* داشتم این پست قبلیم رو میدادم، بعد یه چیز یادم اومد. من تو خونه یه دست گرمکن ورزشی میپوشم که طبیعتا زیپ زیادی توش داره، از طرفی رنگش هم صورتیه و این باعث میشه مبینا ازش خوشش بیاد و عموما با زیپهای اون مخصوصا جیبای شلوارش بازی کنه، امشب چون شلوارش پام نبود و اومده بود روی پام نشسته بود و میگفت خوشگله بیا زیپت رو ببندم دشته (زشته) ((: و هی این زیپ رو میکشید بالا و پایین.
* غرض اینکه بچهها یه صفت خیلی خوبی که دارن راستگوئیشونه. در مورد صدق بچهها قبلا گفته بودم، ولی بچهها حتی تو دروغ گفتنشونم صادقن. حالا نه که از سر دلسوزی و اینا بگم، من عموما تو رفتار با بچهها (علی الخصوص همین مبینا) خیلی بی رحمم، ولی دیگه نمیشه این صدقشون رو نادیده گرفت.
* جدی اینطوری خیلی خوبهها، مثلا فرض کن میخوای یه جنس رو گرونتر حساب کنی، ولی صادف باشی و بگی هی یَره، این جنس اینقدر بیشتر نمیارزه، ولی من دلم میخواد اینقدر حساب کنم، فکر کن! دیگه اصن مشتری نخواهی داشت ((:
* میدونم شعاره، ولی راستگویی خیلی خوبه، حتی تو دروغهاشم آدم باید راست بگه.
آخه کسی که توی دروغهاش هم راست میگه، اگه دروغش لو بره، کسی دیگه همون حرفای راست هم ازش باور نمیکنه..
این روزا بازار دروغ خیلی داغه.. مخصوصا توی میهن عزیز ما که دیگه یه عادت شده..! طوری که سلام و علیکمون هم توش دروغه! خیلیها رو میشناسم که اینقدر توی دروغهاشون گم شدن که حتی خودشون هم باورشون شده دارن راست میگن!
من باشم باور میکنم، یعنی من ترجیح میدم که دروغ راست بشنوم تا راست دروغ
بعد سیاسیش نکن دیگه
یعنی میشه روزی بیاد بشه که دروغ یکی رو فهمید؟!!
خدا کنه اون روز نیاد
فروشنده مشهدی بوده نه ؟
تاثیر خوبی داشته پستم 
راستگویی خوبه ولی هرچی هرچی رو هم که نباید گفت
اوخ اوخ! فروشندههای مشدی که اصن دروغ نمیگن یِره جان
بعد جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت رو قبول دارم