-
۶۰، ۵۹، ۵۸، ...
دوشنبه 6 آذرماه سال 1391 20:07
* سلام عرض میکنم و در خدمتتون هستم با یک در شصت ثانیه. * من امشب دورهی دوم غیبت صغریم شروع میشه و تا آخر دی انشاالله طول خواهد کشید. به این امید که انشاالله بشه در راستای رضای خدا تاپ بود ؛) البته میام و سر میزنم، ولی همچنان مثل اول ترم تا حالا شرمندهی دوستان خواهم بود از سر نزدن بهشون. * دوم اینکه یک تیکه کد...
-
بصیرت حسینی
شنبه 4 آذرماه سال 1391 12:08
* بصیرت حسینی در وضع موجود من، یعنی اینکه منی که چهارشنبه میانترم دوم تحقیق پیشرفته دارم، الان فقط خدمت شما عرض تسلیت کنم و برم بشینم بخونم که هم چهارشنبه بتونم نمره بگیرم و هم فردا روز، اون بچهای که تو کلاس من میشینه، بیسواد بار نیاد. * دعام کنید.
-
وقتی عنوان عوض میشود...
پنجشنبه 25 آبانماه سال 1391 16:03
* تو دانشگاه جدید با یکی از دانشجوهای سالبالایی آشنا شدم که داره اپلای میکنه برا دکترا. ازش خواستم که بیاد تو شبکه linkedIn و امروز که ایمیلم رو چک کردم دیدم که دعوتم رو قبول کرده و ازم خواسته که با هم باشیم. اومدم برم لینکدین تا دعوتش رو اکسپت کنم، دیدم که لینکدین فیلتر شده :| * دوستم سعید یه جمله داره که نمیدونم به...
-
صادقی که زیباکلام بود ...
شنبه 13 آبانماه سال 1391 17:34
* این چند وقت که دیگه نه حوصله هیچ بحث سیاسی رو دارم و نه حوصله هیچ ایدئولوژی خاصی رو، وقتی که از جلوی کیوسکهای روزنامهفروشی رد میشم، فقط تیترهای اصلی رو میخونم، بعد از چند دقیقه بدون هیچ عکسالعمل خاصی به راهم ادامه میدم و بعد از چند قدم، کلا فضای ذهنیم عوض میشه و میرم تو عالم خودم. این از مهر به این طرف به صورت...
-
یادم باشه ...
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1391 18:17
* میدونی بعضی چیزا رو اگه آدم یادش بره، باعث میشه مسیر زندگیش منطبق بر اون چیزی که میخواسته نباشه. مثال میزنم برات، فرض کن یه آدمی همهش بهش بگن تو نمیتونی و این همیشه یادش باشه، واضح ِ که این آدم تا وقتی این نکته یادش باشه، واقعا هم نمیتونه، چرا که اصلا تلاش نخواهد کرد، ولی اگه این نکته یادش بره، مطمئنا از اونی که...
-
قرنطینه
یکشنبه 7 آبانماه سال 1391 12:46
* احساس موجودی رو دارم که در قرنتینه -و ترکیبات اون که دیگه خودتون عادت کردین و در نظر میگیرین، مثلا قرنطینه، قرنتینح، قرنطینح و ...- هستم. مثل خر فقط میخونم! هر چند اگه مثل خر هم نمیخوندم باز همین بازدهای رو داشتم که الان دارم. * میگم این دلار فقط یه هفته دیگه بشه 1500 تومن، بعدش دیگه هر چی میخواد بشه. از مسئولین...
-
چاپ کتابی
شنبه 15 مهرماه سال 1391 11:24
* دیشب میخواستم کتاب برنامهریزی خطی بازارا رو پرینت بگیرم، دوتا مساله برا من مشکل ایجاد کرده بود، اول اینکه کاغذ آ۴ کم داشتم، دوم اینکه تعداد صفحات کتاب زیاد بود. * خب یه راهحل اینه که کتاب رو به صورت Booklet پرینت گرفت، یعنی در هر برگ ۲ صفحه و پشت و رو و فلان و اینا. اما یه مشکلی که اینجا بود این بود که توزیع ِ...
-
چقد سخته!
پنجشنبه 13 مهرماه سال 1391 18:34
* تصمیم گرفتن چقد سخته! شاید به این خاطر که اونطور نیست که بشه همه چی رو فرموله کرد و اسم متغیر رو گذاشت متغیر تصمیم و اونطور سود رو بیشینه کرد! * -موندن تو همین گرایش --تغییر گرایش به دانشگاه دیگه تو همون شهر ---رفتن به عددی تو شهر قبلی؛ میدونی نمیدونم چی میخوام! این شاید مشکل اصلیم ِ. * از یه طرف میترسم تحقیق...
-
اولین روزهای ارشد
شنبه 8 مهرماه سال 1391 19:41
* وقتی نیست برای نوشتن، همینقدر فهمیدم از این چند روز که همهی بی نظمیها نظم دارن. اینو از شدت بی نظمی حاکم بر این دانشگاه و نظمی که بر این بی نظمی حاکمه فهمیدم! حالا من هر چی بگم، شما باور نمیکنید که، پس نمیگم. * ملالی نیست جز دوری شما. روزها میاد و میره و من همچنان در راه دانشمند شدن دارم مجاهدت میکنم. انگار که از...
-
نفحات نفت
جمعه 24 شهریورماه سال 1391 17:31
* «بسیار باید ترسید... بسیار... مبادا آیندهگان منظومهای را بیابند در تاریخ ِ مدیریت ِ حکومتی ِ ما و بنویسند که در قاجار، زمین را از مملکت میفروختند و بعد از جابهجایی مرزها فرصت ِ حکومت مییافتند و بعدتر در مدیریت سهلتی، نفت میفروختند و با جابجایی ِ انرژی فرصت حکومت مییافتند... (نفحات نفت، رضا امیرخانی، ص ۱۰۷)»....
-
همهی مردان شاه
پنجشنبه 23 شهریورماه سال 1391 13:02
* چند صفحه از کتاب « همهی مردان شاه » رو خوندم. کتاب در مورد تاریخ ِ معاصر ِ ایرانه و در اون کودتای ۲۸ مرداد بررسی میشه. * نکتهی خوب کتاب شفاف بودن ِ اونه. همون چیزی که من از یک کتاب تاریخ معاصر انتظار دارم. در این کتاب به خوبی چهرهی دکتر مصدق به نمایش گذاشته میشه. * به نظر من حکایت دکتر مصدق، دکتر شریعتی، دکتر...
-
نگاه ِ مثبت به زندگی
چهارشنبه 22 شهریورماه سال 1391 16:05
* احساس میکنم یه پروانهم، در حالیکه دهنش گائیده میشه تا از پیله بیاد بیرون.
-
شانس کور ما
دوشنبه 20 شهریورماه سال 1391 10:48
* اومدم شهر دانشگاه قبلی برای چاپ و صحافی پروژه کارشناسی، گفته دوازده بیا بگیر. بعدش هم برم اگه استاد بود تحویلش بدم، زنگ که زدم گفت هستم، اگه شانس ما باشه نخواهد بود! * زنگ میزنم به امور خوابگاههای دانشگاه جدید برای پیگیری وضعیت خوابگاه، بعد از چندتا بیپ میگه لطفا دوباره تماس بگیر. فکر کنم این یه شماره الکی بوده که...
-
ثبتنام ِ ارشد
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 10:57
* دیروز رفتم شهر ِ مقصد برای ثبتنام. صبح ساعت ۸ در بر روی ثبتنامیها گشوده شد و مام آروم آروم رفتیم برای ثبتنام. * بعد از یه چند دقیقه معطلی، یه خانم اومد که هنوز داشت کاغذهای پرینت گرفته رو میزد به در و دیوار که هر کی کجا باید بره و اینا، بعدش دیگه ظاهرا فرآیند شروع شد. یه پوشه دادن بهمون و گفتن کاملش کنید و مدارک...
-
قدم اول
چهارشنبه 15 شهریورماه سال 1391 18:25
* امروز حکم موقت فارغالتحصیلی خودم رو گرفتم: ترم تابستون و درس خودخوان -معروف به معرفی به استاد- نمرههاش صادر شد. * باید الان برم سیستم گلستان تو دانشگاه ِ مقصد ِ ارشدم ثبتنام کنم، ولی ویندوز ندارم :/ عصر باید دست به سیستم داداشم شم :دی * باید چندتا فرم و کپی شناسنامه و عکس و اینا رو آماده کنم برای ثبتنام. اصلا...
-
آقای ژاکوبی
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 17:54
* ایشون آقای ژاکوبی میباشند که از قرار معلوم این حقیر برای کامل کردن پروژهی کارشناسیم، باید روش ایشون در حل دستگاه معادلات رو کدنویسی کنم. قبلا البته این حقیر به فکرش افتاده بودم، ولی خب این حس شیرازی به ما اجازه نداده بود که دیگه امروز استاد مشاورم گفت این رو بنویس. * در ضمن خدمت دانشجوهای اندر گراجویت عرض میکنم که...
-
دیروز، امروز، فردا
جمعه 10 شهریورماه سال 1391 16:03
* امروز همان دیروزی است که گند زدیم بهش و فردا همان امروزی است که گند میزنیم بهش. پس بهتر است امروز را کمتر گند بزنیم تا روز ِ پس از فردای ِ امروزمان مانند دیروزمان غصهی دیروز ِ فردا را نخوریم.
-
یا مشعر الجن و الانس
جمعه 3 شهریورماه سال 1391 06:01
* ای کسی که به جن و انس شعور دادی، چی میشد به نویسندهی این جزوه هم بیست و پنج صدم ِ میلیگرم شعور میدادی که دستخطش رو درست کنه؟ * از پریروز یا نمیدونم دیروز تا حالا، ۱۰ برگ تونستم بخونم از جزوهی سری زمانی ذکر شده رو و این یعنی به طور متوسط هر روز ۳ برگه و با این حساب برای تموم کردن ۷۰ برگ، زمانی نیازه در حدود ۲۳...
-
یک شهریور نود و یک
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 09:06
* به نظر من شهریور همیشه بیشتر از مهر بوی مدرسه داره، مخصوصا نیمهی دومش. الان یادم نمیاد همیشه از مدرسه خوشم میومده یا نه، حداقل باید نوشتههای همین وبلاگ رو بخونم ببینم چه حسی داشتم، اما امسال از شهریور بدم میاد. این شهریور من، جز متفاوتترین شهریورها بوده تا حالای زندگیم. * غریبه که نیستی، تجربه یه شهر جدید اذیتم...
-
مرگ بر دارسی :دی
سهشنبه 31 مردادماه سال 1391 09:47
* کل امیدم به دارسی بود که اونم گند زد :)) مرتیکهی بدبخ :)) داشتم باهاش هم حس پنداری میکردم که به خاطر شرایط نرفته به دختره چیزی بگه که آخرش زارتی رفت گفت :/ کلا الان احساس خلا میکنم از نبود دارسی در جبهه خودم :دی * حالا فیلمش رو گذاشتم دانلود شه ببینم واقعا این حیف نون حق داشت یا نه :))
-
دو چشمت آبروی کوه و دشتند
شنبه 28 مردادماه سال 1391 22:30
* من که یه دانشجوی لیبرالزده با آرمانهای مارکسیستی بودم، ازم انتظاری جز این نمیرفت، بیا ببین که آیتاللههای حوزه رفته و به پای دین پیر شده هم، تا ماه رو نبینن، عیدی ندارن.
-
بند نمیاد!!
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 16:43
* روز اول که پروژهم رو شروع کردم گفتم یه ۲۰ صفحه مینویسم میدم استاد، دیگه پیر شدم و حوصله ندارم و اینا. الان پیدیاف پروژهم ۵۲ صفحه شده و هر چی هم نگاه میکنم هنوزم جا هست برای نوشتن. تازه خیلی جاها فقط گفتم این چی هست و رد شدم و مثال نزدم براش. میخواستم مثال بزنم الان ۷۰ صفحه رو بود :)) * انشاالله سعی میکنم دیگه...
-
قدر ۹۱ - شب سوم
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 03:58
عمری دل خود سیاه بار آوردم یک قلب پر از گناه بار آوردم من قابل اعتنا نبودم ای عشق شرمندهام افتضاح بار آوردم
-
قدر ۹۱ - شب دوم
جمعه 20 مردادماه سال 1391 04:35
* امشب هم تموم شد. * شوکهم. دوستم امروز تو جاده تصادف کرد و رفت تو کما، امشب هم فوت کرد. مهدی ۱۷ روز دیگه ۲۱ ساله میشد.
-
برگی از تاریخ
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 17:42
* منبع: مروج الذهب، نوشتهی مسعودی، جلد دوم صفحه ۳۷. از فرندفید یکی از دوستان. * دانلود کتاب «علی تنهاست» از دکتر شریعتی.
-
قدر ۹۱ - شب اول
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1391 03:26
* گذشت، سالیانی بود، بودم، بودی، گذشت. سالیانی هستم نیست خواهد بود، نخواهی بود، خواهد گذشت.
-
عمل جراحی زیبایی در متلب
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 00:31
* یکی از مشکلاتی که الان در نوشتن پروژهم داشتم این بود که در مقایسهی تاثیر موازیسازی در کاهش زمان رسیدن به جواب، نیاز به رسم نمودار داشتم، ولی مشکلی که نمودارهای متلب داره اینه که آدم وقتی بهشون نگاه میکنه یاد آدمای معلول و فلج میفته :دی از بس کج و کولهن. * با این مقدمه یه ابزار پیدا کردم به اسم myaa که میاد...
-
مدارا
دوشنبه 16 مردادماه سال 1391 18:59
بیا با من مدارا کن که من مجنونم و مستم اگر از عاشقی پرسی بدان دلتنگ آن هستم بیا با من مدارا کن که دل غمگین و جان خستم اگر از درد من پرسی بدان لب را فرو بستم بیا از غم شکایت کن که من همدرد ِ تو هستم * آهنگ «مدارا» از «شهرام شکوهی»، از اینجا کلیپش رو میتونید ببینید و از اینجا میشه آهنگش رو دانلود کرد. * از معدود...
-
جدول سیمپلکس به زبان خودمانی :دی
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1391 18:46
* بهانه این پست رو بهزاد بهم داد، ازش تشکر میکنم ؛) * گیریم مساله برنامهریزی خطی ما این باشه: سعی میکنیم که به روش سیمپلکس، این برنامهریزی خطی رو حل کنیم. برای دوستانی که با برنامهریزی خطی آشنا نیستن بگم که این دستگاه بالا میتونه نشون از برنامهریزی ِ پدر ِ خانواده باشه برای رفتن به مسافرت. پدر میخواد خانوادهش،...
-
داستان ریاضیات جدید
سهشنبه 10 مردادماه سال 1391 17:05
* سایت خبری ماها -منظور ما میباشد، یا من، یا هر چیز! چه گیریه!- یه داستان جدید رو منتشر کرده به نام ریاضیات جدید . این داستان رو میشه از اینجا دانلود کرد، البته داستانش جدیدا نوشته نشده، ولی جدیدا منتشر شده. * من خوندم، گفتم شاید دوست داشته باشید بخونید :) هم طنز خوبی تو داستان هست، هم فوحش و هم درد.