* نمیدونم در جریان هستید یا نه که در اواخر این هفته قرار شده که ماه رمضون شروع بشه، از یه بابت خوشحالم، از اینکه یه جایی که میری به زور ماه رمضون هم که شده دیگه غیبت اعصاب خورد کن نمیکنن! (حالا یه نوع غیبت هم داریم که لذت بخشه، اون قضیهش جداس)، از اینکه صبح تا ساعت فلان و بعد از ظهر تا ساعت فلان راحت میشه خوابید!، از اینکه زولبیا بامیه میخوریم :))، از اینکه شب قدر داره.
* از یه بابت هم ناراحتم، از اینکه دیگه نمیشه درست و حسابی درس خوند، از اینکه باید هر روز برم نونوایی، از اینکه خواب زیادی اعصابم رو به هم میریزونه، از اینکه دیگه مجبورم جلوی خودم رو بگیرم و نرم تو فیسبوک تو عکسای مردم بگردم :))، از اینکه دیگه نمیتونم وقتی پشت کامپیوترم چایی بخورم.
* جدی جدی حس میکنم که ماه رمضون یه ترمز خیلی گندهس جلوی درس خوندن من. حالا وقتی شروع شد میگم که این حرفم درست بوده یا نبوده!
جلوی درس خوندن من هم همین طور.
همیشه برام سوال بوده آیا اگر روزه گرفتن با کار آدم تداخل کنه باز هم واجبه؟ مثلا اگه یه کارگر مجبور شه به خاطر روزه گرفتن کارشو تعطیل کنه و فقط بخوابه؟
من که فکر نمیکنم.
خوب درس خوندن هم کار ماست و از این راه نون در میاریم
دقیقا!
حالا اگه شرع مقدس اجازه میداد که یه چایی بخورم مشکل کمتر بود!
راست میگی
ولی میتونی شب کاری کنی
یعنی شبا که شکمت سیره درس بخونی و روزاش بخوابی
خودمم اینکارو میکردم
آرزو هم گفت، فکر خوبیه، شاید عملیش کردم.
من یه ماه رمضون شبها درس خوندم، رتبه کنکورم دورقمی شد.
دهمت گرم!
ارشد یا کارشناسی؟