نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

نتایج یک تحقیق علمی

 * امشب نشستم خودم رو بررسی کردم، تو ۶ حوزه «اجتماعی بودن - Sociability»، «اعتماد به نفس - Self Confidence»، «امیدواری - Hopeness»، «خوشحالی - Gladness»، «حوصله - Mood» و «هدف داشتن - Mean».نتیجه اینی شد که در بالا می‌بینید. تا اونجایی که حافظه‌م قد میداد سعی کردم واقع‌بین باشم و هم خوبی و هم بدی رو ببینم. بنابراین محققین سرتاسر این گیتی میتونن از این اطلاعات با خیال راحت استفاده کنن. البته اگه از این اطلاعات استفاده تجاری بشه باید به من یه قسمتی از سود اون طرح پرداخت بشه، ولی برای استفاده‌های غیرتجاری این اطلاعات کاملا رایگان خواهد بود.

 * کلمه‌ها رو با روش من‌درآوردیشین ترجمه کردم. یه فرمول جدید هم ساختم، یه ness میزنی تنگ هر چی دلت خواست، میشه اونی که دلت میخواد.

 * بهونه این تحقیق به این علت ایجاد شد که دیروز وقتی تو تاکسی داشتم میومدم خونه، راننده نتونستم با راننده ارتباط خوبی برقرار کنم، هر چی میگفت با یه بله، ها، لبخند، نوچ تمومش میکردم، حوصله چرت و پرت گفتن باهاش رو نداشتم. امروز هم تو خونه، موقع ناهار فهمیدم تعداد موضوعات مشترکی که میتونیم با هم در موردش حرف بزنیم، خیلی پایین اومده، چیزی در همسایگی صفر، حوصله‌ی چرت و پرت گفتن سیاسی و اینا رو ندارم. این وسط تنها بابامه که وقتی می‌شینم کنارش چارکلمه بدربخور میگه که اونم من عموما ساکتم و بابام هم به این مساله عادت داره.
دایره افرادی که میتونم باهاشون زندگی کنم، در حالی که درکشون میکنم به شدت داره کوچیک میشه. البته این به این معنی نیست که در رابطه مشکل دارم، شاید کمتر کسی (و حتی هیچ کس) متوجه این موضوع نداشته باشه، ولی چیزی که هست داره خودم رو اذیت میکنه. البته خودم حس میکنم که این موضوع داره برمیگرده به حد نرمال و چیز خیلی مهمی نیست، لزومی هم بر رابطه با اکثریت رو نمی‌بینم، ولی از این منیت‌ی که داخل همین حرف که گفتم هست، بدم میاد، ازش میترسم.

 * یه چیزی هم که هست اینه که حوصله نصیحت شنیدن رو ندارم :) پس اگه محققی هستین که اومدین داده‌ها رو بردارین خوشحال میشم همدردی یا اینطور چیزی نکنین. اینو به حساب هیچی نذارین و ازش هیچ برداشتی هم نداشته باشین، فقط در حد یه خواهش دوستانه بود ؛)

نظرات 7 + ارسال نظر
شهرزاد جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ق.ظ http://fartooclose.blogsky.com

به عنوان یه بچه 7 ساله اعتماد به نفست کم بوده دکتر... چرااااا؟؟؟؟ :دی

هنوز هم همونقدر محجوبم :دی

جدا از شوخی شاید اشتباه از طرف من بوده، معیارها رو با هم آوردم، من مثلا تو بخش اعتماد به نفس منظورم این بوده که از ۷ سالگی تا حالا ۱ و نیم برابر شده، یا حوصله‌م ۱ و نیم برابر کاهش داشته. یا هدف‌داشتنم ۱.۷ برابر شده و ... .

رهیار جمعه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ب.ظ http://rahyarmath.ir

سلام
کشته مرده ی اعتماد به نفس دوستانیم به شدددددددددت
بخت و اقبالتان منبسط بادا

سلام.

چاکرتیم :دی

ممنون

خوده خودم یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 03:31 ب.ظ


سلام!

به سلام

belladona سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام جیگر خوبی خوشی؟ کجایی؟ چرا خبری ازت نیست؟

سلام عشقو

من هستم! الاف! بیکار! همین دور و بر میچرخیم :دی مثه شما دانشمندا نیستیم که سال بره ماه بیاد اصن حال و احوال نگیریم! (یعنی اینقد سرمون شلوغ باشه)

نمیدونم! راستش روزام شدن 6 ساعته، تا میام چشم باز کنم، مجبورم چشم ببندم، وقت اینترنت اومدن و اینا رو ازم گرفته.

تاتی پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:07 ب.ظ

سیلام منم همجینی شدم افرادی ک درکم میکنن کمن.راستی وب تیمارستان چرا بروزنمیشه؟

سلام.
چقدر ما تفاهم داریم :دی

نمیدونم، اتفاقا چند روز پیش مدیر برام نظر داد، گفت که میاد. باید منتظر موند.

مجید جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:51 ب.ظ http://javani.blogno.ir

سلام.
کم کار شدی دکتر. کجایی آخه؟

سلام مجید جان.

پیری و هزار عیب شرعی :دی

هستم. حاجی. ولی فرض کن تو موقعیتی شبیه به همون محیط آموزشی سربازی :دی

بهزاد دوشنبه 9 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:30 ب.ظ

یعنی الان این نمودار چجوری شده؟:-D

جنازه شخم میزنی؟ :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد