* دیروز سر کلاس آنالیز عددی، بحث رسید به یه جایی که احتیاج بود به صورت نمادی یه ماتریس تشکیل بدیم و بگیم که مثلا دستگاه جواب داره، بعد من شروع کردم به گفتن که اینطور میشه و اونطور، استاد گفت اگه میشه بیا پای تابلو و بنویس، رفتم و بعد از بحث کردن روی ماتریسها و اینا، استاد گفت که درسته و تشکر کرد و گفت بفرمائید (که برم بشینم)، بعد من رفتم طرف استاد و گفتم که استاد بفرمائید ماتریستون.
* هیچی دیگه کلاس ترکید از خنده، به ماژیک گفته بودم ماتریس
ایول ماتریستون
خیلی باحالی پسر
دوست دارم زیاد
شوخی کردم بابا
خوشبحالت برو حال کن با عددی2
من ریاضی عمومی 1و2 رو باهم پاس کرده بودم الان فهمیدم که غلط اضافی نموده ام باید از اول 2 رو پاس کنم
من ریاضی یک افتادم، بعد پاسش کردم
خیلی هم بد نبود البته.

من یه قاعده کلی دارم، اگه از استاد خوشم بیاد درس رو میخونم، اگه نه، دیگه خدا هم بیاد بگه فلانی بشین درس بخون، نمیخونم
به همین خاطر عددی دو و آنالیز دو جبر خطی رو دوست دارم، یعنی اینطور بگم که من بیشتر از درس بیشتر به استاد درس جذب میشم :دی
ریاضی عمومی تو کلاس که چیزی یاد نمیگیری، خودت باید بخونی!
اونقدا سوتی نبودش
و ندا همچنان به کمک دکتر نیاز دارد
آره! اگه خودت بودی تا شیش ماه بهم میخندیدی
در خدمتم!
استادمون رو که میدونی کیه (علی جون)، بعد اونم نامردی نکرد گفت اگه میدونستم اینقدر ذوقزده میشی، بهت نیم نمره میدادم
:)
یه کلمات یا سوتیایی هستن که باید درست تو موقعیت باشی تا بفهمی چقدر بامزه از کار در میاد.
بخصوص سر کلاسای جدی که آدم نباید بخنده هر چیز جزئیی میتونه آدمو از خنده بترکونه.
دقیقا.
شخصیتها هم نقش خیلی مهمی رو بازی میکنن تو خندهدار شدن یک موقعیت.
کلا خفه خون گرفتم!
راستی این علی جونه الان باید من باشم؟!
:دی
نه بابا! علی جون، استاد راهنمام! علی دیگه :دی
شایدم استاده علی جونه!
ها؟!
ولی خیلی باحال بوده اونم!
آره خب!
همون که دکترای آنالیز عددی داره، رو Waveletها کار میکنه، خیلی نایسه! لپتاپ سونی داره، اسم دخترش ساراست، لیسانسشو شریف گرفته، شمالیه، افتاد؟
آهان!
کاملا متوجه شدم الان!
مخصوصا اون قسمته شریف رفتش!
میگم اگه نگرفتی بگو، بیشتر توضیح میدم