نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

ماتریس استاد

 * دیروز سر کلاس آنالیز عددی، بحث رسید به یه جایی که احتیاج بود به صورت نمادی یه ماتریس تشکیل بدیم و بگیم که مثلا دستگاه جواب داره، بعد من شروع کردم به گفتن که اینطور میشه و اونطور، استاد گفت اگه میشه بیا پای تابلو و بنویس، رفتم و بعد از بحث کردن روی ماتریس‌ها و اینا، استاد گفت که درسته و تشکر کرد و گفت بفرمائید (که برم بشینم)، بعد من رفتم طرف استاد و گفتم که استاد بفرمائید ماتریستون.

 * هیچی دیگه کلاس ترکید از خنده، به ماژیک گفته بودم ماتریس

نظرات 7 + ارسال نظر
بچه شیر یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:01 ب.ظ http://anahno.blogsky.com


ایول ماتریستون
خیلی باحالی پسر
دوست دارم زیاد
شوخی کردم بابا
شوخی کردم که شوخی کردم
خوشبحالت برو حال کن با عددی2
من ریاضی عمومی 1و2 رو باهم پاس کرده بودم الان فهمیدم که غلط اضافی نموده ام باید از اول 2 رو پاس کنم

من ریاضی یک افتادم، بعد پاسش کردم خیلی هم بد نبود البته.

من یه قاعده کلی دارم، اگه از استاد خوشم بیاد درس رو میخونم، اگه نه، دیگه خدا هم بیاد بگه فلانی بشین درس بخون، نمیخونم
به همین خاطر عددی دو و آنالیز دو جبر خطی رو دوست دارم، یعنی اینطور بگم که من بیشتر از درس بیشتر به استاد درس جذب میشم :دی

ریاضی عمومی تو کلاس که چیزی یاد نمیگیری، خودت باید بخونی!

ندا یکشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 07:45 ب.ظ http://lore.blogsky.com




اونقدا سوتی نبودش

و ندا همچنان به کمک دکتر نیاز دارد

آره! اگه خودت بودی تا شیش ماه بهم میخندیدی

در خدمتم!

خوده خودم سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ب.ظ

استادمون رو که میدونی کیه (علی جون)، بعد اونم نامردی نکرد گفت اگه میدونستم اینقدر ذوقزده میشی، بهت نیم نمره میدادم

پ.نون سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ب.ظ http://babune.blogsky.com

:)
یه کلمات یا سوتیایی هستن که باید درست تو موقعیت باشی تا بفهمی چقدر بامزه از کار در میاد.
بخصوص سر کلاسای جدی که آدم نباید بخنده هر چیز جزئیی میتونه آدمو از خنده بترکونه.

دقیقا.
شخصیت‌ها هم نقش خیلی مهمی رو بازی میکنن تو خنده‌دار شدن یک موقعیت.

خوده خودم چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ق.ظ



کلا خفه خون گرفتم!

راستی این علی جونه الان باید من باشم؟!

:دی

نه بابا! علی جون، استاد راهنمام! علی دیگه :دی

خوده خودم چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ق.ظ

شایدم استاده علی جونه!
ها؟!

ولی خیلی باحال بوده اونم!

آره خب!

همون که دکترای آنالیز عددی داره، رو Waveletها کار میکنه، خیلی نایسه! لپ‌تاپ سونی داره، اسم دخترش ساراست، لیسانسشو شریف گرفته، شمالیه، افتاد؟

خوده خودم پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ق.ظ

آهان!
کاملا متوجه شدم الان!
مخصوصا اون قسمته شریف رفتش!


میگم اگه نگرفتی بگو، بیشتر توضیح میدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد