باید که ز داغم خبری داشته باشد
هر مرد که با خود جگری داشته باشد
حالم چو دلیری ست که از بخت بد خویش
در لشکر دشمن پسری داشته باشد
حالم چو درختی است که یک شاخه نا اهل
بازیچهی دسـت تـبـری داشـــتــه باشد
سخت است پیمبر شده باشی و ببینی
فرزند تو دین دگری داشته باشد
آویـخـته از گردن من شـــاه کــلــیدی
این کاخ کهن بی که دری داشته باشد
سردرگمیام داد گره در گره اندوه
خوشبخت کلافی که سری داشته باشد!
«حسین جنتی»
سلام وبلاگ قشنگی دارین..
ممنون میشم به انجمنم سری بزنید و توش عضو شین http://www.forum.no1-phone.ir
:)
سلام دوست من
وبلاگ بسیار زیبایی داری
وبلاگی برای بودن .مطالب زیبایی فراهم کردی.
امیدوارم همواره در این راه موفق و موید باشی
وبلاگ قابل احترامی داری
درود و صد بدرود
بازم مزاحم میشم
سلام!
ممنونم! این نظر لطف شماست!
خوشحال میشم :)
به به، به به ، به به :دی
ما شعر زیاد بلد نیستیم :|
یه چیز بلدم :
پول آب را میدهیم، پول گاز را جدا ،
دستکش به اندازه ی کافی ، پوتین 4 عدد
"مهران مدیری" ، "مرد هزار چهره" :دی
_________
راستی اون ماتریس 3*3 بود پشت توماس، اون فرمول محاسبه ی دترمینان ماتریس 3 در 3 از کجا اومده؟
لااقل دیوان حافظ رو باز میکردی یه شعر میگفتی :دی
آخرش دترمینان ماتریس مربعی رو میخوای یا غیرمربعی؟
برا ماتریس مربعی با استفاده از اصول موضوعهی تابع دترمینان!
خیلی خیلی قشنگ بود
فقط اسم شاعر آدمو یاد هیئت دولت میندازه!
پیمبر شده باشی و ببینی ... ربطی به آقای جنتی و پسرش نداره میثم؟!! چون شاعر هم که جنتیه
خودم هم راستش به همین نکته فکر کردم =))))
خیلی عالی بود
خدا کارش خیلی درسته ...
چی شد این شعر و گذاشتی؟
عجب به موقع بود!
شعر رو دیدم خوشم اومد! همین :)
البته گویای حال هم هست نسبتا!
فوقالعاده بود:-)