نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

صداقت آمریکایی

نظرات 11 + ارسال نظر
حسین چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:00 ق.ظ

1.مذاکرات توی آمریکاست! (از مجسمه جرج واشنگتن و لینکن میشه فهمید)
2. لیوان آمریکاییه نصفه آبه اما بطریش هنوز باز نشده
3.اون در هم که بازه و هیچ خبرنگاری نیست(مشکوک میزنه)
4.ریش ایرانیه شبیه ظریفه اما به دو دلیل، نیست یک. خیلی جوونه دو.شکل قرار دادن پاهاش و اینکه تکیه نزده به صندلی(آخه ظریف کمردرد داره نمیتونه این جور بشینه)

بگو منظور تصویر چی بوده عمو ببینه :دی

بهزاد چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:17 ب.ظ

چرا؟چی شده مگه؟

چیزی نشده! محض هوشیاری بود ؛)

شهرزاد چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 03:37 ب.ظ http://fartooclose.blogsky.com

متاسفانه!
تازه این اواخر که مدام تو چش آدم میکنن دیدین تحریما اثر گذاشت بیشتر رو اعصاب و روانه :|

به هر حال بی اثر هم نبوده :دی

من معتقدم «بفرما و بشین و بتمرگ یه معنی دارن! چطور و کی بگه مهم‌ه!». آدم یه دفه بیاد الکی الکی کل دنیا رو با خودش به جنگ بندازه و به خودش و مردمش سختی وارد کنه، لزومی نداره و فکر نکنم بشه براش دلیل عقلی آورد. به نظرم خیلی از تحریم‌های چند سال اخیر، تحریم‌هایی بود که به خاطر بی‌کله به خط زدن بر ما وارد شد، تا همین چند وقت پیش من سیاست خارجی احمدی‌نژاد رو می‌پسندیدم، ولی با گذشت زمان و تجربه‌ی بیشتر پیدا کردن و دیدن مفاهیمی که تا حالا ندیده بودم، می‌بینم خیلی هم آش دهن‌سوزی نبوده. آدم باید حرفش رو بزنه، ولی گنده‌لاتی برای هیچ کسی پسندیده نیست، چه ایران چه آمریکا.

سعید چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 05:08 ب.ظ http://rahaeipoint.blogfa.com

سلام دادا
حتما همین طوره

سلام!
:)

ندا چهارشنبه 1 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 08:54 ب.ظ http://lore.blogsky.com

هووم

:)

sajad پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 01:06 ق.ظ

چندوقتی هست کلی سوال ذهنمو مشغول کرده.

شاید این مدت خیلی در این مورد باهات حرف زده باشم اصن فکر کنم این دفعه بگم عصبانی بشی و اون لیوان چایی رو که موقع نصب نشدن کانتر کلی اعصابت رو بهم ریخته بود و دوس داشتی تو سر خودت بزنی ، تو سرم من بزنی . (نمیدونم چرا اونروز این حس رو داشتم که میخوای بزنی)
بهرحال حتی اگه اون لیوان کذایی رو بخوای تو سرمن بزنی دلیل نمیشه که من حرفامو نگم.

میدونی که خیلی اهل نوشتن نیستم (اصولا حسش نیست) اما اینو اینجا مینویسم صرفا جهت ثبت در تاریخ.

بنظر من تو این مملکت مردم دو دسته هستن : یا حافظه تاریخیشون ضعیفه یا کلا حافظه تاریخی ندارن البته این فقط در یک مورد این قضیه نقض شده اونم آمریکاست.یعنی اینکه هرکاری آمریکا تو این دوران کرده رو نتونستیم فراموش کنیم شاید دلیلش این باشه که با شعار مرگ بر آمریکا بزرگ شدیم و بهش عادت کردیم و از اونجایی که ترک عادت موجب مرضه پس نمیتونیم به این راحتی ها ازش دل بکنیم ، حالا بگذریم از اینکه که هیچ سودی تو این مدت از این شعار نبردیم.(اگه بردیم لطفا سه مورد رو با رسم شکل بیان فرمایید 2.25نمره)

سوال من از تو اینه: چرا باید آمریکایی ها در مذاکرات با ما صداقت داشته باشن؟
آیا ما خودمون خیلی صادقیم؟
اگه تحریم های آمریکا مارو تحت فشار نگذاشته بود آیا ما اساسا مذاکره میکردیم؟
اگه مشکلات و مسائل بین المللی تا این حد مارو اذیت نکرده بود تن به مذاکره میدادیم؟

من نمیگم آمریکا خیلی کشور خوبیه و دلش به حال سوخته و حالا اومده گفته بیاید مذاکره کنیم ، نه اینطور نیست. اونها به منافع خودشون فکر میکنن شاید اگه رویه برعکس بود و ما جای اونا بودیم و حالا که تحریم ها اثرش رو نشون داده بود ، نه تنها مذاکره نمیکردیم شاید حتی تحریم هارو بیشتر میکردیم.
درسته این همه مشکلاتی که کشورمون داره بخاطر تحریم ها نیست اما حتما قبول داری که تاثیر تحریم کم نبوده.
سوال دیگه من اینه : اینقدر صحبت کردن از عدم اعتماد به اونا و عدم صداقتشون چه سودی داره؟(میشه چندنمونه از دروغ هایی که گفتن رو بگی)
چرا اینقدر به همه چیز بدبین هستیم؟
چرا فکر میکنیم اگه پای آمریکا به ایران باز بشه به امام و شهدا خیانت کردیم؟

به عقیده من در فرهنگ لغت سیاست اصولا صداقت معنایی نداره و هرکشوری سعی میکنه دیگری رو فریب بده پس بهتره اینقدر دنبال مسلمون کردن آمریکایی ها نباشیم بهتره بریم تو مذاکره بجای 45 دقیقه صحبت در مورد اسلام ، درمورد منافع خودمون با اونا چانه بزنیم.

دیگه خیلی نوشتم انگشتام خسته شده همینقدرهم بسه فقط خیلی دوس دارم یه روزی بساط افراط گرایی تو این کشور برچیده بشه و ما قبل از هر عمل و اظهارنظری کمی درمورد حرفامون فکر کنیم.

سلام.
آخرش ویرچوال ماشین نصب کردم و روش ویندوز ایکس‌پی آوردم بالا :)) ولی این اطمینان رو بهت میدم که من اصلا به شعار زنده باد مخالف من اعتقادی ندارم، به قول اون صحنه‌ی فیلم ماتریکس تو یا با مایی یا بر علیه ما :دی

[نظرت رو خوندم، دارم روش فکر میکنم، ساعت ۰۷:۰۶ صبح]…[شروع میکنم به نوشتن! ۰۸:۱۱ صبح. امیدوارم به دید انصاف خونده باشم و خونده بشه.]

در مورد تحریم‌ها در همین پست اگه ملاحظه کنی من به این مورد اشاره کردم، البته من تحریم‌ها رو ناشی از رفتار ناصحیح میدونم و نه تفکر ناصحیح.

در مورد سوال پیش‌اول که چه سودی بردیم، دو تا سوال پیش میاد، سود چی تعریف میشه و ملاک اندازه‌گیری‌ش چیه؟ بله در این ۳۴ سال به کشور فشار اومده، ولی این اقتضای استقلال و عزت‌ه -و باز رد نمیکنم مواردی که از سر تفکر نادرست بودن، بحث من رو کلیت آرمان‌هاست- و اتفاقا مشکل با آمریکا از همینجا شروع میشه، آمریکا بر خلاف بقیه کشورها از موضع کبر میاد وارد میشه، ما یه روز با روسیه مشکل داشتیم، ولی الان رابطه داریم، با اینکه روسیه هم خیلی رفیق راهی برای ما نبوده، ولی تفاوت‌ش با آمریکا اینه که در برابر روسیه -یا فرانسه، یا بولیوی- قرار نیست پیش‌شرطی برای بحث باشه، ولی آمریکا تا به این حال گفتگو باهاش منوط به خیلی چیزها از طرف ایشون بوده. البته بعضی از دوستان -به علتی که جای بحث اینجا نیست، چون ما رو از موضوع بحث خارج میکنه- به علت سودی که از آمریکاستیزی و بودن ِ یک دشمن در هر آن میبرن، برای مذاکره از اینطرف هم پیشرط میذارن که من با اونا هم مخالفم. برای مذاکره حداقل‌هاش -به معنای کلمه‌ی مذاکره- اگه باشه باید مذاکره کرد، ولی بوده آیا؟

در مورد سوال اول، صداقت رو چی تعریف میکنی؟ گفتن هر چی در چنته دارن؟ اگه این تعریف از صداقت باشه مسلم‌ه که کسی صادق نیست در رابطه‌ها، ولی اگر تعریف صداقت در نیت باشه، به نظرم مقایسه ایران و آمریکا درست نیست! آمریکا در همین ۱۰ سال اخیر خودش رو موجود قابل اعتمادی نشون نداده، همونطور که خودت هم بهش اشاره کردی، آمریکا به دنبال منافع خودش‌ه و جایی که بحث منفعت باشه، تعهد معنی پیدا نمیکنه.

فکر کنم اینجا خوب باشه من تصورم رو از آمریکا -و احتمالا خواننده متوجه شده است که منظور خاک آمریکا نیست و نظام سیاسی آن مورد بحث است- بیان کنم، اگه اشتباه بود اصلاحش کن. به نظر من آمریکا به این صورتی که ما در مورد یک کشور فکر می‌کنیم نیست، آمریکا مجموعه‌ای هست از چند کمپانی ابرثروتمند. البته در این نوع نگاه همه چیزهایی که باید تعریف بشن میشن -اخلاق، مذهب، حقوق مدنی و …- ولی یک تفاوت اساسی وجود داره بین یک کشور لیبرال‌-سرمایه‌داری با یک کشور آرمان‌خواه -و من ادعا نمیکنم که بعد از انقلاب به آرمان‌ها رسیدیم و تبدیل به یک نظام سرمایه‌داری نشدیم و یا نمی‌شیم و یا باید شوروی دوم میشدیم، باز ارجاع میدم به کامنت بین بحثم که بحث من روی کلیت‌ه- جایی که آرمان سرمایه‌ست با جایی که آرمان یه چیز دیگه، راه و مسلک هم متفاوت میشه، تو نظام سرمایه‌داری، تا وقتی تعهد هست که تضمین حفظ سرمایه باشه -برای تقریب ذهن رفتار آمریکا در برابر انقلاب در لیبی و رفتارش در برابر انقلاب مصر رو با توجه به شرایطش مقایسه کن- این از بحث صداقت. من هنوز هم معتقدم که آمریکا رفتار صادقانه‌ای با هیچ کشوری نداشته.

در مورد اینکه ما به خاطر فشارها به پای مذاکره اومدیم، تا حدودی قبول دارم، این هم مسلما یکی از دلایلش میتونه خسته شدن مردم از خیلی از شعارها باشه که به اون دسته‌ی از دوستان در بالا برمیگرده. ولی اگر قرار باشه با این مذاکرات مام وطن زیر سوال بره، احتمالا این شارژی میشه برای چند سال دیگه آمریکاستیزی، چه از نظر اون دوستان واقع در سود و چه از نظر یکی مثل من که خودت می‌بینی دقیقا جز هیچ دسته‌ای نیستم و یا خودت.

در مورد عدم صداقت، ارجاعت میدم به توضیح بالا، به نظرم جواب میده این رو هم. نمونه‌ای از رفتار متضادش رو در مقایسه ایران و عربستان و رفتار آمریکا در مورد این دو بر سر مساله حقوق بشر میتونیم ببینیم، نمونه تناقض دیگه‌ش رو در تحریم داروی بیماران میتونیم ببینیم، شرکت آی‌تی رو میشه درک کرد چرا باید تحریم شه، ولی به نظرت تحریم بیمار اخلاقی به نظر میاد؟ ایران اینطور رفتاری رو با کسی داشته؟

در مورد بدبین بودن، به نظرم حق داریم بدبین باشیم، ۴۰ سال پیش انقلاب کردیم، هر طور که شد انگشت کردن ما رو، ما هم کرم‌ریزی داشتیم البته، ولی به نظرم قابل مقایسه نیست! اینه که اونا نسبت به ما -اظهارات ودی شرمن در مورد بودن فریبکاری در ژن انسان رو به خاطر بیار- و ما به اونا از این ناشی میشه به نظرم.

در مورد خیانت به امام و شهدا عرض کنم حضورت که اگه مذاکره فقط مذاکره باشه کسی نگفت خیانت میشه، حداقل عقیده‌ی من این نیست که مثلا آمریکا بیاد بشه شریک درجه اول اقتصادی ایران، ما به انقلاب و اسبابش خیانت کردیم، بحث اونجا به وجود میاد که بخوایم از آرمان‌هایی که به خاطرش خون دادیم عدول کنیم، این میشه خیانت. و علی عهده القاری! اینجا میتونه محل بحث باشه که آرمان‌ها چی بود و آیا درست بودن و یا نه!

کسی دنبال مسلمون کردن اونا نیست :)) به قول این ننه قزی تو این فیلم‌ه، اونا نون ما رو آجر نکنن، مسلمون شدنشون پیشکش :))

حالا من یه سوال از تو میپرسم، گیرم که ما ادعای مدیریت جهان داشته باشیم، چرا آمریکا باید بیاد ما رو ادب کنه؟ به چه اجازه‌ای؟ وقتی خودش -و سگ هارش اسرائیل- بمب اتم دارن، گیرم که ما اصلا بر فرض محال بخوایم بمب اتم داشته باشیم، به چه حقی میگه شما نباید داشته باشید؟
امیدوارم که بین کوتاه اومدن از سر ناچاری، تا کوتاه اومدن از سر نفهمی تمایز قائل شی.
[پایان، ۰۸:۵۵ صبح]

بهزاد پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 09:22 ق.ظ

آها دستت درد نکنه ولی من الان به فکر اعداد اول لعنتی م لا هوشیار

خوبه :))

ناشناس پنج‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 06:23 ب.ظ

طرف ایرانی حلقه ازدواج طلا دستشه؟!

sajad جمعه 3 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 02:52 ب.ظ

قبل از اینکه جواب کامنتت رو بدم میخوایم کمی در مورد نصب این بیلبورد توی سطح شهر اونم با این وسعت، فکر کنی.
و برای اینکه کمی مسئله برات روشن بشه پیشنهاد میدهم که این مطلب کوتاه رو بخونی:
http://khabaronline.ir/detail/319048/weblog/mousavi

در مورد آرمان خواهی باید بگم که متاسفانه دوره این جور چیزا گذشته به نظرمن تنها آرامان باارزش سیرکردن شکم مردمه ولاغیر
نتیجه موندن روی شعار به قول تو استکبارستیزی چی بوده؟
تن فروشی دخترامون تو کشورای عربی؟
توهین به هموطنامون تو کشورهای غربی؟
رسیدن سن فاحشگی به زیر 14 سال؟
چقدر میخوای برات مثال بزنم که نتیجه آرمان خواهی حضرات (والبته اخیرا شما) فقر و گرسنگی و فحشا بوده؟ (حالا نه اینکه قبل از انقلاب نبوده ، بوده ولی قرار بوده با انقلاب اوضاع بهتر بشه)
واسه چی پیامبر میگه از هر دری فقر بیاد از دیگه ایمان میره؟
(بدنیست که این مطلب روهم بخونی: http://www.entekhab.ir/fa/news/133725/%DA%A9%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1-26-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81

من نمیگم اوضاع بد فرهنگی و اقتصادی کشورم همش بخاطر نبود آمریکاست ، نه حرفم فقط اینه که نتیجه آرمان خواهی نادرست همینه.
درضمن مگه فقط استکبار توی آمریکا خلاصه میشه؟
اصن تعریف استکبار چیه؟
هرکس با ما نبود مستکبره؟
اصن از کجا معلوم راه ما راه حقه؟
از کجا معلوم ما باطل تباشیم؟ (فقط نگو چون مسلمانیم پس باطل نیستیم چون القاعده هم خودشون رو مسلمان میدونن)

گفتی آمریکایی ها قابل اعتماد نیستن و از روزی که این انقلاب شروع شد هی مارو انگشت کردن. اما نگفتی که آمریکایی ها مانع انقلاب سال 57 نشدن (اگه میخواستن همونطوری که با 200هزار دلار دولت مصدق رو با اونهمه هوادار سرنگون کردن بازم میتونستن جلوی این انقلاب رو بگیرن. میگم میدونستن چون به جهل مردم کشورم ایمان دارم.)
بدبینی اونا به انقلاب ما ناشی از رفتارهای ابتدای انقلاب ماست. وقتی حضرات دانشجویان خط امام که الان اصلاح طلب شدن میریزن تو سفارت یک کشور دیگه و گروگانگیری میکنن ، نتیجه اش تحریم سی وچندساله و جنگ و ویرانی هشت ساله است. کم رفتار افراطی از ما سر نزده که انتظار داریم تمام دنیا به ما اعتماد بکنه ولی خودمون به هیشکی اعتماد نکنیم.

چون کلیدواژه تمام حرفات آمانگراییه (وحالا که با نصب ویندوز مجازی یه جورایی به آرمانهات خیانت کردی :دی) باید این نکته رو بهت یادآور بشم که آرمانگرایی تنها زمانی میتونه به نتیجه برسه که برای مردم قابل باور باشه از اونجایی که تو فقط با موافق های این تفکر و من فقط با مخالف های این تفکر حشر و نشر داشتم در این زمینه از جامعه آماری صحبتی نمیکنم.

بنظر من برای اینکه دنیا به ما اعتماد کنه نیاز داریم که یک صدای واحد از ایران به گوش جهان برسه. و بجای نصب بیلبورد و کفن پوشیدن و تحصن های خودجوش و... بزاریم دستگاه دیپلماسی کشورمون کارش رو انجام بده (گرچه من خیلی خوشبین نیستم که به نتیجه برسن چون هنوز حرف خاتمی تو گوشمه که میگفت: رییس جمهور فقط یک تدارکاتچی است)

درپایان خودم و شما را به تقوای اللهی سفارش میکنم.

من در جریان بیلیبورد نبودم و در این مورد نظرم با لینکی که دادی مشابه‌ه.

جسارتا گودرز خیلی به شقایق ربطی نداره، شما علت تامه‌ی این وضع رو آرمان‌خواهی در نظر گرفتی، در حالیکه به وضوح به نظر من این حرف اشتباه‌ه، به دوتا دلیل که الان به ذهنم میاد، اول اینکه کشوری که این مشکلات رو نداره به دنبال آرمان خاصی نبوده؟ [گزاره‌ی مطرح شده‌ی شما اینه که کشور دنبال آرمان‌خواهی بره آنگاه این مشکلات براش به وجود میاد، به وضوح عکس نقیض‌ش میشه اون گزاره‌ای که من گفتم که در صورت درست بودن گزاره‌ی شما باید اون هم درست باشه]، دوم اینکه نبود ِ آرمان دلیل میشه بر درست شدن وضع؟ مشکل از جای دیگه‌ست به نظرم، بی‌کفایتی و برداشت ظاهری از آرمان‌ها ما رو به اینجا کشوند، نه خود ِ آرمان‌ها. حکومت مستضعفین مثلا چه مشکلی داره؟ چه تناقضی داره با نبود ِ فحشا؟ مشکل اینجاست اینجا به جای تخصص به ریش توجه شد، نه اینکه به آرمان.

در مورد استکبارستیزی و نتایجش، کمترین اثرش غرور ملی بوده، فکر نکنم ادعا کنی همراه با استکبارستیزی قرار همه چی گل و بلبل بشه، تو که تاریخ رو خوندی مطمئنا نتیجه‌ی مقاومت مصدق در ملی شدن صنعت نفت و واکنش انگلیس رو دیدی، مطمئنا درخواست مصدق از آمریکا و جواب رئیس‌جمهور وقتش رو خوندی. اتفاقا به نظر من همین تحریم‌ها نتیجه‌ی مستقیم استکبارستیزی‌ه -و نه وضع فعلی مملکت که این از بی‌عرضه‌گی مسئولین گرام‌ه-.

در مورد حق بودن راه یا نبودنش، آدم میتونه فکر کنه ولی نمیتونه منفعل باشه، شما فکر کن، استدلال کن نتیجه بگیر، دیدی هر کی حق‌ه برو طرفش، مشکلی نیست که، بحث اینجاست که حس و حال نداشتن برای تحقیق و فکر کردن رو به پای مشخص نبودن راه حق و باطل نذاریم.

به نظر من رفتار آمریکا با انقلاب ایران، با یک تقلیل برای تقریب در مقایسه، مشابه رفتار آمریکا در قضیه‌ی مصر بود، وارد نشد، ولی کرمش رو ریخت. خب در شرایطی که هنوز مشخص نبود نتیجه‌ی این انقلاب چی میشه لزومی بر دخالت نبود، با توجه به اینکه شاه هم داشت گنده‌لات بازی در میاورد، به نظرشون بهترین عمل حرکت با چراغ پایین در اون مقطع بود.
در مورد سفارت واقعیت‌ش من هنوز نظر قطعی در موردش ندارم، چون منبع برای مطالعه کم پیدا کردم براش، اینه که در موردش بحث نمیکنم، ولی خیلی جالب نیست فراموش کنیم کرم‌ریزی‌هایی که ربطی به اعتماد اونا نداره، در جریان جنگ آمریکا چه کرد؟ همین شهدای هسته‌ای نتیجه‌ی چی بودن؟ یک رفتار منطقی‌ه اینا؟

سجاد تو باید اخلاق من رو دیده باشی، من عموما دنبال چیزی هستم که فکر میکنم درست‌ه، اینه که هنوز به هیچ حزب و دسته‌ای هم نبودم، در این مورد هم موافق دیدم و هم مخالف، ولی خودم با عقل خودم استکبارستیزی رو برگزیدم، حتی ممکنه برداشت من رو خیلی از دوستان که شما بهشون میگی موافق قبول نداشته باشند. من هیچ تعهدی به کسی ندادم که اگه رفتار و روش غلطی داشت ازش حمایت کنم.

اتقو الله :دی

فرانک پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 10:25 ق.ظ http://amethyst1391.blogfa.com

2شب متوالی با دقت و حوصله کامنت و پاسخ رو خوندم .
جالبه
اما
جای مردان سیست بنشانیم درخت
تا هوا تازه شود

:)

فرانک پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ب.ظ http://amethyst1391.blogfa.com

چه سرعت عملی برای تایید
کاش الف سیاست رو ویرایش میکردید

من قابلیت ویرایش نظرات رو ندارم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد