نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم
نوشته های دکتر خودم

نوشته های دکتر خودم

اینجا من یعنی خودم در مورد خودم و خود خودم می نویسم

رابطه من و درس

 * الان اون دختره که جلو داره دوان دوانی میکنه درسه، اون پسره که نیشش بازه منم، بعد اون پسر بداخلاقه هم کنکوره :))

شعر قشنگیه، نه؟

میروم شاید کمی حال شما بهتر شود                              
                               می‌گذارم با خیالت روزگارم سر شود
از چه می‌ترسی برو دیوانگی‌های مرا                              
                               آنچنان فریاد کن تا گوش عالم کر شود

حلقه‌های متناهی در جبر خطی

 * تو جبر خطی عموما وقتی بحث میدان به وسط میاد، به صورت پیش‌فرض اندازه‌ی میدان نامتناهی در نظر گرفته میشه، من تو کتاب‌های هافمن و آپوستل و پوران پژوهش و راهیان ارشد که نگاه کردم، هیچکدوم اشاره خیلی خاصی به میدان‌های متناهی نکرده بودند. فقط پوران پژوهش گفته بود که اینطور میدان‌هایی هم هستند. همین.

 * خب یه نکته‌ای هم که من تو تست‌های ارشد دیدم این بود که از میدان‌های متناهی گاها سوال میاد و لازمه دونستن چیزهایی در مورد این میدان‌ها، این میدان‌ها علاوه بر اینکه خودشون بالذات خصوصیات جالبی دارن، وقتی تو جبر خطی میان نازتر هم میشن.

 * خلاصه من یه پی‌دی‌اف در این مورد پیدا کردم که اگه دوست داشته باشین میشه از اینجا دانلود کرد و دید و یا شاید هم خوند.

برنامه هفتگی من

روز / ساعت۸ - ۱۰۱۰ - ۱۲۱:۳۰ - ۳:۳۰۵:۳۰ - ۷:۳۰
شنبه
آنالیز ریاضی ۲آمار ۲
یک‌شنبه

توابع مختلط
دوشنبه
آنالیز ریاضی ۲آمار ۲آنالیز عددی ۱
سه‌شنبهتفسیر موضوعی قرآن
توابع مختلط
چهارشنبه
آنالیز ریاضی ۲
آنالیز عددی ۱


 * خدایی این برنامه شبیه برنامه یه آدمیه که میخواد کنکور بده؟ :))

 * یکی از نکات ویژه این برنامه اینه که من تفسیر ۱۹م امتحان دارم، آمار ۲ صبح ۲۰م و توابع مختلط عصر همون روز :/ (وقتی دارین اینو میخونین آهنگ مشروطی مشروطی! ما داریم می‌آییم! مشروطی مشروطی ما داریم می‌آییم! رو در ذهنتون داشته باشید :دی)

 * خدایا چنان کن سرانجام کار؛ که تو راضی باشی و ما خوشحال :دی

فرار از خوابگاه - اپیزود دوم

 * امروز روز انتخاب واحد ما سال بالایی‌ها بود ؛) من صبح تو خونه انتخاب واحد کردم و بعدش رفتم دانشگاه :دی که احتمالن تو صف سیستم گیر نکنم. دانشگاه خیلی خلوت بود، میشه گفت اصلن کسی نبود!

 * بعد من رفتم دنبال خوابگاه که قرار شد به من خوابگاه بدن، ولی اینکه کی میتونم برم خوابگاه بگیرم رو نمیدونم!! امیدوارم که خدا خودش جور کنه، من یکی خیلی خسته‌م و البته پیر برا این جوون بازیا.

 * من هنوز هم نمیتونم باور کنم این استادهایی که این ترم دارم رو، به قول شاعر «منو این همه خوشبختی محاله! محاله!».

بی تیتر

 * الان رفتم فرندفید، دیدم بچه‌ها نوشتن که یکی فوت شده، می‌شناختمش، ازش خوشم میومد، خیلی آدم باحالی بود.

 * کلن الان تو شــُــکــَـم؛ بدجور حالم گرفته شد. نمیدونم چی بگم واقعن ...

 * همیشه فکر میکردم اینقدر دل لامصب رو به در و دیوار زدم و پوکوندمش که واقعا دیگه ریشه‌های احساس توش خشکیده، شده یه تکه گـــِــل یا هر خر دیگه‌ای. امشب فهمیدم با این همه تغییر، همونیم که بودم.

 * امیدوارم این خبر دروغ باشه و در حد همون یه شوخی بی‌مزه بمونه.

 * اقلیما جان پیامت رو خوندم، ولی معذرت میخوام ازت، الان واقعا در شرایطی نیستم که بتونم اجابت امر کنم، به هر حال ازت ممنونم. ان‌شاالله باشه برا فردا.

به هر حسابی

 * به هر حسابی که بخوای من فردا روز حق اعتراض کردن ندارم، اگه از کنکور نتیجه نگرفتم تماما تقصیر خود ِ خود ِ خودم بوده.

 * یه حس تشویش یا اینطور چیزی داره اذیتم میکنه، نمیدونم به خاطر چیه (غلط کردی نمیدونی، مرددددددددددددددددددددددچ).

 * هر جا غصّه‌دار شدی استغفار کن. استغفار امان انسان است. به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده‌ای، اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده‌ای؟ بعضی وجود خودشان را گناه می دانند. شما می گویی چرا من درست کار نمی کنم، او خودش را گناه می‌داند. محزون که شدی استغفار کن. چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را، استغفار غم‌ها را از بین می‌برد. همان طور که وقتی که وقتی خطا می کنی همه صدمه می خورند، مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می‌کنند به همه ضرر می رسد؛ استغفار هم که می‌کنی به همه ماسوای خودت نفع می‌رسانی. در حدیث است که هشت چیز شما دست خداست: موت و حیات، مرض و صحت، فقر و غنا، خواب و بیداری؛ چه چیزی می ماند که دست خودمان باشد؟ «مرحوم حاج اسماعیل دولابی».