نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

همه‌ی عشق‌های من


 * تو این فکرم که یه وبلاگ بزنم و اسمش رو بذارم «همه‌ی عشق‌های من» و توی اون اسم و مشخصات همه‌ی دخترهایی که یه روز ازشون خوشم اومده رو ثبت کنم. غریبه که نیستی، همینطور که سنم داره میره بالاتر، دارم حافظه‌م رو از دست میدم و حیفه این همه اطلاعات از بین بره :دی

 * عنوان و محتوای این پست توی اتوبوس به ذهنم رسید، وقتی که از شهر دانشگاه قبلیم میومدم شعر دانشگاه فعلیم، از سر اتفاق توی شهر قبل از اینکه تاکسی بگیرم برا ترمینال، یکی از هم‌کلاسی‌های لیسانسم با خواهر (احتمال میدم البته خواهرش بوده باشه) و مادرش (و البته این هم احتمال میدم! به هر حال کسی با عمه و دخترخاله‌ش طبیعتا نمیره بیرون قدم بزنه. میره؟) رو دیدم، با خودش و خانواده‌ش احوالپرسی کردم و از هم جدا شدیم، میدونی این اولین موجودی بود که من توی دانشگاه ازش خوشم اومده بود :دی دقیقا همون هفته‌ی اول که میرفتم دانشگاه و سر کلاس زبان عمومی :دی (خودم میدونم! خیلی داغون بودم :دی) فکر کنم دو ترم بعد یکی از پسرها تونست مخش رو بزنه و راضیش کنه برای ازدواج، البته من نمیدونم دیگه چی شد آخرشون، ولی حیف شد :دی

 * میدونی دارم فکر می‌کنم که چقدر دنیا کوچیکه و بی‌ارزشه و هر روز هم از بــُـعد و منظری به این موضوع میرسم؛ دقیقا مثل یه بازی یا خیلی باکلاسش کنم مثل یه جام قهرمانی. تو توی یه سری بازی شرکت می‌کنی و یا قهرمان میشی و یه تاپ، و یا تو یکی از مراحل میبازی و حذف میشی و میری پی کارت. در دو صورت تنها راه متفاوتی برای یک مقصد رو انتخاب کردی: «مــ ــــ   ــرگ».

 * «فرزندان انسان، نشانه‌گاه تیر دردها، اسیران روزگار، تیررس رنج‌ها، بندگان دنیا، معامله‌گران هیچ و پوچ و برنده‌های رقابت فنا و زوال‌اند. فرزندان انسان، در بند مرگ، ناگریز از رنج، همدم اندوه، آماج بلا، شکست‌خورده شهوت و جانشین مردگان‌اند.» (نهج‌البلاغه، نامه‌ی ۳۱).


پ.ن: خیلی وقت بود از این پست‌های خودزنی نداشتم، دیگه داشتم عادت میکردم به خودسانسوری.
نظرات 22 + ارسال نظر
belladona چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:44 ب.ظ

اگه در دلو وا کنی شما
ورودیشو امضا کنی شما
عاشقت میشم من
برات می میرم وای برات می میرم
چطوری جینگول جونم؟خیلی باحال بود این پستت و ایضا پست قبلی
بچه اصن تو خیلی باحالی من به کی بگم اخه؟

:))

خوبم! تو چطوری؟
اصن من باید به ک یبگم عاشقتم؟ برم تو بالکن داد بزنم؟ :دی

دونده چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:54 ب.ظ

فکر کنم اینطور که بوش میاد یکی دو جین معشوق داشتین!! جوانی و خامی!!!

این خودزنی بود؟؟ !!! دارم فکر میک نم پس بعضی از پستهایی که گذاشتم در حد قیمه قیمه کردن خودم با شمیر سامورایی و هاراگیری بوده!!!


=======

فرمایش امیرالمومنین واقعا زیبا بود
ممنونم از گذاشتنش و تذکر این نکته ی مهم... همه ی جاده ها بالاخره به مرگ ختم می شه!
اینطوری که به دنیا نگاه کنیم، چقدر برخی جوش و حرص ها پوچ و نابخردانه نمایان می شه!

دوجین که مال دبیرستانم بود :دی شوخی میکنم البته ؛)

نه خب! پست‌هایی هستند از من در همین وبلاگ که مثل ریز کردن خودم با چرخ گوشته، ولی خب، خیلی وقت بود در مورد خود ِ خودم چیزی ننوشته بودم و این پست به نوعی برام خودزنی محسوب میشد.

==========

درست، ولی با اون پوچی چیکار باید کرد؟

دونده پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام
وقت بخیر

خب مفهوم این سخن، رسیدن به پوچی نیست! اتفاقا برعکس....! با تذکر این نکته که دنیا بی ارزشه ، توجه ما رو به مبدآ هستی و هدف اصلی زندگی جلب می کنه.
که با حرکت به سمت اون ارزشهای اصلی، از پوچی ای که غرق شدن در دنیا به دنبال داره، جلوگیری می کنه

مردمان کشورهای پیشرفته، با اینکه از لحاظ دنیوی هیچی کم ندارن، اما آمار افسردگی، اضطراب، ، پوچ گرایی و سایر اختلالات روحی و روانی در ایشان بالاست. فکر می کنید دلیلش چیه؟ دلیل اصلیش نادیده گرفتن نیاز معنوی و روحانی انسان است

سلام!
ممنون! وقت عالی بخیر. (یعنی چی وقت عالی بخیر؟ مگه وقته غیرعالی هم داریم یا چی؟)

حرف شما قبول. اصلا گیرم که ما رفتیم بهشت، نه از اون بالاتر، گیرم که به فنا رسیدیم، حالا که چی مثلا؟ این همه بودن، به خاطر چی؟

جسارت نباشه، ولی فرمایشتون مثل این تبلیغای صدا و سیما تو اخبار بود که اونا تخ اوف بد! ما خوب :دی من چون اونطرف نرفتم نمیتونم نظری بدم، ولی فکر نکنم اونا هم همچین بی اعتقاد باشن!

نون الف پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:25 ب.ظ http://lore.blogsky.com

به قرعان مدیونی تو اون وبلاگت اسمی از من ببری :))
من راضی نیستم همه جا جار بزین :))

ولی ایده جالبیه :دی بزن بزار ماام استفاده کنیم

اگه دونه دونه بخواین بیاین بگین که اسم منو نگو اسم من فلان که نمیشه :)) اصن تو عکست رو هم میذارم، همون عکسه بود که شال بود روی سرت با موهای آناناسی :))

کصافطط :)))

دونده پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ب.ظ

سلام

شب تون بخیر و سلامتی!

شبیه شعار گفتم؟! اما اصلا قصدم شعار دادن نبود. کاملا بهش اعتقاد دارم.


میگین که وجود داشتن و به این دنیا آمدن و بودن اصلا چه اهمیتی داره....
درست فهمیدم؟

در نظر بگیرید شما لپ تاپ نداری. یکی پیدا می شه و بدون اینکه شما حقی به گردنش داشته باشی، از روی لطف و مصلحتی که خودش می دونه، بهتون Mac Book Pro اپل میده.! (چه شــــود!! دی:)...
عکس العمل عقلانی، منطقی و اخلاقی شما در برابر این بخشش و نعمت لپ تاپ چی می تونه باشه؟ شکرگزاری و سپاسگزاری
یه آدم دیوونه و یا یه کودک خردسال نفهم! چکار می کنه؟ احتمالا لپ تاپ رو پرت می کنه و می زنه به زمین می شکنه! و نمیفهمه که چه غلطی کرده!!

اولین نعمتی که خداوند به ما انسانها داده، نعمت " وجود" است. ما هیچی نبودیم و او به ما نعمت بودن و زندگی کردن داد.

ما بکم مّن نِّعمة فمِنَ اللَّه
((هر نعمت که دارید، همه از خداست )).


و قلیل مِّن عبادى الشَّکور
((از بندگان من عده کمى شکرگزارند)).



امام سجاد علیه السلام در مناجات خمس ‍ عشر، مناجات الشاکرین ؛ در مقام شکر و سپاس منعم حقیقى می فرمایند :

((خدایا! توالى و پیوستگى نعمت ها و تفضلات تو بر بندگانت ، موجب فراموشى و غفلت من شده است و وفور فضل تو، باعث ناتوانى من از شمارش آنها. تنوع و شباهت نعمت هایت مرا از ستودن تو بازداشته و پیاپى بودن آنها مرا از انتشار آنها خسته کرده است )).

خداوند بعد که این نعمت وجود رو به ما داد، راه صحیح استفاده ازش رو هم گفت. اختیار به ما داد که انتخاب کنیم چطور از نعمتهاش استفاده کنیم. و سرانجام هر کدام را هم برامون مشخص کرد.

از نظر شما جهنم رفتن فرقی با بهشت رفتن نداره؟!!!!!!

برای من که خیلی داره! دلم می خواد برم بهشت و تا ابد ابد ابد در خوشی و نعمت و سرور باشم. شما دوست نداری؟!

امیدوارم اطاله کلام موجب خستگی نشده باشه و تونسته باشم منظورم رو برسونم

سلام.
سپاسگذارم از نظر کامل و دل‌نشین‌تون.

نمیدونم دیدی اینایی که یکی رو میخوان و بعد تو جمع که میشینن میگن نشد هم نشد، اصن مهم نیست و چیزی که زیاده دختر و اینا :دی، قضیه همونه، میگیری که چی میگم؟ ؛) البته بحث من بر چرایی ِ وجود بود.

پ.ن: صبرت علی عذابک، فکیف اصبر علی فراقک.

سید عبدالهادی آرامی پنج‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ http://scor.blogfa.com

سلام قربان. درصدهایی که فرمودید مربوط به سال 1391 است یا 1390 ؟

سلام علیکم.
کنکور ۹۱.

فری جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:42 ب.ظ

نظر من کو پس؟! نگو نیومده

به جان خودم چیزی نیست اینجا

نون الف جمعه 13 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:16 ب.ظ http://lore.blogsky.com

کدوم عکسه ؟
چرا یادم نمیاد؟:))

باشه بزار ولی بو من و بیشتر از همه دوس داشتی :))

عکس رو بعدا تو مناظره‌های انتخاباتی رو میکنم :))

این دیگه یعنی کاستومایز کردن تاریخ، اگه بخوای میتونی اکانت پرمیوم بخری و این کار رو انجام بدم :)))

باران لاهیجی شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:01 ب.ظ http://sellule68.blogfa.com/

خوبه خوشم اومد
منم اتفاقا چندین بار خواستم اینکارو انجام بدم اما حوصله ندارم به خریت های زندگی م فک کنم
ولی خب برا بعضیا این کارا خریت نیست قابل احترامه

نه بابا! همون خریته :))

فری شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:17 ب.ظ

اصلا این لپتاپه یه در میون پیغام ها رو میفرسته یه پیغام با حالی گذاشته بودم!هععععععععععی

فری بگو که چی گفته بودی

نون الف شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:54 ب.ظ http://lore.blogsky.com

قیمتش چه جوریاس؟:))

حالا به شوما راه میام :دی

دونده شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:29 ب.ظ

متوجه منظورتون شدم! گاهی موضوع اونقدر مهم و حیاتی می شه واسه آدم که حتی فکر کردن به بدست نیاوردنش هم سخته! اونوقت می زنی به در بیخیالی و اینطور وانمود می کنی که بدست اوردنش اونقدرها هم مهم نیست! دی:

خب در مورد چرایی وجود فکر می کنم حرف و حدیثا زیاده.
یک سری شون رو که حتما نمیفهمیم و نمیدونیم چون حکمت پروردگار بالاتر از این هاست
ولی به نظر من ، مهمترینش که به ما مربوط می شه همینه که بودن ما و عبادت خدا و گردن نهادن به دستوراتش، سود مستقیم به خودمون می رسونه و فلا!
وگرنه عبادت و یا معصیت من، سود و زیانی رو متوجه خدا نمیکنه!

دقیقا!

اینا هست، ولی اونی که من میگم نیست.

نون الف چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 02:22 ب.ظ http://lore.blogsky.com

خو راه بیا دیگه ، اومدم الان بخرم :))

باس بلی در این مورد نظر بده :))

ندا چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:56 ق.ظ http://lore.blogsky.com

بلی رو صدا کن نظر بده :))

بلی فعلا رفته نزدیکای مرز برا علم و دانش و اینا :))

ندا پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:31 ق.ظ http://lore.blogsky.com



این در جستوجوی علم تا کجا میره آخه :))

تا چین حتی :))

ندا پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 04:48 ب.ظ http://lore.blogsky.com

وای بر من :))

تازه فوقش تموم شه میخوام بفرستمش خارجه بچه‌م رو :))

ندا جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:23 ب.ظ http://lore.blogsky.com


منم باهاش میفرستی ؟:ئی

بستگی داره مورد پسندش قرار بگیری یا نه :دی

ندا یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:21 ب.ظ http://lore.blogsky.com

خو زودتر بگو بیاد منو بپسنده دیگه :))

رشوه بده بهم بگم بهش :دی

شلیر یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:33 ب.ظ

دکتر شیطون بودی ها..

هستم :دی

ندا پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:23 ب.ظ http://lore.blogsky.com

رشوه چی میخوای ؟:))

وقتی تو یه اداره میخوای به طرف رشوه بدی ازش نوعش رو میپرسی؟ :))

ندا جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:16 ب.ظ http://lore.blogsky.com

من اصن اهل رشوه دادن نیستم ، بار اولمه ))

اون مشکل توئه :))

ندا دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:26 ق.ظ http://lore.blogsky.com

خو کمکم کن :))

ستاره من هیچ وقت پا روی حق نذاشتم، همیشه سعی کردم همه چیز جریان طبیعی خودش رو دنبال کنه، اینه که از من این انتظار رو نداشته باش. البته اگه مثلا بخوای بهم هدیه (نه رشوه‌ها! هدیه!) بدی شاید بتونم کمکت کنم :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد