* امروز حکم موقت فارغالتحصیلی خودم رو گرفتم: ترم تابستون و درس خودخوان -معروف به معرفی به استاد- نمرههاش صادر شد.
* باید الان برم سیستم گلستان تو دانشگاه ِ مقصد ِ ارشدم ثبتنام کنم، ولی ویندوز ندارم :/ عصر باید دست به سیستم داداشم شم :دی
* باید چندتا فرم و کپی شناسنامه و عکس و اینا رو آماده کنم برای ثبتنام. اصلا حوصله این کارا رو ندارم. نمیدونم این دانشمندا پس چیکار میکنن؟ هنوز نتونستن یه سیستم یکپارچه بسازن که هر دانشگاهی خواست بهش وصل شه، اطلاعات لازم خودش رو برداره؟
* گفتم عکس،پریشب رفتیم عکس گرفتیم، یارو به زور یه کـُت کرد بــَر ِ ما، هر چی میگم نمیخوام میگه بپوش تیپت مردونه میشه :/ حالا امشب میخوام برم عکسهای مشتی خودم رو بگیرم :| خلاصه ببینم اگه خیلی ترسناک نشد بذارم رو اینترنت روح ملت شاد شه :دی
ما که هنوز لیسانس نگرفتیم چی بگیم؟
خداییش نزنین تو حالمون
یه کم تعریف کنین
هنوز نوبت تعریفهاش نشده خب :دی
سلام دوست خوبم.
خیلی خوب بود.امیدوارم بهتر از اینها بشه بازم.
موفق باشی همیشه
به وب منم تشریف بیار اگه خواستی.
یه فروشگاه اینترنتی دارم که محصولات جالب و جدیدی میتونی توش پیدا کنی.
حتما یه نگاه بنداز ضرر نمیکنی
سلام.
ای ول داداش. هنوز ندیده خندیدیم! عجب عکاسی!
نوکرم!
البته من نیستم عکاسش :دی
بازم مبارک میگم. امید وارم تبریک باشه!
ممنون. انشاالله به پای هم پیر شیم :دی
حکم موقت فارغ التحصیلی دیگه چیه؟ همون برگه که ابولفضل گرفت مگه کافی نیست؟
همون بابا!
کلاس گذاشتم اینطور گفتم :دی
به حای:
نوکرتم دادا!
میخوامت اندازه خودت
بابا گرفتم که عکاس یکی دیگه بوده! رو آیکیو من شک کردی ها!
ای بابا!