نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

مثل این پیرمردها

 * دیشب تو حسینه پسرخاله‌م اومد کنارم نشست، حمید تازه امسال پیش‌دانشگاهیه و کنکور داره، ادبیات میخونه، از لحاظ فکری هم سرخوش‌تر از من میشه اون.

 * خلاصه بحث رسید به اینجا که کنکور داره و گفت که میخواد بره آزاد، میشه گفت بدون اختیار شروع کردم به نصیحت کردنش، راستش اولی که شروع کردم به حرف زدن باهاش، احساس کردم که تو دلش داره همینایی که اینجا گفتم رو بهم میگه، ولی کم‌کم دیدم نه! ظاهر قضیه نشون میداد که خودش میخواد بخونه برا یه رتبه درست و حسابی، ولی نمیدونه باید چیکار کنه. من خودم هر چی میدونستم بهش گفتم و قرار شد از امروز فردا شروع کنه برا خوندن. خودمم میخواد هر چند وقت پیگیرش شم که چیکار میکنه.

 * الغرض اینکه شدم مثل پیرمردها؛ از این به بعد سعی میکنم کسی که نصیحتم کرد، بهتر به حرفاش گوش بدم، شاید اون داره به خاطر دل خودش نصیحت میکنه، ولی شاید بتونم توش یه میونبــُر پیدا کنم.

نظرات 11 + ارسال نظر
ژینوس چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ http://zhinoos.blogsky.com

خوش به حالت که میتونی خودت باشی...

خیلی سخت نیست :) امتحان کن.

بچه شیر چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ب.ظ http://anahno.blogsky.com

ما را هم کمی نصیحت بفرما
شاید آدم بشم برم درسمو بخونم وای ۶ دی اولین امتحانمه ساختمان داده دارم

نصیحت کردن همینطور که نیست! باید شماره حسابم رو بدونی و بله :دی

ارزیاب چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ب.ظ http://arzyab.mihanblog.com

سلام
آدم ها متفاوت اند گاهی اوقات شاید کمر از او باشی ولی حرفهای خوبی برای او داشته باشی

سلام.
در مورد تفاوت موافقم و البته چیزی به نام کمتر بودن رو قبول ندارم. کمتر نسبت به چی؟

نهال چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com

منم هر دفه به دختر عمم میرسم مخشو میزنم که خوب بخون شاگرد اول باش تهران قبول شی !
قشنگ این بحث تکراری هر دفه هست متاسفانه !!

پس درد، درد ِ مشترکه :)

فرزانه چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://jinoos-ap.persianblog.ir

اون جا که گفتی مثل خری که دندون نداره و داره به علفای تازه سبز شده نگاه میکنه شرح حال اینجانب در آینده خواهد بود در صورت تلاش نکردن !

البته شرح حال خودم بود که گفتم :دی تو که دیگه نباید اینطور باشی خرخون.

ارزیاب جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:17 ب.ظ http://arzyab.mihanblog.com

راه ارتباط گرفتن با انسان امروز این است که او را به امر به باید و نباید تعبدی نکنیم و با او از هست ها و نیست ها سخن کنیم و برایش تحلیل ارائه دهیم

با مطلبی جدید به روزم و منتظر حضورتون

منم سعی میکنم همینطور باشم& اصلا به من ربطی نداره که امر و نهی کنم.

اقلیما شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ق.ظ

اوووووووووووووووه!چقدر مطلب جدید و ...
دوستشون داشتم.
می اومدم تکی تکی میخوندم و کامنت میذاشتم فکر کنم بهتر بودا!!!

همین دیگه! میری بعد از هونصد سال میای این میشه!
شما باش، هر جور دوست داری باش :)

ناخدا دوشنبه 21 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:48 ب.ظ

عاشق کسانی نباش که تو و اعمالت را میستایند.
عاشق کسانی باش که تو و عیب هایت را سرزنش میکنند.
سقراط

خدایی خودت میتونی اینطور باشی؟ د ن د نالوطی!

دکتربانو یکشنبه 27 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ http://drbanoo.blogfa.com

هععععععععععی
کجایی جوانی که یادت به خیر...

همین با خودمون بودن رو ببین چقدر زود گذشت!

دکتربانو یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1390 ساعت 01:52 ب.ظ http://drbanoo.blogfa.com

بععععععععععععععععله...

به نظرت دوستیمون تا کجا میتونه ادامه داشته باشه؟

TOPAZ شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:57 ب.ظ

یادش بخیر.منم یه زمانی به ماهم میگفتم مثل پیرمردا نصیحت میکنی
کلا مردا همه حالاتو دارن.وقتی هم احساساتی میشن مثل یه بچه3 ساله.

دقیقا همینه که گفتی :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد