نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

۲۱مین خط

 * امروز من ۲۱ ساله شدم، خیلی زود ۲۰ سال تموم شد، ۲۰ سال یعنی چیزی بیشتر از ۷۳۰۰ روز، ۱۷۵۲۰۰ ساعت، ۱۰۵۱۲۰۰۰ دقیقه، ۶۳۰۷۲۰۰۰۰ ثانیه.

 * بعضی وقتا بعضی چیزا برا آدم در عین شادی، غم‌انگیزن، اینکه ببینی چه ثانیه‌هایی رو میتونستی استفاده کنی و استفاده نکردی، چه دقایقی رو میتونستی خودت باشی و نبودی، چه روزهایی که اومد و رفت قدر ندونستی و چه سال‌هایی که گذشت و تموم شدی.

 * امیدوارم از این به بعد رو قدر بدونم که دیگه طاقتی برای نبودن و نشدن و نخواستن نیست. کم‌کم چوب‌خط سال‌های زندگیم داره پر میشه و دیگه جایی برای بیهوده بودن نیست.

 * امروز ۲۷ دی، ۱۷ ژانویه اتفاقات خیلی خوبی تو سطح دنیا افتاد :) من به دنیا اومدم، بنیامین فرانکلین، آنتوان پاولیچ چخوف، جرج اورست، محمدعلی کلی و ... به دنیا اومدن و یکی مثل بابی فیشر هم از دنیا رفت.

 * می‌بینی، تاریخ تکرار میشه :)

 * تشکر میکنم از همه دوستانی که با زنگ، اسمس، ایمیل، فیس‌بوک، کامنت، پیام خصوصی، حضوری و یا شاید تو دلشون تولدم رو تبریک گفتن، در مورد عکس خودمم از این لوس‌بازیا خوشم نمیاد ولی خب دیگه تو این شرایط چاره‌ای نیست D:

 * از خدا هدیه‌ی تولدم رو عاقبت بخیری خودم و همه‌ی دوستامو میخوام، میدونم که خدا بهم میده. الان تو ذهنم آهنگ زمستون مهیار داره تکرار میشه که زمستون فصل تولد تو ... .

نظرات 12 + ارسال نظر
باران از لاهیجان دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ http://sellule68.blogfa.com/

اول

تبلدت مبارک

مرسی

مرجان دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:38 ب.ظ

تولدت مبارک میثی جان
ایشالا باشم و دکتراتو ببینم

مرسی مرجان،
ان‌شاالله که اینطور خواهد بود

بهار دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:40 ب.ظ

تولد تولد تولدددددددددددددددت م با رک

میثم جان برات بهترین آرزوها را دارم
امیدوارم شاد و موفق باشی و به آرزوهای قشنگت برسی:)

دیشدران دیدان دیشدران دیدان

مرسی بهار،
به خاطر تبریک و به خاطر دعا

فائزه دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ

تولدت مبارککککککککک
شیرینی یادت نره ها :دی

مرسی مرسی
ای بابا! شیرینی چه قابل داره

آرزو سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ق.ظ

وای پسر تولدت مبارک ...

مرسی +

بهار سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:47 ق.ظ

الان این متن عکس پستتو خوندم!!!
عجب جمله عشقولانه ای

اوهوم

فری سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ http://fffery.blogsky.com/

بابا خوب برو مزدوج شو که اونم بهت تبریک بگه، تا حالا بهش گفتی؟

خب مشکل همینه دیگه
تبریک تولدش رو؟

فری سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:53 ب.ظ

نه پسرم، اینکه می خوای مزدوج شی باهش ، چه می دونم اینکه عشقولکیش هستی!

اینو که خودش باید بفهمه

سعیده چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:42 ق.ظ

دکتر خیلی خسیسی
چرا شیرینی ندادین ؟؟؟؟؟؟؟؟

خدایا هر چی دکتر خسیس تو دنیا هست ...دست و دل بازش کن

ای بابا!
مگه من کسی رو دیدم که شیرینی بدم؟

الهی آمین.

آدمک چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:04 ب.ظ http://konjj.blogfa.com

چوب‌خط سال‌های زندگیت داره پر میشه: !!
تاریخ تکرار میشه !!! از این اعتماد به نفست خوشم میاد.
من یکی از همونهائیم که تو دلش تولدتو بهت تبریک گفت.
این موضوع عکس چیه؟

دارم پیر میشم، می‌بینی؟

چاکرم، خلاصه اینکه تاریخ باز دوباره تکرار شد و رفت +

مرسی، مرسی بابت تبریک.

نمیدونم، ولی بعضی وقتا دلت یه چیزایی میگه که نمیشه فهمید چی گفته

فری چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:00 ب.ظ

بشین تا وفتی که بفهمه! و همین طور عمرتو هدر بده ...

چاره‌ای نیست

آدمک پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ق.ظ http://konjj.blogfa.com

اوه من موضوع عکس رو اشتباه فهمیدم. فکر کردم منظور عکس خودته. نگو منظور عکس این پسته که پر واضحه که چی میگه!

+

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد