو بند کنم که یارو کتاب خودم رو بده، اگه نداد میرم یکی میخرم، تا من باشم که دیگه کتاب به کسی قرض ندم.
* ابتدا خودم و سپس شما خوانندگان گرامی را سفارش میکنم به نگهداری از کتابهایتان!، برادرم!، خواهرم!، کتابهایت را!.
* کتاب مبانی ریاضیات (Set Theory and it Applications) نوشته شووینگ تی.لین و یو-فنگ.لین (اسمش شبیه این کاراته بازاست) تموم شد و میخوام با تکیه بر فضل و رحمت پرودگار ریاضی عمومی رو شروع کنم، الان جلد ۱ کتاب حساب دیفرانسیل و انتگرال با هندسه تحلیلی (Calculus with Analytic Geometry) نوشته ریچارد ا. سیلورمن رو برداشتم و میخوام از اولش شروع کنم برم آخر، خودم حدس میزنم بتونم تا آخر مرداد ماه عزیز ریاضی عمومیها رو تموم کنم. بعدش هم بعدش تصمیم میگیرم.
* دیوونه نیستم که میخوام تابستون گرما بشینم به جای درس تخصصی ریاضی عمومی بخونم، اینطور که شنیدهها حاکیه، برا کنکور ارشد که خواستم بخونم دیگه وقت نیست ریاضی عمومی بخونم و فقط باید تستهاش رو بزنم، خب چه کاریه؟!، الان میشینم میخونم.
* اسم انگلیسی کتابها رو نوشتم تا شما فکر کنید چقدر این دکتر درسای سخت سخت میخونه :)) (هه هه، شمام چقدر اینطور فکری کردید، والا!)
* هر چند دوست نداشتم که این سند تاریخی رو بذارم تو وبلاگم، ولی دوست دارم شما هم بدونید که من کیم، چون دوست ندارم از خودم تعریف کنم، از زبان استاد دوره دکترام، اینشتین بزرگ میگم، استاد یه جلسه سر کلاس پای تخته نوشت : "دکتر خودم یکی از بهترین دانشجوهای منه"، ایشون اینقدر به من لطف داشتن که من و فرمول E=mc^2 رو یکی میدونستند و جمله معروف از ایشون مونده که E=mc^2 and Khodam are equal. الان که یاد اون دوران افتادم خیلی دلم گرفت.
* این عکس رو یکی از دانشجوهایی که یه کم از من درسش ضعیفتر بود گرفت، فکر کنم اسمش محمود حسابی بود.
* الان آرزو میاد منو میکشه :)).
* مقدمه ۱) ما ریاضیدانها (!!! بیشتر اون ما تعجب داره، چطورم خودم را قاطی کردم، والا!) برای هر مجموعه اندازه در نظر می گیریم و به اون اندازه میگیم عدد اصلی (Cardinal Number)، مثلا اعداد صحیح نامنفی خودشون عدد اصلین، مثلا ۰ عدد اصلی مجموعه تهیه، یا ۳ عدد اصلی مجموعهایه که ۳تا عضو داره. برای مجموعه اعداد طبیعی (۱و۲و۳و...) عدد اصلی الف-صفر و برای اعداد حقیقی عدد اصلی سی (c) رو در نظر میگیرم.
* مقدمه ۲) اعداد حقیقی ناشمارا هستند، یعنی شما محور اعداد حقیقی زیر رو که اثر هنری خودمه در نظر بگیرید :
در اینجا اون خط سیاه بالایی محور اعداد حقیقیه و اون نقطه قرمز یه تکه خیلی خیلی کوچیک از محور که ما انتخاب کردیم و اون خط آبی رو هم یه ذرهبین در نظر بگیرید که اون تکه انتخاب شده رو بزرگ کردیم. الان اون محوری که در ذرهبین بزرگ شده همون قدر عدد داره که اون محور اصلی عدد داره، حتی اگه همین تکه رو بِبَریم دوباره زیر یه ذرهبین دیگه باز همین قدر عدد داره، ما هر چند دفعه که این عمل رو انجام بدیم فرقی نمیکنه، با یه تراکم بسیار شدید عدد روبرو هستیم. اینجا به اصطلاح میگن جز به بزرگیه کُله.
* قضیه ۱) تعداد همه توابع از R به R (که R همون اعداد حقیقیه که در بالا روش بحث شد) یا همون عدد اصلی مجموعه همه توابع از R به R از عدد اصلی مجموعه R بزرگتر است. اگه نفهمیدین چند دفه بخونین تا بفهمین، وقتی این قضیه رو میخونم یه احساس حقارت شیرین میکنم، احساسی که هیچ چیز دیگهای نمیتونست برا به وجودش بیاره، حتی شیگرایی PHP. اون بزرگ به اون بزرگی و شدتش باز یه بزرگتر داره، جالب اینه که از اون بزرگتر هم هست و از اون بزرگتر هم بزرگتر و از اون هم حتی بزرگتر و ... .این سیر بزرگ شدن تمومی نداره، یعنی هیچکدوم از این مجموعهها نمیتونن ادعا کنن ما بزرگترینیم!، فک کن!
* اون شکل اولی سحابی چشم گربه در فضاست. ببینید چقدر زیباست!، اینم یکی از معدود چیزایه دیگهایه که میتونه اینطور حسی رو به من بده، آدم جدی جدی تو خودش میمونه!
* اگه لذت نبردین تو کامنتها بگین که کجاش رو نفهمیدین تا بهتون توضیح بدم، حیفه این لذت رو نبرین و از دنیا برین. اگرم لذت بردین بگین تو کامنتها تا دوباره من لذت ببرم :)).
* با اینکه به وضوح دارم خواب میرم، نشستم دارم یه مقاله در مورد شیگرایی در php رو میخونم، همینطور که میخونم مثه این موهتادا سرم میره پایین و میاد بالا ;).
* قبلا ساختان داده رو که پاس می کردم، استاد با پاسکال می گفت و با پاسکال میخواست، ولی من با CPP بهش تحویل می دادم، اونم شیگرا، دهنم سرویس شد تو خطا گیریها، از اون به بعد تصمیم گرفتم هر چی استاد خواست همون رو تحویل بدم، نه بیشتر و نه کمتر، حتما یه چیز میدونه که میگه.
* ای کاش یه ذره از این علاقهم تو درسم پیاده بشه.
* شاید رفتم بخوابم.
* دیشب فصل ۶ تموم شد و رسیدم فصل هفت و اصل انتخاب :)).
* حالا که فکر میکنم برم بخوابم، یه ساعت دیگه بلند شم اصل انتخاب رو ادامه بدم، این مقاله هم باشه برا عصر یا فردا.