* دیروز، روز خوبی بود؛ با ۳ نفر در مورد ۳ موضوع مختلف صحبت کردم. سه مورد، سه نگاه به زندگی من بود با سه زاویه متفاوت، همهی نگاهها من بود، هر چند نگاهها همهی من نبود.
* مفید بود حرفها، هر چند در زمان خیلی کوتاه. اصولا حرفهای بلند تاثیری هم ندارند، حداقل برای حافظهی ۸ بیتی من :)).
* این روزها به زندگیم نگاه میکنم، به راهی که اومدم، به اونجاهایی که کم گذاشتم، به اونجاهایی که با علاقه خودکشی کردم براش. روی هم، راضیام، زندگیای کاملا غیرخطی داشتم، سخت و پرچلنج، حتی مشکلاتی که خودم برای خودم از سر حماقت ساختم، ولی باز راضیام.
* آینده رو نمیتونم پیشبینی کنم، ولی این روزها به حرفهای پیر سفر کردهمان، استیو جابز، فکر میکنم: «آدم وقتی آینده را نگاه میکند شاید تأثیر اتفاقات مشخص نباشد، ولی وقتی گذشته را نگاه میکند متوجه ارتباط این اتفاقها میشود.».
کاری به مفهوم و نوع جمله ای که از پیر سفر کرده نقل کردی ندارم...
اما یاد یه موضوعی افتادم:
http://permaspc.com/news-it/224-do-you-know-dennis-macalistair-ritchie
البته من باز هم به متن جملات کار ندارم. برام جالبه که چه کسی ارزشها رو برام دیکته میکنه...
حکایت عکس 2نفر تو کتاب زیست سیستم آموزشیمون که برنده جایزه نوبل بخاطر کشف ساختار دی ان ای معرفی شدن ...و همین چند وقت پیش بود که مستندی تلوزیونی اونا رو دزد خطاب کرده بود و ثابت میکرد کریک و جیمز واتسون تلاشهای فردی دیگه رو به اسم خودشون سند زدن.
دنیس ریچی برای من اونقدر ناشناخته نبود، خدا بیامرزتش. حداقل به اندازهی جابز میشناختمش.
من بین حرف زدن و مدیریت خود ِ جابز تفاوت قائلم، چه برسه به اینکه بخوام مقایسهش کنم با کسی مثل دنیس ریچی یا استالمن و یا هر شخص دیگهای در دنیای آزاد. از نظر من مقایسهپذیر نیستند، اما این دلیل نمیشه هر حرف و یا هر عمل اون شخص باطل و هر عمل و حرف شخص دنیای آزاد حق باشه. حالا دنیس ریچی استثنائه، من خودم چیز بدی تا حالا ازش نخوندم، ولی مثلا من خودم خیلی از رفتارهای تند و رادیکال استالمن رو نمیپسندم، با اینکه پدر دنیای آزاد محسوب میشه.
اون پیر و فلان بیشتر جنبهی طنز داشت و کنایه رئیس ؛) :دی
میثم خررر نشی؟
دختر بازی نکنی؟!
آخرش پول و فکر و روحت به فاک اعلی میره و در آخر میره با یه پسر دیگه یا میره شوهر میکنه:|
اگه تصمیمت ازدواجه ایول نوش جان :دی
(هدف از این کامنت جو دادن بود)
=))))
حالا دختره خوشگل باشه اشکال نداره که :)))
سخت و پرچلنج
زندگی غیرخطی
چقدر خز !!!
:)))
کاش جسارت نوشتن اسمت رو داشتی :دی
دکتر سلام
اونسری اسممو ننوشتم ریا نشه
گفتم هر سری که میام وبت اون dx که نوشتی منو یاد چی میندازه که؟
یاد مشتق زمان
ای کیف بکنم که
ما یه سری تو دبیرستان سر کلاس آقای -ح- عزیز یه همچین کا مشابهی که شما و اون سه نفر بکرده باشید انجام دادیم با این تفاوت که ما 11 نفر بودیم که
ااااااااااااایییییییییییییی یادش بخیر چقد دلم تنگید که
مرسی دکتر که یادم بنداختی که.....
دکتر خدافظ
سلام کوثرم که :دی
ای بابا :)) ایکس زمانه آخه؟ :دی
یعنی چیکار؟ :دی
بودی حالا، دلمون تنگ میشه میری :دی
اولین مورد چه جالب گفتی:)
عجب چیزیه این ریاضی. آدم هایی که ریاضی میخونن باید خیلی خاص باشن.
از چه نظر؟ :)
خیلی خاص، یعنی خل و چل؟ :))
با خودت چند چندی دکتر؟
نمیدونم!
هنوز مسابقه تموم نشده!
دکتر سلام
در حالیکه قاعدتا باید ککان بیوفتم
همون دیه خودمم نمیدنم چرا یاد مشتق زمان میفتم که
چه کاری؟معلومه 11 نفر راج به من دیدگاهاشونو گفتن
جالبه من خودم اجازه هیچ صحبتی نداشتم
نمیدونم روش شوما چجوری بودش که
ولی من یاد اونروز اوفتاده باشم که
دتر خدافظ
سلام کوثرم که :دی
خب اشکال نداره، dt دیدی یاد مشتق مکان بیفت عوضش :))
نه بابا! اونطور نه که! همینطور بحث پیش اومد و نظر دادن! :دی ولی خب بحث جدی بود.
ای بابا که! خب برو ۱۱ نفر دیگه پیدا کن نظر بدن که، اینکه کاری نداره که :دی
بمون که :دی
همه نگاه ها من بود، هرچند نگاه ها همه ی من نبود! از خودته؟ جمله تاریخی شد!
کسی که بتونه واسه هرچی حتی مسائل زندگی الگوریتم حل بنویسه خیلی موفق تره.. این قسمت ریاضی جالب ترینشه به نظرم.. از نظر من که دستی بر آتش ندارم البته.
ریاضی ها احتمالا دنیارو طور بهتری میبینن از هنرمندا
ئه! حواسم نبوده جملهی قصار گفتم؟ :))
والا من فعلن با خودم درگیرم و دقیقا برای هیچ مشکلی نمیتونم الگوریتم خاص بدم، متاسفانه دچار یه نوع نگاه تصادفی-احتمالی-غیرقطعی به زندگی شدم. یه جملهی معروف دارم که میفرمایم: «زندگی یک مسئلهی غیرخطی ِ به شدت بدوضعه.» :)) دیگه خود بخوان از این مجمل :دی
آقای خودم خودتی اسمم هست فهمیدی که خودتی؟
اوه! چه پرچلنج! :دی
خواهرم تبسم کن، مخند :دی