نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

شروع ِ پایان

 * امروز جلسه‌ی دوم سیمنارم بود، به خاطر خواب کم دیشبم -و یا شاید دلائل دیگه‌ای که به ذهنم نمیرسن الان و البته مهم هم نیستند- اونطور که دلم میخواست و براش وقت گذاشته بودم، نتونستم از ابتدا تمرکز کافی برای بحث به خرج بدم، البته بحث خوب تموم شد، ولی خب مثلا ۷۰ از ۱۰۰.

 * هر آغاز، پایان ِ خودش رو رقم میزنه. این جمله، ماحصل امروز ِ من بود که ریشه‌ش از سیمنار نشأت گرفت. نمونه‌های زیادی رو تو زندگیم دیدم که به استقرا، این جمله رو تائید میکنن. حتی نمونه‌هایی که آغاز خوب نداشتن و پایانشون خوب بودن هم، از یه جایی، یه شروع دوباره‌ی خوب داشتن.

 * جمله بدیهی به نظر میاد، ولی حداقل من بهش توجه نکرده بودم: «هر آغاز، پایان ِ خودش رو رقم میزنه.».


پ.ن ۱: صفحه برای نوشتن این پست رو، حدودای ساعت هشت باز کردم و عکس رو براش گذاشتم، بعد رفتم به این پست آهستان و تا الان که اینجا هستم، الان هم که خسته‌ام و میخوام بخوابم، ولی میدونم اگه ننویسم، یادم میره و برای بعدم نمیمونه، با این مقدمه، نوشتم ولی کوتاه‌تر از اونچه که توی ذهنم هست.

پ.ن ۲: اتود زیبا و نازنین و مهربانم خراب شد! رفتم ارزون‌ترین اتودی که دیدم رو خریدم، هم اینکه مصرف‌گرایی رو هو کرده باشم :دی و هم اینکه خراب شد دلم نسوزه، بهش عادت هم نکنم :دی. کلا یکی پدر و مادرها نباید هیچ وقت پیر شن، یکی هم اتودها هیچ وقت نباید خراب شن.

نظرات 10 + ارسال نظر
یاسمین دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ق.ظ

این پستت رودوست داشتم..
گفتم بگم

مرسی :)

یاسمین دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 ق.ظ

هارهارهار

این خنده رویادته؟

یادم که هست، چطور؟ :دی

بهزاد دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:29 ب.ظ

متوجه نشدم چی نوشتی

شاید خودم هم متوجه نشده باشم! آینده‌گان می‌فهمند! :دی

sajad دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:00 ب.ظ

سمینار بسیار پرباری بود.
البته شهرداری هم خوب کار کرده

اون که بله! تاثیر کارهای حاج باقر عزیز و مهربانم رو نمیشه نادیده گرفت! :دی

یاسمین دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:16 ب.ظ

محض مرض داشتن گفتم

بچه زدن نداره که

sajad دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:24 ب.ظ

این سایت رو یه نگاه بنداز شاید بدردت بخوره درمورد پردازش تصویره
http://bitx.ir/

دمت گرم!
اون کتاب رو هم بفرست، با اون مقاله‌ت در مورد اسپلاین.

مهربون دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 05:42 ب.ظ

واقعا امروز سمینارتون بود؟
ساعت چند مگه بود که از ساعت 8 صفحه رو باز کرده بودید که بنویسید؟

آره، هفته‌ی قبل جلسه‌ی اولش بود، این هفته جلسه‌ی دوم بود و هفته‌ی بعد جلسه‌ی سومش :دی

ساعت ۱۲ فکر کنم نوشتم این پست رو :دی

sgh دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:31 ب.ظ http://majedehgh.blogfa.com

یعنی شروع درست خیلی مهمه.. بلی همینه...

پدر مادر ها نباید هیچوقت پیر شن دقیقا زدی به هدف

اتودت چی بوده؟ روترینگ برنجی؟!

از اینکه که چیزای ساده تحلیل می کنی خوشم میاد.. استفاده می کنیم..

خیلی خیلی مهم‌ه، حدود ۸۰ درصدش فقط شروع‌شه، البته این شروع روی محور زمان هیچ مکان خاصی نداره و هر وقتی میتونه باشه، ولی خب هزینه‌ها متفاوت خواهند بود.

ساکورا داشتم :( ساکورای مهربانم :(( اینی که گفتی چی هست؟ خوبه جنسش؟ خراب نمیشه؟

چاکریم جناب :)

مهربون سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:07 ب.ظ

نه. منظورم این بود چه ساعتی سمینار داشتی که از ساعت 8 میخواستی این پست رو بزنی؟

ساعت ۱۰ تا ۱۲ سمینار داشتم، ولی از ساعت هشت شب این صفحه رو برای نوشتن نتیجه‌ی ذهنی‌م باز کردم و ربطی به هشت صبح نداره :دی

مهربون سه‌شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:12 ب.ظ

چه عصبانی.
آهان. ساعت 12 ق.ظ

من؟ من و عصبانی؟ اصن داریم؟ :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد