نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

ارزش زمان

 * امشب حاج‌آقا یه بحث خیلی جالبی رو مطرح کرد و اونم ارزش زمان بود، ایشون گفت که همه میدونیم که زمان خیلی ارزش داره و باز بهش توجه نمیکنیم و یه روزی میاد که از این توجه نکردن ضرر می‌بینیم. بعد شاید بی‌ربط به این بحث ایشون گفت که خیلی از چیزها ارزش غصه خوردن نداره و اگه غصه خوردی دیگه مشکل خودته (:

 * البته ایشون با گیرایی و جذابیت بیشتری این مباجث رو بیان میکردن، ولی من خودمونیش رو گفتم.

 * بعد وقتی من تو زندگی خودم نگاه کردم دیدم واقعا خیلی هم بی‌ربط نمیگه، جدی من خیلی وقت تو زندگیم دارم تلف میکنم که اصلن هیچ فایده‌ای نداره، جدی بعضی کارام رو الان که بهش فکر میکنم هیچ دلیلی برای انجام دادنش نمی‌بینم، جدی من چرا باید اینطور باشم؟ من که اینقدر هدف تو زندگیم دارم که همه‌شون هم با ارزشن، من دیگه چرا؟، حالا بقیه هر فکری میکنند برا خودشونه، من چرا؟ چرا؟ چرا؟؟

 * باید بگردم ببینم کجای کارم اشکال داره که اینطوری‌م، شوخی بردار هم نیست، من بیخودی سرخوش هستم، ولی اینطوری که الان وقت رو تلف میکنم دیگه سرخوشی هم محسوب نمیشه، با جوزدگی و اراده نیم ساعتی هم نمیشه کاری پیش برد، باید ببینم اشکال کار از کجاست که زمان رو جدی نگرفتم.

نظرات 5 + ارسال نظر
mahtabbغریبه آشناااا پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:53 ب.ظ http://delkhastetanha.blogfa.com/

سلامممممممممممممممممممممم
ساعت ها را بگو بخوابند بیهوده زیستن را نیاز به شمارش نیست...

موفق باشی

سلام.
فعلا که ساعت‌ها به من گفتن بخواب
مرسی.

نهال پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ب.ظ

بعضی اوقات فکر میکنم واقعا دارم وقتمو میریزم تو جوب تا اینجاش مشکلی نیس اما مشکل اینه که با اینکه میدونم کارم احمقانه اس اما از انجامش پشیمون نیستم !

دقیقن!
میدونم بعدا پشیمون میشم ولی انگار اصلن نمیدونم

مرجان جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ

تو که هدف زیاد داری و اینطور هم که از نوشته هات پیداست اغلب در راستای اهدافت داری عمل میکنی. مثه همین درس خوندنات که بعدا به دکتری خواهد رسید. پس بیهوده بودنش کجاست؟

بعضی کارایی که میکنم اصن در راستای هیچ هدفی نیست،
بعد الان یه پست نوشتم در موردش ولی پرید :((

بهار جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ق.ظ

میدونیم ولی نمی تونیم قدرشو بدونیم ! همه همین جورین

دقیقا!
به قول حاج آقای ما، میدونیم، ولی باورمون نمیشه.

الهه پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 06:25 ب.ظ

همین جوریه

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد