نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

روزهای لعنتی

 * میخواستم از کسل‌بار بودن این روزها و شدت بی‌برنامه‌گی‌هام بگم، اینکه از یه طرف باید خودم رو نگه دارم و از یه طرف بقیه چیزها رو، خلاصه تو این فکر بودم که چطور اینا رو بنویسم تا بعدها یادم باشه و در همین حال توی بینگ میگشتم برای تصویر پست که تصویر فوق رو پیدا کردم. این تصویر به بهترین نحو گویا هست، لزومی به نوشتن من نیست.


پ.ن ۱: بیرون نم‌نم برف در حال باریدن‌ه. نمردیم و در این قسمت از دودآباد هم برف دیدیم.

پ.ن ۲: این روزها که دارم کارای حدودا پایانی کد زدن ِ سایت فارغ‌التحصیلان رو انجام میدم و در همون حال که کد میزنم با خودم به هزار چی فکر میکنم، بعضا به خودم میام و می‌بینم که اینجور کد زدن، یه روزی آرزوی من بوده. یادش به خیر! با ویژوالی که داخل ماکروسافت آفیس برای ماکرونویسی بود، شنگول‌بازی در میاوردم و حسرت اونایی رو میخوردم که کد واقعی می‌نویسن، حالا دارم کد واقعی می‌نویسم برای یک استفاده واقعی و فکرم مشغول چیزای دیگه‌ست، خاصیت آدمی‌زاد اینه.

مرداد ۹۲

 * چند ساعت دیگه مرداد ۹۲ کلا به خاطره‌ها می‌پیونده؛ مرداد ِ سینوسی ِ ۹۲: مرداد ِ استرسیک، مرداد ِ فکر و فکر و فکر، مرداد ِ سرنوشت.


پ.ن: تا اینجای تابستونم، حدود ۴۰ درصدی که میتونستم استفاده کنم، استفاده کردم. هم تنبلی ِ ذاتی خودم و هم روزهایی که گذشت، مزید بر علت شدند بر این تلف شدن وقت‌ها.