* این ترم آنالیز حقیقی رو با استادی برداشتم، که درس پاس کردن باهاش، مثل عبور از میدون مین، با چشم بستهست! :)) دوستم، امین، بهم توصیه اکید داره که درس رو حذف کنم، ولی من نظرم روی موندن پای درسه. چلنج سنگینیه :)).
* ترجیح میدم خرداد ۹۳ در این مورد صحبت کنم.
خب من هم اوب ترم پیش مثل شما فکر میکردم و با یه استاد همینجوری 7 واحد برداشتم و نتیجش این بود که یه ترم به سنواتم اضافه شد. ببین توی اولیش فقط 2 نفر پاس کردن و دومیش فکر کنم حداکثر 4 تا 6 نفر. اونم برای بچههای کارشناسی با کلاسهای 40 ، 50 نفره.
من سالهاست اینطور فکر میکنم! :))
تو الان با این کارت
..دی توو اصول اولیه مشورت با دوستان
دقیقا! :))
میثم این کتابو خوندی:
لطفا گوسفند نباشید!
http://fs2.filegir.com/abadan/goosfand-nabashid.pdf
ای جانم آبادان! :))
قبلا چند بخشش رو خونده بودم، راستش از یه جایی به بعد دیگه درک نکردم چی میگه :دی شاید الان بخونم بفهمم :دی
ممنونم سجاد جان.
سلام
امیدوارم این استاد از جمله اساتیدی که دوست دارند برای اینکه نشان دهند باسوادند در هر ترم فقط به دو سه نفر نمره قبولی می دهند نباشد و نمره واقعی هر دانشجو را بدهد اگه نمره واقعی بدهد به شما تبریک میگم که این درس را با این استاد انتخاب نموده اید اما اگه جزء اساتید گروه اول است فکر کنم اشتباه کردید.
موفق باشید.
سلام،
نمیدونم راستش! :دی
شاید هم به خاطر اینکه نشون بده دانشجو بیسواده اینطور رفتار میکنه! :دی
سلام بکنم به عمو جون دکترم که
چرا نباشی که؟
کم پیدا شدی که؟
اونروز استاد نستعلیقم میگف کسایی که ریاضی میخونن اگه هنری بلد نباشن تبدیل میشن به آدم های خشک و غیر قابل انعطاف
به نظرتون واقعا ریاضی با ما ها اینکارو کرده؟
البته اغلب ریاضی دانها هنرمندهای فوق العاده ای از آب در میان دیدم که میگم!!!!!!!!!
نظرت؟
سلام کوثرم که،
نمیدونم که، شاید حوصله نیست عمو که،
خشک بودن رو باید تعریف کرد که، اغلب مردم انتظار دارم آدما خودشون رو گول بزنن که، ولی عموم ریاضیها به خاطر عادت کردن ذهنشون به منطق، این دروغها -که در حقیقت رابطههای غیرمنطقی هستند، مثلا یکی میگه من داشتم رانندگی میکردم که پلیس از من خوشش نیومد و من رو جریمه کرد، از من خوشش نیومده بود، چون با بداخلاقی باهام حرف زد، اینجا یکی که ذهنش به منطق عادت کرده باشه، نمیتونه بین هر بخش رابطه برقرار کنه، در حالی که ایشون با سرعت ۲۳۰ کیلومتر/ساعت میرفته و به هشدارهای پلیس هم برا وایسادن وقعی ننهاده، فلذا اونطور باهاش برخورد شده که- رو تشخیص میدن، و یا چون نمیتونن رابطهی بین هر بخش رو درک کنن سوال میپرسن از طرف و اینطور منتسب میشن به خشک بودن،
خلاصه کوثرم که زندگی کن، نه اونقدر تو هنر غرق شو که دنیا رو خیالی ببینی، نه به خاطر ریاضی بیخیال هنر شو که یادت بره یه آدمی و یه بخشی از وجودت رو احساس تشکیل داده که.
ترجیح میدم برم تو میدون مین تا اینکه با تک تیر انداز از مکانی نامعلوم و شاید پشت سر هدف قرار بگیرم!
خیلی موافقم رئیس! خیلی خیلی! اون تک تیرانداز رو قبلا تجربه کردم و کشته شدم، الان هم اینطور دارم کشته میشم :دی