نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

بدتر از بد

 * دیدین میگن الهی از بد، بدتر نشه؟، راست میگن به خدا!. من تو این پست از دست اندازه صفحه لینوکسم شکایت کرده بودم، بعد امروز اندازه صفحه‌م شد عکس بالایی :)) دقیقا ۳۲۰ در ۲۴۰ پیکسل، یعنی حدودای صفحه موبایلم :)) (فقط صفحه موبایل من ۲۴۰ در ۳۲۰ پیکسله که مثل اینه که شتاب‌سنجش کار کنه مثلن صفحه رو برگردونی!).

 * اینقدر بهش ور رفتم تا الان درستش کردم، در همین حین پاچه خواهرم رو هم گرفتم که به همین مناسبت اصلن هم ازش معذرت نمیخوام، میخواست نیاد جلو.

 * نتیجه‌ای که با توجه به اون پست میشه گرفت اینه که آدم خیلی هم نباید دموکرات باشه، اگه همون اول کار درستش کرده بودم الان مشکلات عدیده‌ای که اینجا بود پیش نیومده بود.

 * خلاصه اینکه خدا کنه از بد، بدتر نشه.

جوجه هکر زشت

 * امروز الکی کِرمم گرفت و رفتم شروع کردم به چرخیدن تو سایت دانشگاه صنعتی شریف و همین باعث شد که اعصابات حاجی به هم بریزه (حالا خودمو تحویل گرفتم گفتم حاجی، پیش خودتون هی نگید حاجی کیه؟، حاجی کیه؟)، تو این مملکت فقط این علوم مهندسی و پزشک‌ها بدردبخور حساب میشن (با عرض احتراماته خاصه به ساحت همه‌شون)، دیگه بقیه انگار نه انگار که آره!، اصن انگار نه انگار که علوم پایه‌ای هست و دکتری هست که ریاضی میخونه و اینا!.

 * سر همین جریان دیگه کرمه درست و حسابی اذیت کرد و به سایت پارک فناوری تهران (همینطور اسمی داره، آدرسش هست : techpark.ir) نفوذ کردم، اول گفتم بزنم هرچی هست رو پاک کنم تا اینا باشن که خودبزرگ‌بینی نداشته باشن (بابا! معلم اخلاق!)، دیدم این کار من هیچ فایده‌ای نداره، تازه ممکنه دوتا جوون که دارن از راه بروز کردن این سایت نون میخورن بیچاره شن (و بدتر از اون اگه بفمن من بودم دهنم رو آسفالت کنن :دی)، بعد گفتم بیام یه پست بذارم که هوووووی؟، مگه کورید که نمی‌بینید ماها رو :)) که بازم دیدم گوش اگر گوش منو ناله اگر ناله توست، البته آنکه به جایی نرسد فریاد است! (به‌به!، به‌به!)، اینه که مثه یه بچه آدم بهشون ایمیل دادم که بردارید سایتتون رو درست کنید خیر سرتون، پیف پیف پیف!

* متن ایمیل از این قرار است :

سلام.
امروز وقتی که دیگه دلم از دست شما و وزارت محترم علوم خون شده بود،
تصمیم گرفتم عقده‌هام رو سر یکی از سایت‌های وزارت مربوطه خالی کنم،
از اقبال، قرعه به نام سایت شما افتاد و من به سایت شما نفوذ کردم (که چون ظاهرا از سایت شما کوچکترین پشتیبانی نمیشه و فکر کنم کسی این ایمیل من رو حتی نخواهد دید)،
سرتون رو به درد نیارم، اخلاق بهم اجازه نداد که بزنم سایتتون رو رنگی کنم، این شد که تصمیم گرفتم تنها بهتون یه ایمیل ارسال کنم که بدونید سایتتون خیلی امنیتش پایینه،
حالا دیگه خود دانید،
پسورد ۲ تا یوزر از ۵ تا یوزرتون رو میذارم، باشد که به فکر باشید :
xxxx --> yyyy
xxxxx --> yyyyy
و چون ممکنه که یکی جز مدیر این ایمیل رو بخونه، تنها ۳ حرف آخر پسورد آدمین رو میذارم : xxxxxxxx650 .
خدا برا شما خواست، ایشالا برا منم بخواد.
یا علی.

------------------------------------------

من نه سبزم و نه عضو هیچ گروهی،
نفوذم هیچ دلیل سیاسی هم نداشته!
من فقط یه دانشجوی ریاضی بدبختم.

 * مثلن آخرش هم باید می‌گفتم : والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته، حاج خودم چه‌گوارا، ۱۶ رمضان‌المبارک ۱۴۳۱ هجری قمری، ۵ شهریور ۱۳۸۹ هجری شمسی که البته یادم رفت :)).

دموکراسی

 * لینوکس عزیزم دوباره داره گندبازی دَر میاره از خودش، به جای رزولیشن ۱۶۰۰ در ۹۰۰ی که باید داشته باشه رفته رو ۱۰۲۴ در ۷۶۸، یعنی همه چی الان رو صفحه این هواست، اونوخ کلن حسش نیست درستش کنم :)).

 * وِلِش کُنِین!، خودش میره سرش میخوره تو سنگ درست میشه. کلن آدم باید برا هر چیزی حق انتخاب قائل باشه. مانیتور منم یه چیز از همه چیز. آدم باید دموکرات باشه خُ.

موبایل

 * قبول دارید که گوشی موبایل خیلی وقتا مزاحم آدمه؟، مخصوصا موقعی که طرف حراف باشه.

 * اینطور موقع‌هایی چیکار باید کرد؟

منِ خیال پرداز

 * امشب فکر کنم از حدودای ۱۱ شب شروع کردم به خوندن. نسبتا خوب رفتم جلو ولی یه مساله‌ای بود که آخر شبی جدی باعث عذاب و رنجش خاطرم شد و اونم غرق شدن تو خیالاتم و خرد شدن اعصابم به خاطر اینکه زمان رو از دست دادم بود.

 * شما یه سوراخ دیوار به من نشون بده، دیگه کارت نباشه، من در مورد اون سوراخ دیوار هم میرم تو فکر و خیال. نمیدونم این یه حُسنه و یا واقعن یه صفت رذیله است که من دارم، در مورد کوچکترین چیزی میتونم خیال‌بافی کنم.

 * خیلی وقتا شده این خیال‌بافی کمکم کرده، مثلن برخورد من با یه مساله ریاضی اگه خیال‌بافانه باشه و خودم رو ببینم که دارم سر کلاس این مساله رو میگم، خوب مُسَلَمَن برای اینکه جلوی دانشجوهام کم نیارم شروع به فکر کردن روی مساله میکنم و جالب اینجاست بالاخره هم حل میشه :)).

 * حالا مشکلی که هست، این خیال‌بافی‌هام داره اذیتم میکنه، حس میکنم جلوی درس خوندنم رو میگیره {برادرم حِست را}، بعد میخوام جلوش رو بگیرم یا نظام‌بندش کنم. اونوخ نمیدونم میشه نمیشه یا هر چیز دیگه‌ای. این تفکر هم از جایی ناشی شده که فکر میکنم همه آدمای موفق یه خصوصیت مشترک داشتند و اونم اینه که خیال‌پرداز نبودن.

 * اونوخ فک کنم این یه ذره اقضای سنمم باشه، نه؟ :))

آپم!

___*##########*
__*##############
__################ آپم!، بدو بیا.
_##################_________*####*
__##################_____*##########
__##################___*#############
___#################*_###############
____#################################
______###############################
_______#############################
________###########################
__________### #####################
___________######################
____________#### ######## #######
_____________#################
______________###############
_______________#############
________________##########
_________________########
__________________######
__________________ ####
__________________ ###
___________________ #


 * میگم اینایی که اینارو درست میکنن چقدر حوصله دارنا، اونایی که اینطور کامنتی میدن دیگه چقدر بیشتر حوصله دارن :)).

 * به یه چیز اینایی که اینطور کامنت میذار من حسرت میخورم، اونم پیگیری که میکنن، خیلی دقیقن!. خدا حفظشون کنه.

خدا و بشر

 * این چند دقیقه‌ای که مونده به اذون صبح اومدم پشت سیستم که دیگه خدا خواست یه بک‌گراند برا دکستاپم قر و قاطی کردم. شما هم که اگه میخواین از اینجا دانلود کنید.

 * اون شکله که نمودار کسینوس x و یکیش هم تقریب اون به وسیله سری تیلورِ، اون جمله هم که "خدا یک را آفرید، مابقی کار بشر است" از جمله‌ی کرونکر اومده که "خدا اعداد صحیح را آفرید، مابقی کار بشر است" که من تصحیحش کردم :)).

 * الان اذون صبح شروع شد، برا همه دوستان دعا می‌کنم، شما هم برا من دعا کنید.