-
احیای امشب من
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 04:48
* ساعت ۱:۳۱، نوشتن پست قبل و شروع به چرخیدن تو اینترنت. * ساعت ۲:۱۱ : شروع به نوشتن مقدمات لازم. * ساعت ۲:۲۸ : یافتن یک راه جالب و تلاش برای اثبات آن. * ساعت ۲:۳۸ : رسیدن به اولین نتیجه منطقی. * ساعت ۲:۳۹ : تلاش برای سادهسازی در یک شاهد کوچکتر. * ساعت ۲:۴۶ : شکست در سادهسازی؛ بریک تایم. * ساعت ۲:۵۱ : تلاش برای تبدیل...
-
خسته نباشید استاد!
دوشنبه 17 آبانماه سال 1389 12:43
* دکتر افشین شنبه یه بحثی رو مطرح کرد که چیکار کنیم که دانشجوها سر کلاس از درس لذت ببرن و هی نگن استاد خسته نباشید و استاد خسته نباشید! هر کی یه چیزی گفت و منم البته گفتم که استاد با همه اساتید گروه هماهنگ کنید که بچهها هر چی رو برگه آوردن همون رو بهشون بدن تا یه ترم مشروط شن ((: اینطور به درس هم علاقهمند میشن. *...
-
طراحی الگوریتم
جمعه 14 آبانماه سال 1389 18:48
* از وسط هفته قبل یه خبری شنیدم که کلن همه برنامههایی رو که برای لیسانسم داشتم رو زیر سوال برد. خبر این بود که از این به بعد فقط یه دونه رشته ریاضی داریم به نام ریاضیات و کاربردهای آن و دیگه خبری از ریاضی محض و کاربردی و آموزش و مالی و اینا نیست. در این مورد بعدا خواهم نوشت. * اما اینکه برنامهم به ریخت اینه که من...
-
صدق
چهارشنبه 12 آبانماه سال 1389 21:27
* یکی از خصوصیاتی که خونه ما داره اینه که همه جور آدمی میشه از بین اینایی که میان و میرن، توش پیدا کرد، از اخوند بگیر تا چاقوکش :دی. امشب خونه ما این افتخار رو داره که میزبان یه آخوند نویسندهس. البته چون من خسته بودم تو اتاقم خوابیدم که الان که بیدار شدم فقط صداشون میاد اینجا. * ایشون در حوزه جوانان کتاب مینویسن و...
-
عرف
چهارشنبه 12 آبانماه سال 1389 05:50
* میگم که چقدر خوب بود که ما همه چی رو با هم قاطی نمیکردیم، منظورم اینه که خوب بود برا همه چیمون یه حریم داشتیم و راحت میتونستیم اون حریم رو درک کنیم، همون مثل معروف که میگن آدم نباید کار رو با زندگیش دخالت بده. * خیلی از چیزها هست که به خاطر عرف جامعه نمیشه اونا رو در عموم مطرح کرد (حتی تو این دنیای مجازی) و این...
-
غنای عرفان اسلامی
دوشنبه 10 آبانماه سال 1389 20:39
* یکی از ویژگیهای اسلام و علیالخصوص مذهب شیعه اینه که در عرفان و شناخت عاشقانه خدا خیلی غنیه، یعنی در این مورد از دعای کمیل امام علی میشه گفت تا مناجاتهای صحیفه سجادیه، یا احادیثی که از پیغمبر و سایر معصومین هست. * امروز (همین چند دقیقه پیش) یه دعا یاد گرفتم که خیلی قشنگه، واقعا حیفم اومد که اینجا ننویسم، دعا از...
-
سرماخوردگی
یکشنبه 9 آبانماه سال 1389 21:05
* پس از یه هفته بهتر شدن اوضاع و احوال سرماخوردگی هفته قبل قبلم دوباره از دیروز دوره برگشت سرماخوردگی رو دارم. یعنی خیلی بده. تو این اوضاع و احوال که باید بشینم درس بخونم، این سرماخوردگی حس و حال رو ازم گرفته. * دوباره باید یک هفته صبر کنم. پاییز با همه قشنگیهایی که داره این یه بدی رو هم داره که اصلن هم خوب نیست،...
-
سی#
جمعه 7 آبانماه سال 1389 23:33
* از صبح تا حالا نشستم تا یه برنامه رو بنویسم. بعد برنامه با سی++ و من خیلی جاهاش رو یادم رفته، یعنی دهنم صاف شدهها!، حالا که نوشتم یه جاییش گیر اومدم که هر چی فکر میکنم کمتر جواب میگیرم. تو اینترنت هم هیچ راهی پیدا نکردم، این دوست دختر برنامه نویسمون هم که رفت و خوابید!، خلاصه من ماندم تنهای تنهاااا! من ماندم تنها،...
-
قسمت
جمعه 7 آبانماه سال 1389 22:18
* امشب محمد، یکی از دوستام اومده بود در خونه تا منو ببینه، بعد همینطور نمیدونم از کجا بحث سر قسمت کشیده شد، دوستم یه حرف جالبی زد، گفت تو یه کار، وقتی انجام میشه قسمته؟ وقتی انجام نمیشه قسمته؟ اصلن قسمته که انجام نشه؟ قسمته که انجام بشه؟ ((: * سوالش خیلی قشنگهها، بعد به من گفت برو از یه اخوند بپرس، گفتم ببین جون خودت...
-
تلاش کاربردی
جمعه 7 آبانماه سال 1389 11:01
* تلاش و مش تق ات اون همیشه یکی از مباحث ایدئولوژیکی وبلاگ من بوده :دی همیشه روشون بحث شده ولی کمتر به واقعیت پیوسته (در حد انتظار نبوده)؛ * حالا یه موقعیت ایجاد شده که من تلاش نظری رو کاربردی کنم. دوست ندارم تا قبل از انجام شدن و به ثمر رسیدنش در موردش حرفی بزنم، ولی همینقدر که این یکی از آرزوهام بوده بهم خیلی انرژی...
-
شکست شیرین
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 17:10
* امروز ساعت ۸:۲۵ دقیقه نشستم سر میانترم جبر خطی ، برگه ۴تا سوال داشت، چون به اخلاق استاد آشنا بودم، از سوال آخر شروع کردم به نوشتن اومدم اول، ساعت حدود ربع ساعت به ۱۰ بود که رسیدم به سوال یک. * سوال یک، یه سوال خیلی جالب و در عین حال یه کم مشکل بود. همینطور که داشتم روش فکر میکردم، استاد گفت وقت تمومه. هیچی دیگه، من...
-
میانترم اول جبر خطی
پنجشنبه 6 آبانماه سال 1389 00:13
* فردا ساعت 8 میانترم دارم، من این درس رو حدودن مسلطم ولی نمیدونم چرا استرس دارم، میترسم نمره کامل نگیرم، به امید خدا میرم و امیدوارم که امتحان واقعن خوبی باشه برام. اگه نمره کامل نگیرم واقعن دیگه روم نمیشه تو چشمای دکتر افشین نگاه کنم. * از سر شب دیگه هیچی نخوندم و اول نشستم یه فیلم (زن ها فرشته اند ...) دیدم، بعد یه...
-
آرزو و ایدهآل
یکشنبه 2 آبانماه سال 1389 14:31
* قبلا در مورد آرزو و چطور میشد و اینا گفتم، بعد یه سوال برا من هست، اینایی که دکترا میگرن چطور دوره جوونی رو داشتهن؟، منظورم اینه که شبیه این بچه خرخونا بودن که دیگه نه کاری به دنیا داشته و همهش سرشون تو کار خودشون بوده یا مثلن شبیه منم بودن؟! (: * اینو میدونم که آرزو کردن صرف فایده نداره، ولی خب، یه قیژی ویژی ته...
-
وقایع اتفاقیه - 30 مهر
جمعه 30 مهرماه سال 1389 17:04
* دیروز پنجشنبه، 29 مهر کلاس جبر خطی ساعت 3 بعد از ظهر تشکیل شد، چیز خیلی خاصی در پی نداشت به جز دو تعریف که من خیلی خیلی باهاش حال کردم، دو تعریف در مورد پایه یک فضای برداری : پایه یک مجموعه ماکسیمال مستقل خطی است. پایه یک مجموعه مینیمال مولد فضاست. * دیشب هم دیگه رفتم تو خوابگاه کنار بچه ها، آقا گفتن تو مسجد شام...
-
ساعت به وقت تنهایی
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 16:40
* چون فردا عصر ساعت 3 دکتر افشین کلاس اضافه گذاشت، این شد که الان نرفتم خونه بابام و اومدم سایت فنی، بعد شروع کردم به چرخیدن تو اینترنت و اینا، حالا یه مشکلی ایجاد شد که عزمم رو جزم کردم یه لپ تاپ بگیرم. * امسال که پول ندارم، سال دیگه هم برا پولام برنامه ریختم، میشه سال بعدش، حتما یه لپ تاپ میخرم ((: * بدبختی اینه که...
-
تجاوز به حریم شخصی
چهارشنبه 28 مهرماه سال 1389 12:19
* دوستم یه چیزی رو بهم الان گفت که واقعا دیگه شاخ نزدیکه که از کلهم بزنه بیرون!. دوستم (به اسم A مثلن) میگه یه دوست (مونث) داره (به اسم D مثلن) که باهاش دوسته و اینا، بعد حالا یکی میخواد رابطه این دوتا رو بهم بزنه (به اسم F مثلن) ، برا این کار وقتی این دوست من (A) میاد مثلا اساماس میده به یکی از دوستاش که مثلا بیا...
-
دوران بازگشت
جمعه 23 مهرماه سال 1389 14:56
* تو تاریخ ادبیات اروپا وقتی آثار شکسپیر بررسی میشه به چیزی اشاره میشه به نام نظریه فروید که مستقیما هم روی آثار و حتی زندگی شخصی شکسپیر تاثیر گذاشته. * فروید وقتی که میخواد هویت جنسی رو تشریح کنه میاد و زندگی رو به ۳ بخش تقسیم میکنه و چیزایی میگه و نتیجه میگیره که میل جنسی باید در حد مطلق آزاد باشد. حالا همین باعث...
-
سکوت
جمعه 23 مهرماه سال 1389 12:10
* نمیدونم آهنگ سکوت از آلبوم سکوت محسن یگانه رو شنیدین یا نه! اگه نشنیدین از اینجا دانلود کنید و گوش کنید! * آهنگ با یه سبکه کاملا زنده اجرا شده، یه سبک دنس خیلی باحال. مثلا شاید مثه این . مهمترین ویژگی که تو این آهنگ (و کلن همهی آهنگهای محسن یگانه) هست فریاد زدنشه، ادعا میکنم که هنوز نتونستم کسی رو پیدا کنم که...
-
ساعتیسم
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 23:22
* من به شخصه به بستن ساعت هیچ علاقهای ندارم، چون دست آدم رو سنگین میکنه، یه جورایی حس بدی داره ساعت، مثه دستبندزدهشدن به دسته. * ولی میگن که ملت رو آدم تاثیر میذارن راست میگن (نظر شما چیه؟) اینه که میگم یکی از این ساعتهایی که عکسش این بالا هست بخرم، حداکثر اگه خوشم نیومد میندازم سطل آشغال و صداش رو هم در نمیارم...
-
کشتی با آمار
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 17:25
* این آمار اصلن خره، اصلن خیلی خره، دو ساعته دارم میخونم دریغ از فهمیدن یه کلمه، اصلن حالا که اینطور شد خیلی خیلی خیلی خره. * یه دفه میاد یه جامعه میگیره بعد از این روش حل میکنه، دوباره همون جامعه رو با همون سوال رو با روش عکسش حل میکنه، یعنی یه درس تخیلیهها برا من. دقیقن باهاش کشتی میگیرم، مگه میذاره با هم دوست...
-
ریاضی ربگوجهای
پنجشنبه 22 مهرماه سال 1389 14:52
* یه تمرین تو کتاب هافمن هست که یه ذره پیچیننده است، یعنی یه جورایی خیلی باید روش فکر کنی. بعد استاد هم گفته که من وقتی میام سر کلاس هیچی از تمرینا بلد نیستم و خودتون باید حلش کنید. بعد من حالا دو روزه روزی نیم ساعت (!!!) دارم روش فکر میکنم و حل نمیشه. تمرین همینیه که تو بالاست. البته کتاب این رو برای یه ماتریس ۲ در ۲...
-
پسر شیک پوش
چهارشنبه 21 مهرماه سال 1389 23:21
* ایمیل اومده که ساعت مخصوص پسرهای شیکپوش؛ خدا رو شکر که شیکپوش نیستم، و گرنه مجبور بودم که یکی بخرم ((: * حالا میخواستم از خودم تعریف کنم مثلن میگفتم که حالا مجبورم برم یکی بخرم. * تفاوت دیدگاه رو ببین.
-
دختر دهن سرویس
دوشنبه 19 مهرماه سال 1389 23:15
* نمیدونم شما هم تعریفی به نام دهن سرویس دارین یا نه؟!، دهن سرویس رو من به صورت عام هم نمیتونم باری خودم تعریف کنم ولی به صورت خاص براتون تعریف میکنم. * امروز سر کلاس دکتر افشین که حل تمرین بود ردیف آخر ۀخر نشسته بودم. بعد رو صندلی کناری منم دکتر اومد نشست و کلاس حل تمرین شروع شد. بعد یه دختره آخرای کلاس رفت پای تخته...
-
ده ده دوهزار و ده
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 09:42
* امروز روز جالبیه، سر کلاس اندیشه بودم که کشف کردم که امروز ده ده ده که ساعت ده و ده دقیقه همه چی ده رو نشون میده (: این کشف بزرگ رو به همه اهالی علم تبریک عرض میکنم و برای خودم آرزوی موفقیت میکنم. * حالا بعدش اینکه یه اسمس دادم به آشنایان با این عنوان که : امروز 10-10-10 ساعت 10:10 زمین و زمان 10 رو نشون میده. این...
-
ابراهیم حاتمیکیا
جمعه 16 مهرماه سال 1389 14:47
* داشتم دنبال گفتاوردهای جالب میگشتم که به یه اسم برخوردم، ابراهیم حاتمیکیا؛ * ابراهیم حاتمیکیا برای خیلیها تداعی کننده خیلی از خاطرههاست. خاطرههایی مثل آژانس شیشهای، از کرخه تا راین و یا بوی پیراهن یوسف. * ابراهیم حاتمیکیا، متولد ۱ مهر سال ۱۳۴۰ هجری شمسی (۲۳ سپتامبر ۱۹۶۱ میلادی) در تهران، فارغالتحصیل رشته...
-
برنامه ریزی
جمعه 16 مهرماه سال 1389 13:02
* سر کلاس بچهها شکایت کردن که استاد وقت نیست و اینا (حالا کی اعتراض کرد؟ هیشکی ماه من :دی این بچه حرف نمیزنهها، نمیدونم چطور شد که اعتراض کرد!) بعد استاد گفت که شما برنامهریزی ندارین و خودش شروع کرد به یه برنامهریزی. * استاد گفت که شما مثلن ۱۸ واحد دارین پس ۱۸ ساعت باید بیاین کلاس، این یعنی روزی ۳ ساعت، حالا گیرم...
-
فیلم Shooter
جمعه 16 مهرماه سال 1389 12:03
* فیلم Shooter به کارگردانی Antoine Fuqua یکی از معدود فیلمهاییه که تونست منو سر وجد بیاره. این فیلم در سال ۲۰۰۷ ساخته شده و در ۲۷ مارس ۲۰۰۷ به اکران عمومی در اومد. این فیلم در سایت IMDb از ۱۰ رنگ ۷.۱ رو گرفته که نشان از اقبال عمومی این فیلمه. * Mark Wahlberg در نقش Swagger (با اسم کامل Bob Lee Swagger) یک...
-
آواتار
پنجشنبه 15 مهرماه سال 1389 18:10
* میخوام این عکس رو بذارم برا آواتار فرندفید و انجمنهایی که توشون عضوم و گراواتار و اینا؛ نظر مثبتتون چیه؟ * کار از خودم (؛
-
ساعت
پنجشنبه 15 مهرماه سال 1389 17:15
* رفتم شروع کردم به درس خوندن که مبینا بعد از چند دقیقه اومد کنارم؛ اول به خودکارم اشاره کرد و گفت این چیه؟، فهمیدم که قصدش چیه گفتم ماتریس (: چنگ زد که خودکار رو برداره که ناموفق بود؛ بعد دست انداخت رو کتابم و با زبون خودش که اینجا خط بکش و اینجا خط بکش تا کشنگ (قشنگ) شه، خلاصه نیشخندی زدم بهش و رفت. چند دقیقه بعد...
-
قانون کار مورفی
پنجشنبه 15 مهرماه سال 1389 14:56
* قانون کار مورفی (که من الان خودم اختراعش کردم) میگه که اگه از صبح نشسته باشی پای کامپیوتر عللی تللی؛ دقیقن موقعی که میخوای بری بشینی درس بخونی، همه بهت احتیاج دارن. * حالا من الان میرم سر درس؛ اگه همینطور نشد (: