نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

دور باطل

 * چند دقیقه‌ای هست که تایتل چند بخش از سیمنار یکشنبه‌م رو آماده کردم، از خسته‌گی شروع کردم به چرخیدن توی اینترنت. وبلاگ‌های قدیمی که میرفتم.

 * خاصیت مشخصه‌ی آدما، به باد رفتن آرزوهاشون‌ه، درست وقتی که می‌بینن یکی دیگه به راحتی داره اون رو به دست میاره۱.


۱. خودشون هم طبیعتا اینطور آیینه‌ی دقی هستن برای بقیه، در بقیه‌ی موارد.

پ.ن ۱: اُپرا خر است، گاو من است، فایرفاکس خوب است، خیلی جیگول است.

پ.ن ۲: محتوای این پست مطلقا هیچ ربطی به من نداره، به نقدا من هیچ آرزویی هم ندارم که این پست به من مربوط شه.

نظرات 15 + ارسال نظر
...؟ سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ق.ظ

دیوونه ای دکتر.....
خاصیت مشخصه‌ی آدما، به باد رفتن آرزوهاشون‌ه وقتی بفهمن آرزوشون آرزو نبوده!منم دیوونه م ....

اگه به دید عرفانی میگید شاید :دی
ولی نه، کلی گفتم! میترسم مثال بزنم برای روشن‌تر شدن موضوع، شاید طرف بفهمه که منظورم بوده و ناراحت شه.

بهزاد سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:16 ب.ظ


به اپرا توهین نکن
اپرا یه چیز دیگه س

هیچی Lynx نمیشه :))

...؟ سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 02:41 ب.ظ

چرا معلوم آرزوهامون کم کم،کم میشن؟:(
من که به مرحله ی فنا رسیدم!!!یعنی دلم میخواد همونایی که یه روز آرزوم بودن و بهشون رسیدم رو خراب کنم چ برسه آرزویی داشته باشم!
دعا کن برام دکتر

من خودم بشینم شرایطم رو برات بگم میشینی یه گوشه زار زار برام گریه میکنی :)) ولی خب من تصورم از زندگی یه ساختار خیلی محکم و فلان نیست که یه دونه جاده باشه که داریم میریم، هر اشتباهی -در مورد خودم حرف میزنم- با اینکه هزینه‌ای داره، ولی درس‌هایی هم داره. در کل این دنیای پوچ و لعنتی، واقعا سیاه نیست، اگه درست نگاه کنی هیچ جای ناامیدی نداره دوست من :)
البته اینکه اینارو میگم لزوما این نیست که تمامش رو خودم عمل کرده باشم، ولی تلاشم اینه تو هر ضربه‌ی گرز دنیا که تو سرم فرو میاد، یه چیز مثبت پیدا کنم، اینطور حداقل برا خودم شیرینی میسازم :))

در کل یک راهکار عملی دارم برای خودم که چون خاطرت عزیزه باهات به اشتراک میذارم: «فکر کردن به مرگ»، همه‌ی مشکلات رو محو میکنه. در بدترین حالت‌ها میشه به این فکر کرد که وقتی آدم مُرد، دیگه از این مشکلات خبری نیست :)) جدی میگم، هر وقت گیر کردی یا از چیزی خجالت کشیدی یا اعتماد به نفس چیزی رو نداشتی یا امتحانی خراب شد یا چیزی رو از دست دادی و و و و … به این فکر کن که آخر همه‌ی اینها مرگ‌ه، پس الان رو به خاطر خودت و اون چیزی که فکر میکنی درسته زندگی کن. گور پدر همه چی :))

س.م سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 05:07 ب.ظ

ب.س
مگه میشه کسی هیچ آرزویی نداشته باشه (فانی یا غیر فانی) ؟!

در مورد خودم هر چی از دست دادم و یا به دست آوردم برام مهم نیست . اما مهم اینه که شخصیتم نسبت به قبل بهتر شده باشه . که در صورت بدتر شدن واویلا ...

کسانی رو که تو هر شرایطی میتونن شخصیتشون رو حفظ کنن و کسانی که برای اهدافشون تلاش می کنند در هر شرایطی, دوست دارم و اونها آیینه ی امیدم هستند نه دق .


چون همون هان که با زبان بی زبانی میگن : ببین ما داریم زندگی میکنیم خوب یا بد ...تو هم باید زندگی کنی


ممنون به خاطر ...


( یعنی سر زدن دوباره به ولاگ شما بعد از مدت ها یک جرقه برای تغییر روحیه ی مفتضح بنده بود )

سلام :)

واقعیتش رو بخوای چیزی به ذهنم نمیرسه :دی ولی خب منظور من هم از آرزو، اون آرزو نبود :دی اون آرزو بود :دی [آرزو بیا ببین دارن با اسمت سفسطه میکنن :دی]. یه وقتایی بعضی چیزا هست که هدف‌ن، ولی شبیه آرزوئن، نمیدونم چطور شرح بدم اون چیزی که تو ذهنم هست رو، ولی منظورم مطمئنا پوچی نبود.

هوم :) منم اونطور آدمایی رو دوست دارم، کلا آدم‌های راسخ دوست‌داشتنی‌ان، حتی خیلی از این بسیجی‌های کله‌شق که واقعا قابل تحمل نیستن رو من دوست دارم، چون به چیزی که معتقدن، باور دارن.

خواهش میکنم! من ممنونم از اینکه من رو همرائی میکنید :)

sgh سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:34 ب.ظ

زندگی معادله غیر خطی بد وضع.
--
دورِش کجاست؟
--
فقط فایرفاکس--لوگو ش زشته فقط.
--
من به شخصه آرزوهام خورده ریزه..
--

نیست؟
--
اگه تک‌بعدی و خطی از یک نفر شروع کنی بری جلو، دوری نیست، ولی وقتی رابطه‌ی آدم‌ها را با جمع از بالا نگاه کنی، دورها مشخص میشن.
--
ای بابا! روباه به این نازی :دی
--
آرزوهای خرده ریز، هوووم، مثلا چی؟

...؟ سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:07 ب.ظ

خوب حرف میزنی دکتر!فک کنم قبلنم بهت گفته بودم!
راهکار عملی ت رو اجرا میکنم در آینده انشالله میام نتیجه ش رو میذارم!
راستش من همش از فکر کردن به مرگ فراری بودم،فکر میکردم اینجوری زندگی کوتاه مدتی هم که داریم تلخ تر میشه.

به هر حال طایفه‌ی آخوند یه ارثی برای من باید گذاشته باشن دیگه :دی این خوب حرف زدن -البته خوب نوشتن :دی- هم دیگه نبود یا خودکشی میکردم :دی الان لنگه کفش دستته میخوای بزنی تو سرم؟ :دی

نه، به مرگ فکر نکن، به این فکر کن که میمیریم! فرق دارن این دوتا، نمیخواد به چیستی مرگ و فلان و اینا فکر کنی، به این فکر کن که هر اتفاقی بیفته، چند سال دیگه ازش خبری نیست، وقتی سنگ آخر رو گذاشتن بالای سر آدم، هر چی که بوده تموم میشه. نمیدونم میتونم اون منظوری که تو ذهنم هست رو درست انتقال بدم یا نه، ولی خب منظورم این بود!

س.م سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 08:25 ب.ظ

:) (فقط میشه الکی هم شده لبخند زد همین )


( باز هم تشکر از اینکه می خونید و جواب میدید )

چرا الکی؟ :) این دنیای پوچ و مضخرف، خیلی بهانه هست توش برای خندیدن از ته دل :)

هم‌صحبتی با شما باعث افتخاره :)

مهدی مرادی سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:59 ب.ظ

اپرا خر است و خوب اومدی. و اینجا لازمه اضاف کنم که کروم و IE هم خر اند.

در ضمن بسیجی کله شق هم نداریم. همشون منطقی و انتقاد پذیر و با فهم و کمالات و خوبن.
نکنه از جایی خط میگیری؟ زودباش بگو کی تو رو اجیر کرده؟!! ها !! دی:

همه چی خر است اصلا، فقط هم ما خوبیم :دی

=)))
آخ آخ مهدی، دلم تنگ شده برای همه چی‌ه اون روزا. خیلی خری :(

آرزو سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ب.ظ

با ستاره دومیت به شدت موافقم ... و یک ِ بعدش ... :))
کلا میفمم این پستت رو ... شاید الان مثه تو یه مرحله ای گیر کردم ... ولی خوب میگذره میثم ... نمیدونم چه طوری ... ولی میگذره ... و بعدش که نیگاش میکنی میخندی بهش و به اون حس و حالات ...
و من برات امیدوارم که به بهترین حالت ممکن بگذره ...
میدونی که من به شدت به تو ایمان دارم که ... :)

آخ آخ! حلال‌زاده‌ای‌ها! :))) خوندی اون کامنت رو؟ :))

اوهوم :) من به آینده‌ی روشن ایمان دارم، هر چند زیر خروارها لجن گیر کرده باشم :))

آخ آخ! برم ادعای پیامبری کنم دیگه؟ :)))

مـیـنـای فــردوس چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:26 ق.ظ

خوبید شما؟!

ممنون!

مجید چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 01:59 ق.ظ http://majidnazari.ir/

چی؟ به اپرا توهین کردی دکتر؟ (اسمایلی کف گرگی زدن به صورت حریف همراه با صداش)

حرف آرزو شد، یادم اومد یه زمانی داشتن اینترنت پرسرعت و ارزون آرزویی بوده واسه من، اما الان اصن نیست دیگه، محو شده انگار انقدر که فکر کردن به آرزوهای دیگه مجال نمیده.

نه نه نه! :))) توهین نکردم که! توصیفش کردم :دی

مجید دقت کردی انرژی خیلی چیزها داره تحلیل میره؟ الان تو مثل قبل ذوق و شوق یاد گرفتن مثلا یه سینتکس داری؟

...؟ چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:42 ب.ظ

لنگ کفش زیاده واست
دیرفهم هستم ولی بالاخره میفهمم که!
ممنون
اگه آخوند شده بودی الان وضعت بهتر بود!:دی
من خودم به شخصه میومدم به سخنرانی هات گوش میدادم

=))

باور کن وضعم بهتر بود! حداقل مثل خل و چل‌ها نبودم :))

مجید چهارشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:01 ب.ظ http://majidnazari.ir/

آخ گفتی؟
فکر کنم پیر شدیم رفت دکتر
بدبختی جوونیم نکردیم

=))
با هم پیر شدیما :))

شهرزاد جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ق.ظ http://fartooclose.blogsky.com

چنین است رسم سرای درشت...
شخصیت آدم قرار نیست همیشه پرفکت باشه!
یه قضیه دیگه م هست اگه آدم قرار باشه آرزوهاش رو کنار نگذاره یا ازشون ناامید نشه، همیشه باید به همون آرزوی آدامس خرسی یا ماکزیمم یه دوچرخه بچگی هاش دل خوش کنه!!!
آرزوهای آدم هم مثل روح و فطرتش باید یه سیر متعالی داشته باشه

ممنونم بابت نوع نگاهت شهرزاد عزیز،
اینطور نگاه نکرده بودم به مسئله.

مترسنج یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:24 ب.ظ http://dar300metri.blogsky.com/

به باد رفتن آرزوها زیاد کمرشکن نیس...
خدا نکنه امیدمون به باد بره...
تا اون آخرین لحظه عمرمون اگه یخورده امیدوار باشیم به رسیدن همون ارزوها زندگی راحته...

وقتی آرزویی به باد رفت، کم‌کم امیدش هم باهاش میره، این یه اصل‌ه بدون اثبات‌ه.

پ.ن: سر شب تو وبلاگت ذیل پست برد مفید یه جمله خوندم که فازم رو عوض کرد. ممنون :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد