* امروز عکسی از ویلچرنشین شدن ِ اجباری ِ محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجهی ایران در ژنو منتشر شد، ضمن آرزوی شفای عاجل برای این ستارهی سپهر سیاست ایران از درگاه باریتعالی، به اصل مطلب میپردازم: «دو نگاه متضاد به یک عمل».
* فکر کنم قبل از بیان آنچه در ذهن در این باب دارم، لاجرم قبل از آن باید به یک اتفاق اشاره کنم. محمود احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین ایران، در روزهای آخر ریاستجمهوریاش -۱۱ مرداد ۱۳۹۲- در نمازجمعهی روز قدس تهران به عنوان سخنران ِ پیش از خطبهها شرکت نمود، اما به علت مشکلات جسمانی، نمازش را به صورت نشسته بروی صندلی ادا نمود؛
* بعد از انتشار خبر نماز ِ نشسته بر صندلی ِ احمدینژاد، سیل فحش و فدایت شوم بود که در فیسبوک به راه افتاد. عدهای این عمل احمدینژاد را از سر عوامفریبی و برای مظلومنمایی تفسیر نمودند و تا جا داشت سیر فحشش کردند و عدهای دیگر نیز به وی را به خاطر ۲۳ ساعت کار کردنهایش در روز ستودند و از خدا خواستند که گوشهای از درد وی را بر آنها نازل کنند. کار به درستی و نادرستی گفتههای طرفین ندارم، حرفم چیز دیگری است!
* اما امروز، شما انگار کن که آئینه برداشتهای و جمعیت را جابجا کردهای! دو موج در فیسبوک در حال به راه افتادن است، دستهای فدایت شوم و دستهای عوامفریبخوان! که دستهی اول انگار همان دستهی دوم روزهای پیشین است: «ظریف جان! آخر ۲۳ ساعت کار در روز در توان رستم هم نبود، خدایا هر چه درد بر ظریف هست بستان، بر عمر وی بیفزای و باقی عمر من بستان، بر قامت ظریف من بچسبان!» و امثالهم و دستهی آنطرفی هم «کسی که اقتدار ایستادن ندارد چگونه میتواند از کیان نظاممان دفاع نماید؟ خاک بر سر ما که با یک ویلچر خرمان میکنند…» و هکذا۱.
* به یاد دارم روزهایی که بحث رای اعتماد نمایندگان به وزرا مطرح بود، ظریف در صفحهی فیسبوکش که آنروزها به تازگی به راه افتاده بود، عکسی از مانیتور مجلس که در آن خودش و قاضیپور -نمایندهی اردبیل- حضور داشتند را گذاشته بود. بعد از آن عدهای از دوستان ِ همیشه در صحنه شروع به تمسخر لهجهی قاضیپور نمودند. بعد از چند دقیقه ظریف اینگونه جواب داد: «اگر میخواهیم در دنیا به پاسپورت ایرانی احترام بگذارند، ابتدا خودمان باید به خودمان احترام بگذاریم.».
۱. واضح و مبرهن است که دو جملهی این پاراگراف از خودم بود!
پ.ن: چند سال است که در حال تلاشم که بروی هر جمله و کلمهای که میخواهم بیان کنم فکر کنم و عاقبت و اثراتش را بسنجم، هنوز که هنوز است نتوانستهام، ای کاش خدا عیدی این چند روز من -و هر کس که میخواهد- را این قابلیت قرار دهد.
(اى پیامبر!) هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد تا (آنکه تسلیم خواسته آنان شوى و) از آئین آنان پیروى کنى . بقره 120
من اصلا خوشبین نیستم به مذاکرات. توی مذاکرات قبلی هیچ وقت از ما "راضی" نمیشدن اما لحنشون بعد از مذاکرات دیروز و پریروز یجور دیگه شده. من از ظریف خوشم میاد اما فکر میکنم داره زیاد بهشون حال میده که اینطور خوششون اومده. وقتی میگن دور جدید مذاکرات هستهای "واقعیه"، من میترسم. تا الان مگه چی بود که حالا شد "واقعی".مگه 5+1 کیه؟ انگلیس و فرانسه و آلمانه؟ اینا که خودشون نوکر آمریکان. چین و روسیه هستن؟ نه اینا دارن این وسط مرتب معامله میکنن. ایران باید دولت"عهد شکن" آمریکا رو راضی کنه. خدا نکنه روزی بیاد که دشمن از دست ما راضی بشه.
البته نظرات دیگه ای هم هست؛ بعضیا میگن که گفته آمریکا دشمن ماست؟! ... که در این صورت "من دیگه حرفی ندارم"
به نظر من بهترین تحلیلی که میشد رو یکی از دوستان سلطنتطلب تو فیسبوک داده بود. ایشون فرموده بود که «چقد سادهای شما! آخوندا رو هنوز نشناختین، اونا با توجه به شناخت از وضعیت داخلی آمریکا روحانی و ظریف رو علم کردن و اوباما رو سرگرم کردن، خودشون دارن بمب اتمشون رو تکمیل میکنن.» :))
در کل قرار نیست رابطه با هر کشوری به معنی به زیر سلطهی اون کشور رفتن باشه. تو مذاکره طبیعتا شما یه قدم کوتاه میای، طرفت هم یه قدم کوتاه میاد و سر یه موضوع با هم به توافق میرسید. در ثانی رفتار صحیح با کسی که با تو خصم داره لزوما این نیست که باهاش سر جنگ داشته باشی، باید هوشیار باشی، ولی تا وقتی کاری به کارت نداشت لزومی بر جنگ یا آرایش جنگی گرفتن نیست به نظر من. ثالثا تطبیق یکطرفهی یک موضوع به نظرم درست نیست، مثلا من در جواب اگه بگم: «هرگز پیشنهاد صلح از طرف دشمن را که خشنودی خدا در آن است رد مکن، که آسایش رزمندگان، و آرامش فکری تو، و امنیّت کشور در صلح تأمین میگردد. [علی بن ابی طالب، نهجالبلاغه، ترجمهی محمد دشتی، نامهی ۵۳]» دلیل نمیشه که من بخوام ادعا کنم باید با همه پروانهای بود و الخ! در مجموع نظر من اینه که «ما از تحرّک دیپلماسى دولت حمایت میکنیم، پشتیبانى میکنیم. […] به تلاش و تحرّک دیپلماسى هم چه در این قضایاى سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهاى دیپلماتیک و تحرّکى که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم. البتّه برخى از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسى ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم؛ البتّه به آمریکایىها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادى نداریم.»
خب کمتر حرف بزن که کمتر اشتباه داشته باشی
لا تقل ما لک لیس به علم :)) در ثانی مگه تو محاسبات عددی نخوندی؟ وقتی میخوای خطا رو کمینه کنی تقریب رو بهتر میکنی، نقاط رو کمتر نمیکنی که :))
لا عربی انا اینگییلیسی بلدی
http://www.youtube.com/watch?v=nqiTAKsojsk
بله آقا! بله :)
:S